چهارشنبه ۳۰ مهر ۰۴

روانشناسي

مشاوره و روانشناسي

5 نکته برای بهبودی پس از لابیاپلاستی برای دستیابی به نتایج مطلوب

۰ بازديد

لابیا می‌تواند به دلیل هیپرتروفی لابیا، که به معنای لابیا ماژور یا لابیا مینور بلند یا بزرگ است، ناحیه‌ای رایج برای ناراحتی، اضطراب و خجالت زنان باشد. بافت اضافی در این ناحیه می‌تواند منجر به سوزش، عفونت و درد در اطراف لابیا شود و مانع از تمایل شما به انجام فعالیت‌های روزانه مانند پیاده‌روی، دویدن یا دوچرخه‌سواری شود. همچنین می‌تواند صمیمیت با شریک زندگی را ناراحت‌کننده و کمتر لذت‌بخش کند.

دکتر آنوریت باجاج ، جراح پلاستیک دارای مجوز، در مطب خود در شهر اوکلاهما، اوکلاهما ، روشی به نام لابیاپلاستی ارائه می‌دهد . لابیاپلاستی یک جراحی مؤثر است که می‌تواند مشکلات ناشی از لابیاهای بزرگ یا بلند را برطرف کند. اگر تصمیم شخصی خود را برای انجام لابیاپلاستی گرفته‌اید، همیشه ایده خوبی است که تا حد امکان در مورد این روش و روند بهبودی اطلاعات کسب کنید تا بتوانید به بهترین نتایج دست یابید.

لابیاپلاستی چیست؟

لابیاپلاستی یک عمل زیبایی است که اندازه لابیا مینور یا همان لبه‌های پوستی دو طرف دهانه واژن را کوچک می‌کند. در طول لابیاپلاستی، دکتر باجاج اندازه لابیا را تغییر می‌دهد تا ظاهر و تناسب فرج را بهبود بخشد و ناراحتی را برطرف کند.

دکتر باجاج از سه تکنیک مختلف، که می‌توانند به تنهایی یا به صورت ترکیبی انجام شوند، برای رفع هیپرتروفی لابیا استفاده می‌کند. این تکنیک‌ها شامل برداشتن لبه‌های واژن (trim resection)، برداشتن گوه‌ای (wedge resection) و کوچک کردن کلیتوریس هود (clitoral hood) است.

تکنیک برش و برداشتن لبه‌های کوچک واژن زمانی استفاده می‌شود که لابیا مینور بزرگتر یا بلندتر از لابیا ماژور باشد. در طول این تکنیک، دکتر باجاج قبل از بخیه زدن لبه‌ها، پوست اضافی را از لبه‌های لابیا مینور برمی‌دارد.

دکتر باجاج معمولاً از تکنیک برش گوه‌ای استفاده می‌کند . یک تکه پوست گوه‌ای شکل از قسمت مرکزی، قدامی یا خلفی لابیا برداشته می‌شود. برخلاف برش تریم، برش گوه‌ای لبه طبیعی لابیا را برای نتایج طبیعی‌تر حفظ می‌کند.

کوچک کردن کلیتوریس شامل برداشتن مقداری از بافت اطراف کلیتوریس است. از آنجایی که هدف از لابیاپلاستی، متناسب‌تر کردن فرج است، کوچک کردن کلیتوریس اغلب با تکنیک trim یا wedge انجام می‌شود تا نتایج هماهنگ‌تری حاصل شود.

بهبودی پس از لابیاپلاستی چگونه است؟

از آنجایی که لابیاپلاستی یک عمل سرپایی است، بهبودی پس از لابیاپلاستی نسبتاً ساده است. مقداری تورم، کبودی و ناراحتی پس از عمل وجود خواهد داشت، اما این موارد باید در هفته اول بهبودی شما برطرف شوند.

جدول زمانی بهبودی شما پس از لابیاپلاستی ممکن است چیزی شبیه به این باشد:

چند روز اول بعد از عمل جراحی، ناراحت‌کننده‌ترین روزها خواهد بود. در ناحیه مورد نظر تورم، حساسیت و کبودی وجود خواهد داشت. داروهای مسکن باید طبق دستور جراح مصرف شوند و حتماً استراحت کافی داشته باشید و از پوشیدن لباس‌های تنگ خودداری کنید. اکثر بیماران برای درد، تایلنول و/یا ایبوپروفن مصرف می‌کنند. در طول این مدت در روند بهبودی، بسیاری متوجه می‌شوند که استفاده منظم از یخ نیز به کاهش ناراحتی و درد کمک می‌کند.

بیشتر افراد ۱ تا ۲ روز پس از عمل جراحی به سر کار خود باز می‌گردند. تا هفته‌های دوم و سوم، باید همچنان متوجه بهبود وضعیت خود شوید و در این مرحله می‌توانید آزادانه‌تر حرکت کنید. می‌توانید تمرینات خود را از سر بگیرید؛ با این حال، باید از فعالیت‌هایی مانند دوچرخه‌سواری به مدت حدود ۶ هفته خودداری کنید.

پس از چهار تا شش هفته، تورم باید کاملاً برطرف شود و محل برش نیز باید کاملاً بهبود یابد. با تأیید دکتر باجاج، شما همچنین باید بتوانید تمام فعالیت‌های عادی خود را از سر بگیرید. ضروری است که شش هفته کامل را قبل از انجام هرگونه فعالیت جنسی صبر کنید تا از تحریک یا آسیب ناخواسته به برشی که کاملاً بهبود نیافته است، جلوگیری شود.

پنج نکته برای بهبودی پس از لابیاپلاستی چیست؟

در کلینیک جراحی پلاستیک باجاج، ما درک می‌کنیم که شما می‌خواهید هر چه سریع‌تر به زندگی عادی خود بازگردید و بتوانید از حس اعتماد به نفس تازه خود پس از عمل لابیاپلاستی لذت ببرید. برای کمک به شما در موفقیت در مسیر بهبودی، فهرستی از پنج نکته برتر در مورد بهبودی پس از جراحی تناسلی را گردآوری کرده‌ایم.

۱. استراحت و بالا نگه داشتن بدن را در اولویت قرار دهید

بهترین تمرین بهبودی که توسط جراح لابیاپلاستی تکرار می‌شود، استراحت است. وقتی استراحت می‌کنیم، بدن ما قادر است انرژی خود را روی بهبودی و ترمیم خود متمرکز کند. استراحت همچنین راهی عالی برای جلوگیری از هرگونه آسیب غیرعمدی به محل جراحی است که می‌تواند منجر به عوارض لابیاپلاستی شود.

علاوه بر مدیریت درد و تورم با دارو، بالا نگه داشتن عضو آسیب دیده روش دیگری برای کاهش التهاب و ناراحتی است. برای کمک به بالا نگه داشتن ناحیه، هنگام خواب چند بالش زیر باسن یا پشت خود قرار دهید.

۲. از فعالیت‌های شدید و نزدیکی خودداری کنید

مهم است که برش‌های شما کاملاً بهبود یافته باشند و زخم‌های شما به اندازه کافی قوی باشند تا بتوانید فعالیت‌های شدید یا فعالیت‌های جنسی پس از لابیاپلاستی را انجام دهید. به طور کلی، شش تا هشت هفته طول می‌کشد تا برش‌ها و زخم‌های شما به طور کامل بهبود یابند. انجام فعالیت‌های شدید یا رابطه جنسی واژینال قبل از اینکه بدن شما زمان کافی برای بهبودی داشته باشد، می‌تواند ناراحت کننده باشد و منجر به عوارض شود.

۳. آب کافی بنوشید و رژیم غذایی سالمی داشته باشید

بخش بزرگی از مراقبت‌های بعد از عمل لابیاپلاستی شما نوشیدن مقدار زیادی آب است. هیدراتاسیون به دفع سموم از بدن، مرطوب شدن پوست و حفظ توانایی بدن برای عملکرد در سطح مطلوب کمک می‌کند. علاوه بر این، یک رژیم غذایی سالم از میوه‌ها، سبزیجات، پروتئین‌ها و چربی‌های بدون چربی، هضم را بهبود می‌بخشد تا نفخ را کاهش دهد و انرژی لازم برای بهبودی سریع را برای بدن شما فراهم کند.

۴. توصیه‌های مربوط به مدیریت درد و ضدالتهاب را دنبال کنید

اکثر بیماران فقط برای درد به تایلنول یا ایبوپروفن نیاز دارند. این داروها همراه با کمپرس یخ به طور منظم به کاهش التهاب و ناراحتی کمک می‌کنند.

۵. بهداشت را رعایت کنید اما از تمیز کردن شدید خودداری کنید

بهداشت ایمن پس از جراحی به کاهش خطرات عفونت کمک می‌کند و در عین حال باعث بهبود و راحتی می‌شود. بیماران باید محل جراحی را به آرامی با آب گرم و صابون ضد باکتری که توسط جراح شما تأیید شده است، تمیز کنند. پس از حمام، ناحیه باید با یک حوله بهداشتی تمیز خشک شود و با قرار دادن یک پد نازک در لباس زیر بیمار، خشک و تمیز نگه داشته شود.

هرگونه کرم اسکار یا سایر پمادهای ترمیم کننده پوست فقط باید با تأیید جراح لابیاپلاستی شما استفاده شود.

برای لابیاپلاستی با جراح مناسب همکاری کنید

لابیاپلاستی شامل جراحی تغییر ناحیه‌ای ظریف، حساس و بسیار خصوصی از بدن شماست. به همین دلیل، برای اطمینان از نتایج ایده‌آل با خطرات و عوارض کمتر، به دستان متخصص یک جراح ماهر و باتجربه نیاز است.

دکتر آنوریت باجاج، جراح پلاستیک دارای گواهینامه بورد تخصصی، دارای اعتبار ملی، مجموعه‌ای از مهارت‌های تخصصی و این باور است که برای انجام یک جراحی موفق، باید کاملاً به بیمار اهمیت داد. این به معنای آشنایی با سبک زندگی بیمارانش، درگیر شدن با داستان‌های فردی آنها و درک دلیل تمایل آنها به درمان است. این ارتباط عمیق‌تر بین فردی به او کمک می‌کند تا یک برنامه درمانی را تدوین کند که به بهترین شکل به اهداف مورد نظر بیمارش دست یابد و جنبه‌های مختلف زندگی و مسیر زندگی او را بهبود بخشد.

چه چیزی باعث کمرویی می‌شود؟

۰ بازديد

چه چیزی باعث کمرویی می‌شود؟

پس دقیقاً چه چیزی ما را خجالتی می‌کند؟ کمرویی را به عنوان سیستم امنیتی بیش از حد محافظت‌شده ذهن خود در نظر بگیرید - مانند زنگ خطر دود که وقتی تازه نان تست درست می‌کنید، به صدا در می‌آید. مغز شما حتی در موقعیت‌های اجتماعی کاملاً امن، واکنش اضطرابی را تحریک می‌کند.

در اصل، کمرویی از ترکیبی از عوامل ناشی می‌شود:

  • ترس از ارزیابی منفی : مغز شما دائماً در حالت آماده‌باش است، تهدیدات بالقوه را بررسی می‌کند و نگران قضاوت یا طرد شدن است.
  • خودآگاهی تشدید شده : شما بیش از حد از خودتان آگاه می‌شوید و تصور می‌کنید همه دارند تک تک حرکات شما را تماشا می‌کنند (اسپویلر: معمولاً اینطور نیست)
  • تجربیات گذشته : آن برخوردهای اجتماعی منفی؟ آنها سیستم عصبی شما را طوری برنامه‌ریزی کرده‌اند که انتظار بدترین‌ها را داشته باشید
  • خلق و خو : ببینید، بعضی از ما ذاتاً طوری ساخته شده‌ایم که نسبت به مسائل اجتماعی حساس‌تر باشیم – و این اشکالی ندارد.

علائم فیزیکی هم واقعی هستند. تپش قلب، عرق کردن کف دست‌ها، آن دل‌درد آشنا - اینها نشانه‌های ضعف نیستند، اینها بدن شما است که سعی می‌کند شما را از آنچه که فکر می‌کند خطر است محافظت کند.

درک این موضوع که کمرویی در بزرگسالی اغلب از این الگوهای ریشه‌دار سرچشمه می‌گیرد، به شما کمک می‌کند تا با دلسوزی بیشتری نسبت به خودتان به تغییر نزدیک شوید. خبر خوب این است که کمرویی در بزرگسالی با کمرویی دوران کودکی متفاوت است - اغلب بیشتر وابسته به موقعیت است و با محرک‌های خاصی مرتبط است که می‌توانید مدیریت آنها را یاد بگیرید.

آیا واقعاً بی‌خوابی است؟

۰ بازديد

 

 

آیا بی‌خوابی دارید یا فقط گاهی اوقات شب‌ها بیدار می‌مانید؟ اگر حداقل سه بار در هفته در خوابیدن مشکل دارید و این مشکلات حداقل به مدت ۱ ماه ادامه دارد، ممکن است دچار بی‌خوابی باشید.

بی‌خوابی معمولاً این علائم و نشانه‌ها را ایجاد می‌کند:

چه مقدار خواب کافی است؟

 

اکثر بزرگسالان حداقل به ۷ ساعت خواب در شب نیاز دارند. جوانان به خواب بیشتری نیاز دارند:

  • نوزادان به ۱۴ تا ۱۷ ساعت خواب در روز نیاز دارند
  • نوزادان به ۱۲ تا ۱۶ ساعت خواب در روز نیاز دارند، که شامل چرت زدن هم می‌شود.
  • کودکان نوپا باید ۱۱ تا ۱۴ ساعت، شامل چرت‌های روزانه، بخوابند.
  • کودکان پیش‌دبستانی به ۱۰ تا ۱۳ ساعت خواب نیاز دارند، که شامل چرت‌های روزانه نیز می‌شود.
  • کودکان در سن مدرسه به ۹ تا ۱۲ ساعت خواب نیاز دارند
  • نوجوانان به ۸ تا ۱۰ ساعت خواب نیاز دارند

اگر در خوابیدن مشکل دارید، سعی کنید یک دفتر خاطرات خواب داشته باشید. زمان خواب، زمان بیدار شدن و فهرستی از هرگونه دوره بیداری در طول شب را در آن بنویسید. همچنین باید توجه داشته باشید که عوامل زیر می‌توانند بر خواب تأثیر بگذارند:

  • مصرف الکل
  • مصرف کافئین
  • ورزش
  • داروها

یک دفترچه یادداشت خواب می‌تواند به شما و پزشکتان در تشخیص مشکل خوابتان کمک کند. اپلیکیشن‌ها و ردیاب‌های خواب نیز می‌توانند الگوهای خواب شما را ثبت کنند.

درمان بی‌خوابی

 

محققان دریافته‌اند که افراد مبتلا به بی‌خوابی گروه متنوعی هستند. آن‌ها از جهات زیر با یکدیگر تفاوت دارند:

  • خلق و خو
  • الگوهای فکری
  • ویژگی‌های شخصی
  • رویدادهای زندگی
  • سابقه خانوادگی

از آنجا که افراد مبتلا به بی‌خوابی بسیار متفاوت هستند، ممکن است به درمان‌های متفاوتی نیاز داشته باشند. اکثر افراد باید با بهداشت خواب خوب شروع کنند. این به معنای ایجاد محیطی است که خواب را تقویت می‌کند و یک برنامه منظم برای خواب ایجاد می‌کند. همچنین می‌تواند به معنای اجتناب از کافئین باشد.عصرها و خاموش کردن صفحه نمایش قبل از خواب.

بسیاری از افراد مبتلا به بی‌خوابی از درمان شناختی رفتاری سود می‌برند.(CBT). با CBT، شما خودتان را آموزش می‌دهید که وقتی خسته هستید بخوابید و وقتی استراحت کرده‌اید بیدار شوید. 

داروهای خواب آور بیشتر علائم بی خوابی را درمان می کنند، نه علت آن را. برخی پزشکان آنها را فقط برای استفاده کوتاه مدت تجویز می کنند.

اضطراب جنسی چیست؟

۱ بازديد

 

 

اضطراب جنسی نوعی اضطراب است که شامل ترس، عصبی بودن یا نگرانی مربوط به فعالیت جنسی یا صمیمیت می‌شود . اضطراب جنسی می‌تواند توسط طیف وسیعی از عوامل، از جمله تجربیات گذشته، ترس از قضاوت، فشارهای عملکردی، نگرانی‌های مربوط به تصویر بدن، مسائل مربوط به رابطه و حتی باورهای فرهنگی یا مذهبی در مورد رابطه جنسی و صمیمیت، ایجاد شود.

اضطراب جنسی ممکن است قبل، حین یا بعد از رابطه جنسی بروز کند. برای مردان، اضطراب جنسی اغلب حول نگرانی در مورد عملکرد جنسی متمرکز است ، در حالی که برای زنان، معمولاً با نگرانی در مورد راضی کردن شریک زندگی یا احساس راحتی در هنگام تحریک شدن مرتبط است.

علائم اضطراب جنسی

اضطراب جنسی می‌تواند به طرق مختلفی - از نظر جسمی، عاطفی و رفتاری - بروز کند. شناخت این انواع مختلف علائم، اولین گام مهم در درک اضطراب جنسی و یافتن راه‌هایی برای پرداختن به آن به شیوه‌ای حمایتی و دلسوزانه است.

در اینجا چند نشانه رایج وجود دارد که نشان می‌دهد کسی با اضطراب جنسی دست و پنجه نرم می‌کند:

  • ترس از صمیمیت: ترس از صمیمیت اغلب به صورت اجتناب از موقعیت‌هایی که در آن‌ها آسیب‌پذیری لازم است، مانند مکالمات عمیق یا برخوردهای جنسی، به نظر می‌رسد. این ترس ممکن است ناشی از نگرانی در مورد طرد شدن، قضاوت شدن یا در معرض احساسات قرار گرفتن باشد. این ترس می‌تواند منجر به کناره‌گیری، فاصله‌گذاری عاطفی یا مشکل در ایجاد ارتباطات معنادار با شریک زندگی شود.
  • افکار خودانتقادی: اضطراب جنسی اغلب با یک گفتگوی درونی خشن همراه است، از جمله افکاری مانند «من به اندازه کافی جذاب نیستم»، «من این کار را اشتباه انجام می‌دهم» یا «من هرگز شریک زندگی‌ام را راضی نخواهم کرد». این افکار خودانتقادی می‌توانند مارپیچی از شک و شرم ایجاد کنند و آرامش و لذت بردن از صمیمیت را دشوار کنند.
  • علائم جسمی اضطراب: اضطراب جنسی می‌تواند علائم جسمی مانند تپش قلب، تنگی نفس یا تعریق، به خصوص در انتظار فعالیت جنسی را ایجاد کند. تنش عضلانی، از جمله در ناحیه لگن، نیز رایج است و می‌تواند در هنگام رابطه جنسی باعث ناراحتی شود. این علائم جسمی می‌توانند در آن لحظه بسیار طاقت‌فرسا و غیرقابل کنترل باشند.
  • رفتارهای اجتنابی: وقتی اضطراب در مورد رابطه جنسی بسیار زیاد می‌شود، برخی افراد ممکن است به طور کلی از صمیمیت یا روابط اجتناب کنند. در ابتدا، این ممکن است احساس محافظت ایجاد کند و به آنها کمک کند تا ترس‌های مربوط به عملکرد، تصویر بدن یا آسیب‌های حل نشده را مدیریت کنند. با این حال، با گذشت زمان، این اجتناب می‌تواند قوی‌تر شود و منجر به چرخه‌ای شود که در آن فرد به طور فزاینده‌ای از موقعیت‌های مربوط به صمیمیت کناره‌گیری می‌کند و ارتباطات و تجربیات معنادار را از دست می‌دهد. 2
  • کاهش میل جنسی: اضطراب اغلب میل جنسی را کاهش می‌دهد. 1 کسی که اضطراب جنسی دارد ممکن است از افکار یا موقعیت‌های جنسی به طور کلی اجتناب کند زیرا آنها به جای هیجان، استرس را تحریک می‌کنند. این می‌تواند ناامیدکننده باشد، به خصوص اگر شما یا شریک زندگی‌تان متوجه تغییر قابل توجهی در علاقه خود به صمیمیت شوید.
  • بیش از حد فکر کردن به عملکرد: بیش از حد فکر کردن به عملکرد می‌تواند باعث شود رابطه جنسی به جای یک تجربه طبیعی، مانند یک آزمون به نظر برسد. کسی که اضطراب جنسی دارد ممکن است در مورد اینکه آیا شریک زندگی‌اش از خودش لذت می‌برد یا نه وسواس داشته باشد، نگران ظاهر یا عملکرد بدنش باشد یا روی توانایی خود در انجام آن تمرکز کند. این تمرکز بیش از حد می‌تواند آنها را از لحظه حال خارج کند و اضطراب را افزایش دهد.
  • مشکل در برانگیختگی یا ارگاسم: وقتی اضطراب بر فرد غلبه می‌کند، واکنش نشان دادن برای بدن دشوار می‌شود. 1 مشکل در دستیابی یا حفظ نعوظ، مشکل در روانکاری طبیعی آلت تناسلی یا دشواری در رسیدن به ارگاسم از علائم رایج هستند. اضطراب ارتباط ذهن و بدن مورد نیاز برای لذت را قطع می‌کند.
  • عزت نفس پایین: عزت نفس پایین می‌تواند به صورت احساس «به اندازه کافی خوب نبودن» برای شریک زندگی یا فرض نارضایتی شریک زندگی خود را نشان دهد. این ناامنی می‌تواند مانعی برای لذت بردن از صمیمیت ایجاد کند و فرد را دچار اضطراب جنسی کند و او را دائماً در حال مقایسه خود با دیگران یا زیر سوال بردن ارزش خود قرار دهد.
  • احساس جدایی در طول رابطه جنسی: جدایی در طول رابطه جنسی می‌تواند مانند حضور فیزیکی اما بی‌توجهی عاطفی یا ذهنی باشد. فردی که اضطراب جنسی دارد ممکن است خود را در حال انجام حرکات بدون تعامل واقعی بیابد که می‌تواند منجر به ناامیدی شود. این اغلب ناشی از یک پاسخ محافظتی به اضطراب است.
  • نیاز وسواسی به اطمینان خاطر: نیاز وسواسی به اطمینان خاطر ممکن است به صورت پرسیدن مکرر این سوال به نظر برسد که «آیا هنوز من را جذاب می‌دانید؟» در حالی که جستجوی ارتباط طبیعی است، نیاز مداوم به تأیید می‌تواند روابط را تحت تأثیر قرار دهد و احساس ناامنی را تقویت کند.
  • اجتناب از لمس فیزیکی: برای برخی، اضطراب جنسی به اجتناب کامل از محبت فیزیکی، مانند آغوش، نوازش یا لمس‌های گاه به گاه، گسترش می‌یابد. این اجتناب از مرتبط دانستن نزدیکی فیزیکی با استرس یا فشار صمیمیت ناشی می‌شود. این می‌تواند منجر به سوء تفاهم یا احساس طرد شدن در یک رابطه شود.

زایمان طبیعی بهتر است یا سزارین؟

۱ بازديد

تبریک می‌گویم، شما صاحب فرزند شده‌اید و اکنون زمان برنامه‌ریزی برای رسیدن نوزاد دلبندتان است. متخصص زنان و زایمان ممکن است به شما پیشنهاد داده باشد که بین زایمان طبیعی (واژینال) یا سزارین انتخابی (بخش سزارین) یکی را انتخاب کنید.

تصمیم گیری در مورد اینکه آیا زایمان طبیعی یا سزارین برای شما مناسب است، سوالی است که باید با پزشک خود در میان بگذارید تا دقیقاً بدانید که هر گزینه شامل چه مواردی است و شرایط شخصی و سابقه پزشکی شما چگونه در آن نقش دارد.

این چیزی است که قبل از آن مکالمه باید بدانید.

قبل از اینکه تصمیمی بگیرید…

اگرچه هر دو روش زایمان عموماً بی‌خطر هستند، اما هر کدام درجه‌ای از خطر را به همراه دارند که می‌تواند از مادری به مادر دیگر متفاوت باشد. نکته‌ی مهم این است که بررسی کنید آیا طرح بیمه درمانی شما عوارض ناشی از زایمان طبیعی و/یا سزارین انتخابی را پوشش می‌دهد یا خیر.

در اینجا به انتظارات از هر عمل و خطرات و عوارض احتمالی آن اشاره می‌کنیم.

زایمان طبیعی چیست؟


زایمان طبیعی زمانی اتفاق می‌افتد که نوزاد شما به طور طبیعی از طریق واژن شما به دنیا بیاید.

در طول زایمان طبیعی چه اتفاقی می‌افتد؟

در طول زایمان طبیعی، سه مرحله زایمان وجود دارد. این مراحل با گشاد شدن (گشاد شدن) دهانه رحم شما تعیین می‌شوند.

انقباضاتی که یک زن باردار تجربه می‌کند، نشانه شروع زایمان است. و مرحله اول زایمان زمانی اتفاق می‌افتد که دهانه رحم او تا 10 سانتی‌متر گشاد شده باشد و از او خواسته می‌شود که زور بزند. مرحله 2 زمانی اتفاق می‌افتد که نوزاد به دنیا می‌آید، یعنی زمانی که سر نوزاد از دهانه واژن قابل مشاهده است. با یک زور زدن نهایی، نوزاد متولد می‌شود. در مرحله سوم ، جفت مادر خارج می‌شود.

بهبودی بعد از زایمان طبیعی چقدر طول می‌کشد؟

مادرانی که زایمان طبیعی و بدون هیچ گونه عارضه پزشکی داشته‌اند، می‌توانند انتظار داشته باشند که پس از ۲۴ تا ۴۸ ساعت از بیمارستان مرخص شوند. با ادامه روند بهبودی بدن در ۳ تا ۶ هفته آینده، ممکن است خونریزی واژینال را تجربه کنند.

آیا زایمان طبیعی خطراتی دارد؟

همه زایمان‌های طبیعی طبق برنامه پیش نمی‌روند. زایمان می‌تواند شامل یک یا همه موارد زیر باشد.

  • پزشک ممکن است برای ایمنی مادر و/یا نوزاد، القای زایمان را توصیه کند.
  • اگر کیسه آب پاره نشده باشد و شما در حال زایمان باشید، پزشک ممکن است آمنیوتومی ("پاره کردن کیسه آب") را برای پاره کردن غشای آمنیوتیک انجام دهد.
  • پزشک ممکن است برای تسریع روند زایمانی که پیشرفت نمی‌کند، یک هورمون مصنوعی داخل وریدی به نام اکسی‌توسین تجویز کند.
  • مادران ممکن است برای کمک به مدیریت درد، اپیدورال (تزریق ماده بی‌حسی به فضای اپیدورال اطراف نخاع) را انتخاب کنند، اگرچه این روش ممکن است توانایی احساس نیاز یا توانایی بیرون راندن نوزاد در زمان مقرر را کاهش دهد.
  • علاوه بر اپیدورال، داروهای دیگری مانند گاز انتونوکس (گاز خنده) یا تزریق پتیدین ممکن است برای مدیریت درد تجویز شوند.
  • پزشک ممکن است برای ایمنی مادر و/یا نوزاد، هنگام عبور سر نوزاد از دهانه واژن، برش جراحی به نام اپیزیوتومی ایجاد کند. پس از زایمان بخیه لازم خواهد بود.
  • اگر مادر یا نوزاد در حین زایمان علائمی از ناراحتی نشان دهند، پزشک ممکن است از فورسپس یا وکیوم برای کمک به زایمان ایمن نوزاد استفاده کند.
  • اگر در طول زایمان عوارض یا خطراتی برای سلامت مادر یا نوزاد وجود داشته باشد، پزشک ممکن است سزارین اورژانسی را تجویز کند. اگرچه این امر می‌تواند برای مادرانی که برای زایمان طبیعی برنامه‌ریزی کرده بودند ناامیدکننده باشد، اما برای سلامت و بقای مادر و کودک ضروری است.

سزارین انتخابی چیست؟


سزارین یک عمل جراحی است که در آن پزشک شما برشی در قسمت پایین شکم و رحم شما ایجاد می‌کند تا نوزاد را به دنیا بیاورد. این عمل می‌تواند تحت بیهوشی موضعی (اپیدورال یا بلوک نخاعی) یا بیهوشی عمومی انجام شود. مادران در حالت اول بیدار می‌مانند.

سزارین انتخابی معمولاً یک هفته قبل از تاریخ زایمان مورد انتظار یا زمانی که پزشک متوجه شود که ممکن است در دوران بارداری عارضه یا مشکل سلامتی وجود داشته باشد، انجام می‌شود. با این حال، مادران می‌توانند پس از تصمیم‌گیری آگاهانه با پزشک، از پزشک خود درخواست کنند که زایمان سزارین انتخابی انجام دهد.

اگرچه جراحی سزارین انتخابی یک گزینه است، اما توصیه نمی‌شود زیرا هنوز یک جراحی بزرگ با خطرات عوارض برای مادر و کودک است.

مزایای سزارین انتخابی چیست؟

خطر کمتر برای:

معایب سزارین انتخابی چیست؟

  • خطر نیاز به سزارین برای زایمان‌های بعدی
  • خطر عوارض جراحی
  • مدت زمان بستری طولانی‌تر در بیمارستان (۴ تا ۵ روز) در مقایسه با زایمان طبیعی (۲ تا ۳ روز)

بهبودی از سزارین چقدر طول می‌کشد؟

شما باید ۲ تا ۴ روز پس از زایمان در بیمارستان بستری شوید و در چند هفته اول بهبودی در خانه، جای زخم سزارین ممکن است خارش داشته باشد یا باعث درد شود که با داروهای مسکن قابل تسکین است. حرکت کردن و رفتن به رختخواب و بلند شدن از آن در ابتدا دشوار و دردناک خواهد بود.

حتی اگر مادر زایمان طبیعی نداشته باشد، ممکن است حدود ۴ تا ۶ هفته گرفتگی خفیف، خونریزی واژینال یا ترشح داشته باشد. مراجعه بعدی به پزشک پس از زایمان برای بررسی زخم ضروری است؛ و در ۶ هفته، مراجعه بعدی برای ارزیابی بهبودی لازم است.

آیا خطرات دیگری در سزارین وجود دارد؟


قبل از تصمیم‌گیری در مورد انجام سزارین، در مورد خطرات آن با پزشک خود صحبت کنید. برخی از خطرات احتمالی عبارتند از:

خطرات برای مادر

  • عفونت زخم، درد و ترشح از آن
  • عفونت پوشش رحم یا عفونتی که بر سایر اندام‌ها تأثیر می‌گذارد
  • خونریزی بیش از حد که در موارد شدید ممکن است نیاز به تزریق خون یا جراحی بیشتر برای توقف خونریزی داشته باشد
  • لخته شدن خون، که در صورت انتقال به ریه‌ها (آمبولی ریوی) می‌تواند بسیار خطرناک باشد.
  • آسیب به مثانه یا لوله‌هایی که کلیه‌ها را به مثانه یا روده متصل می‌کنند، که ممکن است نیاز به جراحی بیشتر داشته باشد.
  • نیاز به هیسترکتومی (جراحی برای برداشتن رحم) در صورت وجود عوارض جدی مانند خونریزی تهدید کننده زندگی.

خطرات برای نوزاد

  • ممکن است هنگام باز شدن رحم، نوزاد به طور تصادفی بریده شود. چنین زخم‌هایی معمولاً سطحی هستند و به خوبی بهبود می‌یابند.
  • ممکن است نوزاد دچار مشکلات تنفسی شود و نیاز به مراقبت بیشتر در بیمارستان داشته باشد.

خطرات بارداری‌های بعدی

بسیاری از زنانی که سزارین شده‌اند می‌توانند فرزند بعدی خود را با خیال راحت از طریق زایمان طبیعی به دنیا بیاورند. با این حال، همیشه خطرات عوارض در بارداری‌های بعدی وجود دارد. این موارد عبارتند از:

  • باز شدن جای زخم رحم
  • جفت به طور غیرطبیعی به دیواره رحم متصل شده و منجر به عوارض بارداری می‌شود

در مورد هر نوع زایمان با پزشک خود صحبت کنید تا بتوانید تصمیمی آگاهانه بگیرید. مزایا و معایب آن را برای سلامت مادر و نوزاد بسنجید زیرا ممکن است بر برنامه‌های آینده برای داشتن فرزندان بیشتر تأثیر بگذارد. به یاد داشته باشید، صرفاً به این دلیل که سزارین انتخابی یک گزینه است، ممکن است بهترین انتخاب برای مادر و کودک نباشد.

مزایا و معایب خانواده درمانی

۱ بازديد

خانواده درمانی نوعی روان درمانی است که از طریق جلسات مشاوره جمعی به دنبال بهبود و تقویت روابط خانوادگی است. این رویکرد درمانی انواع اختلافات خانوادگی و مسائل روانشناختی را از طریق موارد زیر مورد بررسی قرار می‌دهد:

  • بهبود ارتباطات
  • درک
  • همکاری بین اعضای خانواده 

با افزایش شیوع و پذیرش خانواده درمانی، بررسی مزایا و چالش‌های بالقوه آن مفید است. 

این مقاله با هدف ارائه یک دیدگاه متعادل، به بررسی مزایا و معایب کلیدی خانواده درمانی می‌پردازد. با درک هر دو جنبه، خانواده‌ها می‌توانند تصمیمات آگاهانه‌تری در مورد مشارکت در این نوع درمان برای حل مسائل پیچیده بین فردی بگیرند. 

مزایای خانواده درمانی

خانواده درمانی مزایای قابل توجهی ارائه می‌دهد که به اثربخشی و محبوبیت آن به عنوان یک گزینه درمانی برای خانواده‌هایی که با طیف وسیعی از مشکلات روبرو هستند، کمک می‌کند. در اینجا نگاهی دقیق‌تر به مزایای اصلی آن می‌اندازیم:

بهبود ارتباطات

یکی از مزایای اساسی خانواده درمانی ، تقویت ارتباط بین اعضای خانواده است. درمانگران از تکنیک‌های مختلفی برای ایجاد خطوط ارتباطی استفاده می‌کنند و اطمینان حاصل می‌کنند که هر عضو احساس می‌کند شنیده و درک می‌شود. 

این جلسات محیطی امن را فراهم می‌کنند که در آن اعضا می‌توانند احساسات خود را بدون ترس از قضاوت بیان کنند و منجر به شفافیت بیشتر و سوءتفاهم‌های کمتر شود. این امر به ویژه در خانواده‌هایی که قطع ارتباط منجر به درگیری‌های مداوم یا فاصله عاطفی شده است، مفید است.

حل اختلاف

خانواده درمانی در آموزش مهارت‌های حل تعارض بسیار عالی عمل می‌کند. درمانگران خانواده‌ها را در شناخت علل ریشه‌ای اختلافات و ایجاد راه‌های سازنده برای رسیدگی به آنها راهنمایی می‌کنند. 

با یادگیری رویکرد همدلی و بدون لحن اتهام‌آمیز به اختلافات، خانواده‌ها می‌توانند مسائل را دوستانه‌تر حل کنند. این مهارت‌ها نه تنها در خانواده مفید هستند، بلکه توانایی فرد را در مدیریت اختلافات در سایر زمینه‌های زندگی خود نیز افزایش می‌دهند.

تقویت پیوندهای خانوادگی

از طریق جلسات درمانی مشترک، خانواده‌ها اغلب پیوندهای قوی‌تری را تجربه می‌کنند، زیرا با هم بر مشکلات خود غلبه می‌کنند. درمانگر به اعضا کمک می‌کند تا نقاط قوت و ویژگی‌های مثبت یکدیگر را شناسایی و تأیید کنند و احترام و قدردانی متقابل را تقویت کنند. 

این نزدیکی مجدد می‌تواند به ویژه در خانواده‌هایی که پیوندها به دلیل تحولات زندگی، مانند طلاق یا مرگ یکی از اعضای خانواده، ضعیف شده است، ارزشمند باشد.

رسیدگی به مسائل سیستمی

برخلاف درمان فردی که بر فرد تمرکز دارد، خانواده درمانی با در نظر گرفتن خانواده به عنوان یک کل، به مشکلات از دیدگاه سیستمی می‌پردازد. این رویکرد در درمان مسائلی که ریشه عمیقی در پویایی خانواده دارند، مانند الگوهای رفتاری نسلی یا آسیب‌های مشترک، مؤثر است. 

با تغییر سیستم خانواده، به جای صرفاً رفتارهای فردی، راه‌حل‌ها اغلب جامع‌تر و پایدارتر هستند.

نمونه‌هایی از مطالعات موردی

مورد خانواده جانسون را در نظر بگیرید که به دلیل درگیری مداوم بین والدین و فرزندان نوجوانشان به درمان مراجعه کردند. جلسات خانواده درمانی، فقدان ارتباط باز و سوءتفاهم در مورد نیازها و انتظارات یکدیگر را آشکار کرد. 

از طریق بحث‌های هدایت‌شده و تمرین‌های ایفای نقش، خانواده روش‌های جدیدی برای برقراری ارتباط و ابراز احساسات خود آموختند که به طور قابل توجهی اختلافات را کاهش داده و روابط کلی آنها را بهبود بخشید.

در مثالی دیگر، خانواده هارلو برای مدیریت تأثیر بیماری مزمن یکی از والدین خود به دنبال کمک بودند. این درمان بر کل سیستم خانواده متمرکز بود و به آنها کمک می‌کرد تا نقش‌ها و انتظارات خود را تنظیم کنند تا در حین مقابله با بیماری، از یکدیگر بهتر حمایت کنند. این امر نه تنها به مدیریت چالش‌های روزانه کمک کرد، بلکه خانواده را به هم نزدیک‌تر کرد و سیستم حمایتی آنها را تقویت نمود.

این مزایا نشان می‌دهد که چرا خانواده درمانی ابزاری قدرتمند برای ارتقای سلامت روان و هماهنگی در خانواده‌ها است. خانواده درمانی با بهبود ارتباطات، آموزش مهارت‌های حل تعارض، تقویت پیوندها و پرداختن به مسائل سیستمی، می‌تواند روابط خانوادگی را متحول کرده و کیفیت زندگی همه اعضا را بهبود بخشد.

معایب خانواده درمانی

اگرچه خانواده درمانی می‌تواند برای بسیاری ابزاری متحول‌کننده باشد، اما معایب بالقوه‌ای نیز دارد که باید در نظر گرفته شوند. این معایب گاهی اوقات می‌توانند اثربخشی درمان را محدود کنند یا چالش‌هایی را برای خانواده‌های تحت درمان ایجاد کنند.

تعهدات زمانی و مالی

یکی از نگرانی‌های اصلی در مورد خانواده درمانی، صرف زمان و منابع مالی قابل توجه است. جلسات منظم در یک دوره طولانی اغلب برای دستیابی به تغییر معنادار ضروری است. 

این مشارکت طولانی مدت می‌تواند بار سنگینی باشد، به خصوص برای خانواده‌های پرجمعیت یا کسانی که توان مالی محدودی دارند. علاوه بر این، همه طرح‌های بیمه، خانواده درمانی را پوشش نمی‌دهند، که می‌تواند دسترسی به آن را برای برخی از خانوارها دشوارتر کند.

مشارکت نابرابر

موفقیت خانواده درمانی تا حد زیادی به مشارکت فعال همه اعضای خانواده بستگی دارد. با این حال، ممکن است همه به یک اندازه مایل یا قادر به شرکت در این فرآیند نباشند. 

مقاومت یک یا چند نفر از اعضای خانواده می‌تواند مانع پیشرفت شود و اثربخشی کلی درمان را کاهش دهد. این بی‌میلی می‌تواند ناشی از ناراحتی در بحث در مورد مسائل شخصی در یک محیط گروهی یا شک و تردید در مورد مزایای درمان باشد.

ناراحتی عاطفی

خانواده درمانی اغلب شامل بحث در مورد مسائل عمیقاً شخصی و دردناک است که می‌تواند منجر به ناراحتی عاطفی یا افزایش استرس در طول جلسات شود. روند کشف و پرداختن به این مسائل می‌تواند آشفتگی عاطفی را قبل از مشاهده هرگونه بهبودی تشدید کند. 

برای برخی افراد، این جنبه از درمان می‌تواند طاقت‌فرسا باشد و منجر به اجتناب یا کناره‌گیری از این فرآیند شود.

نگرانی‌های مربوط به حریم خصوصی

برای برخی خانواده‌ها، ایده به اشتراک گذاشتن مشکلات شخصی با یک درمانگر و در میان سایر اعضای خانواده می‌تواند نگرانی‌هایی در مورد حریم خصوصی ایجاد کند. اعضا ممکن است احساس کنند که مرزهای شخصی‌شان به خطر افتاده است. 

این امر می‌تواند به ویژه برای نوجوانان یا افرادی که برای حریم خصوصی خود ارزش زیادی قائل هستند، چالش برانگیز باشد. این ناراحتی ممکن است مانع از افشای کامل شود و توانایی درمانگر را برای رسیدگی کامل به مسائل اساسی محدود کند.

وابستگی به درمانگر

یکی دیگر از معایب بالقوه، خطر وابستگی بیش از حد خانواده‌ها به درمانگر برای حل مشکلاتشان است، به جای اینکه مکانیسم‌ها و راه‌حل‌های مقابله‌ای خود را توسعه دهند. 

این وابستگی می‌تواند توانایی خانواده در عملکرد مستقل و مدیریت مستقل تعارضات را به تأخیر بیندازد و به طور بالقوه منجر به طولانی شدن دوره درمان شود.

نمونه‌هایی از مطالعات موردی

در یک مورد، خانواده تامپسون برای رسیدگی به رقابت مداوم خواهر و برادرها و درگیری والدین تحت درمان خانوادگی قرار گرفتند. با وجود مزایای بالقوه، جلسات به دلیل عدم تمایل پدر به شرکت در جلسات، به منبع استرس تبدیل شدند که پیشرفت درمان را به میزان قابل توجهی کند کرد.

مورد دیگر مربوط به خانواده الم‌وود بود که برای کنار آمدن با پیامدهای خیانت وارد جلسات درمانی شدند. در حالی که جلسات در ابتدا بستری برای بحث آزاد فراهم می‌کرد، شدت احساسات و نگرانی‌های مربوط به حریم خصوصی در نهایت باعث شد یکی از اعضا از این فرآیند کناره‌گیری کند و پیشرفت بیشتر متوقف شود.

این معایب، اهمیت در نظر گرفتن مزایا و چالش‌های بالقوه خانواده درمانی را برجسته می‌کند. خانواده‌ها باید این عوامل را با دقت بسنجند و به دنبال درمانگری باشند که بتواند به طور مؤثر این مسائل را مدیریت کند تا از مزایای فرآیند درمانی به حداکثر برسد.

متعادل کردن مزایا و معایب

هنگام بررسی خانواده درمانی ، مهم است که خانواده‌ها مزایا و معایب آن را به دقت بررسی کنند تا مشخص شود که آیا این رویکرد برای نیازهای خاص آنها مناسب است یا خیر. عوامل کلیدی که باید در نظر گرفته شوند عبارتند از:

توانایی تعهد دادن

  • این تصمیم باید شامل ارزیابی دقیقی از توانایی خانواده برای مشارکت در این فرآیند، چه از نظر زمان و چه از نظر مالی، و همچنین آمادگی عاطفی همه اعضا برای مشارکت کامل و آشکار باشد.

انتظارات

  • خانواده‌ها باید در طول مشاوره‌های اولیه، انتظارات خود را با یک درمانگر بالقوه در میان بگذارند تا ارزیابی کنند که آیا اهدافشان با روش‌ها و نتایج معمول خانواده درمانی مطابقت دارد یا خیر. 

انتخاب یک درمانگر

  • مهم است که درمانگری را انتخاب کنید که رویکردش با پویایی خانواده و مسائل موجود همخوانی داشته باشد. علاوه بر این، در نظر گرفتن درمان‌های جایگزین یا حمایت‌های تکمیلی، مانند مشاوره فردی یا گروه‌های حمایتی، ممکن است مفید باشد.

یک تصمیم مشارکتی

  • در نهایت، تصمیم برای دنبال کردن خانواده درمانی باید به صورت مشارکتی گرفته شود و اطمینان حاصل شود که همه اعضای خانواده احساس می‌کنند نگرانی‌ها و خواسته‌هایشان شنیده و مورد احترام قرار می‌گیرد. 
  • این رویکرد جمعی می‌تواند به کاهش برخی از معایب، مانند مشارکت ناهموار و ناراحتی عاطفی، کمک کند و اثربخشی کلی درمان را افزایش دهد. 

ارتباطات باز

  • با رویکرد خانواده درمانی با ارتباطات باز و انتظارات روشن، خانواده‌ها می‌توانند چالش‌های آن را بهتر مدیریت کرده و از مزایای عمیق آن بهره‌مند شوند.

بیایید بعد از خیانت در مورد رابطه جنسی صحبت کنیم

۱ بازديد

 

بیایید در مورد رابطه جنسی صحبت کنیم... حالا که توجه همه را جلب کرده‌ام، بیایید واقعاً در مورد رابطه جنسی صحبت کنیم. وقتی یک ازدواج در حال سقوط است، اغلب از مراجعینم می‌شنوم که صمیمیت جنسی آنها نیز آسیب می‌بیند. این منطقی است زیرا رابطه جنسی نیاز به آسیب‌پذیری در برابر شریک زندگی ما دارد. لازم است که یکی از طرفین با این آگاهی که ممکن است در تلاش برای صمیمیت رد شود، خود را در معرض خطر قرار دهد. همچنین لازم است که هر دو طرف گارد خود را پایین بیاورند و به صمیمی‌ترین و آسیب‌پذیرترین شکل ممکن متحد شوند. این می‌تواند زمانی که رابطه دچار تعارض یا فاصله است، بسیار زیاد باشد.پ

برای مشاوره خیانت در تهران با گروه ویان تماس بگیرید.

برای بسیاری از زوج‌ها، احساس ناامنی در رابطه منجر به رنج جنسی می‌شود. پس از یک خیانت، صمیمیت جنسی به طرق مختلفی بروز می‌کند. هیچ فرمول دقیقی برای چگونگی واکنش یک شریک به خیانت در رابطه وجود ندارد، اما برای بسیاری از آنها این واکنش می‌تواند در طول فرآیند بهبودی تغییر کند. مهم نیست که پس از خیانت در زندگی جنسی شما چه اتفاقی می‌افتد، لطفاً بدانید که این طبیعی است و هیچ حالتی برای همیشه دوام نخواهد داشت.

افزایش میزان رابطه جنسی پس از یک رابطه نامشروع غیرمعمول نیست. دلایل زیادی برای این امر وجود دارد، اما یکی از دلایل این است که زوجین در رابطه خود احساس ناامنی می‌کنند؛ آنها به دنبال هر چیزی هستند تا به برقراری ارتباط کمک کنند و سیگنالی ارسال کنند که حالشان خوب است. در مواقع دیگر، رابطه جنسی و عاشقانه گرم می‌شود و در واقع بهتر می‌شود. ممکن است خود را درگیر خیال‌پردازی‌ها، امتحان کردن موقعیت‌های جدید و ترک عادات جنسی قدیمی و انجام اعمال جنسی هیجان‌انگیز جدید بیابید.

کیتی میچل، درمانگر جنسی معتبر ما در مرکز مشاوره خانواده هایتس، در مقاله خود با عنوان « صمیمیت جنسی پس از یک رابطه نامشروع» ، نوشت : دلیل رابطه جنسی «بهتر» اغلب می‌تواند ناشی از ترس از خیانت دوباره شریک زندگی‌اش باشد. شریک خیانت‌دیده ممکن است احساس کند که برای جلوگیری از خیانت‌های آینده، باید رابطه جنسی بهتری ارائه دهد. آنها حتی ممکن است خود را با شخص دیگر مقایسه کنند یا از مقایسه شدن توسط شریک زندگی‌شان بترسند. اشکالی ندارد که رابطه جنسی پس از یک رابطه نامشروع افزایش یابد یا داغ شود، تا زمانی که زوجین از کار بر روی صمیمیت عاطفی خود، ترمیم رابطه و بهبود رابطه‌شان که پس از یک رابطه نامشروع ضروری است، غافل نشوند. به طور خلاصه، رابطه جنسی به تنهایی رابطه را بهبود نمی‌بخشد و بازسازی نمی‌کند.

همچنین رایج است که رابطه جنسی پس از یک رابطه نامشروع یا خیانت منسوخ شود. برای شریک خیانت دیده غیرمعمول نیست که پس از اطلاع از یک رابطه نامشروع، دچار اختلال استرس پس از سانحه شود. آنها ممکن است تصاویری از رابطه نامشروع یا افکار مزاحم در مورد خیانت شریک زندگی خود داشته باشند که در حین رابطه جنسی با شریک زندگی خود تشدید می‌شود. اعتماد آنها به شریک زندگیشان از بین رفته است، بنابراین جای تعجب نیست اگر فردی از آسیب‌پذیر بودن کامل در برابر شریک زندگی خود احساس راحتی نکند. در موارد دیگر، ممکن است فرد احساس کند که اگر دوباره رابطه جنسی را از سر بگیرد، شریک زندگی‌اش فرض می‌کند که همه چیز "خوب" و بخشیده شده است و از ارسال چنین سیگنالی می‌ترسد.

مشاوره بهبودی از خیانت معمولاً برای کمک به زوجین در گذر از عواقب خیانت ضروری است. رابطه باید بازسازی و تقویت شود. برای ایجاد صمیمیت فیزیکی، اغلب باید روی صمیمیت عاطفی کار شود.

کاری که می‌توانید خارج از اتاق مشاوره انجام دهید این است که به شریک خیانت‌دیده اطلاع دهید که متاسف هستید. دائماً احساسات را بررسی کنید، عذرخواهی کنید و در مورد حال شریک زندگی‌تان صحبت کنید. بدترین چیزی که می‌تواند در یک رابطه پس از یک خیانت اتفاق بیفتد، نادیده گرفتن احساسات آسیب‌دیده و صحبت نکردن در مورد آن است؛ پنهان کردن همه چیز، درمان یا پاسخ نیست. قدم بعدی که یک زوج می‌توانند پس از یک خیانت انجام دهند، این است که کاملاً روراست و صادق باشند. این بدان معنا نیست که شما جزئیات فیزیکی خیانت را به اشتراک بگذارید، اما می‌توانید به سؤالات شریک زندگی‌تان در مورد آن پاسخ دهید، مانند اینکه خیانت از چه زمانی شروع شد، کجا اتفاق افتاد و چه مدت طول کشید. باز هم، مهم است که شریک زندگی‌تان جزئیات خصوصی اعمال جنسی را نشنود، زیرا این می‌تواند منجر به آسیب و تصاویر آن شود . در مرحله بعد، اعتماد باید با امکان نظارت و تأیید بازسازی شود. از آنجا که اضطراب برای شریک خیانت‌دیده زیاد و اعتماد کم است، به اشتراک گذاشتن رمز عبور تلفن‌ها، اجازه دادن به نظارت بر پیام‌های متنی و غیره غیرمعمول نیست. این اقدامات به کاهش اضطراب و در نهایت ایجاد اعتماد کمک می‌کند. حتماً به شریک زندگی‌تان نشان دهید که او را دوست دارید و به او اهمیت می‌دهید. عشق یک عمل است. رابطه باید از طریق این عمل به طور عمدی بازسازی شود. در آخر، فشار را از روی رابطه جنسی بردارید. هیچ یک از حالت‌های جنسی که در بالا توضیح داده شد برای همیشه دوام نخواهد داشت. زندگی جنسی شما می‌تواند روی یک ترن هوایی پر از فراز و نشیب باشد، می‌تواند مانند سونا گرم شود، یا می‌تواند برای مدتی کاملاً سرد شود. به هر دوی شما اجازه دهید تا التیام پیدا کنید، اعتماد را بازسازی کنید و بدانید که رابطه جنسی از سر گرفته خواهد شد.

چگونه اعتماد به نفس و عزت نفس را در کودکان خردسال ایجاد کنیم؟

۵ بازديد

کمک به کودکان خردسال برای ایجاد اعتماد به نفس و عزت نفس یکی از تأثیرگذارترین کمک‌هایی است که مربیان دوران کودکی می‌توانند در شکل‌دهی به آینده آنها داشته باشند. اعتماد به نفس و عزت نفس برای سلامت روان و رشد کلی کودک بسیار مهم هستند و زمینه را برای توانایی آنها در مواجهه با چالش‌ها، کسب مهارت‌های جدید و ایجاد حس قوی عزت نفس فراهم می‌کنند.

این وبلاگ به بررسی استراتژی‌های عملی برای پرورش یک تصویر ذهنی سالم از خود و القای طرز فکر رشد در زبان‌آموزان جوان می‌پردازد و تضمین می‌کند که آنها ابزارهای لازم برای پیشرفت در داخل و خارج از کلاس درس را دارند.

 
 
کودک نوپایی که به دوربین لبخند می‌زند و پس از ساختن برج با بلوک‌های فومی احساس غرور می‌کند

چرا اعتماد به نفس و عزت نفس در اوایل کودکی اهمیت دارند؟

در طول سال‌های اولیه، کودکان در حال شکل‌گیری حس خودشناسی و شروع به درک توانایی‌ها و علایق منحصر به فرد خود هستند. عزت نفس کودک عمیقاً تحت تأثیر تعاملات او با مراقبان، همسالان و محیط اطرافش قرار دارد. داشتن عزت نفس سالم به کودکان خردسال اجازه می‌دهد تا انعطاف‌پذیری خود را توسعه دهند، با شکست‌ها کنار بیایند و با اشتیاق به چالش‌های جدید نزدیک شوند.

برعکس، عزت نفس پایین می‌تواند منجر به احساس بی‌کفایتی، بی‌میلی به امتحان کردن چیزهای جدید، عدم اعتماد به نفس و مشکلات در تعاملات اجتماعی شود. مربیان با تقویت اعتماد به نفس در کودکان، می‌توانند کودکان خردسال را توانمند سازند تا به توانایی‌های خود ایمان داشته باشند و رشد عاطفی و اجتماعی آنها را پرورش دهند.

تشخیص نشانه‌های عزت نفس پایین و بالا

برای حمایت مؤثر از اعتماد به نفس کودک، مربیان ابتدا باید شاخص‌های عزت نفس پایین و بالا را در کودکان خردسال درک کنند.

نشانه‌های عزت نفس پایین:

  • بی‌میلی به امتحان کردن مهارت‌ها یا فعالیت‌های جدید
  • انتقاد مکرر از خود یا گفتگوی منفی با خود
  • مشکل در پذیرش تحسین یا تایید
  • تردید در موقعیت‌های اجتماعی یا دوست‌یابی
  • بیش از حد به دیگران برای اطمینان خاطر وابسته است

نشانه‌های عزت نفس بالا:

  • تمایل به کشف چالش‌های جدید
  • اعتماد به نفس در بیان نظرات و احساسات
  • پایداری در مواجهه با شکست‌ها
  • خودگویی مثبت و احساس ارزشمندی
  • راحتی در تعامل با همسالان و بزرگسالان

راهکارهایی برای ایجاد اعتماد به نفس و عزت نفس

۱. طرز فکر رشد را پرورش دهید

کمک به کودکان نوپا و پیش‌دبستانی برای ایجاد طرز فکر رشد، پایه و اساس محکمی برای پذیرش یادگیری ایجاد می‌کند. از زبان ساده و مثبت استفاده کنید تا آنها را تشویق کنید که چالش‌ها را به عنوان فرصتی برای رشد ببینند. به عنوان مثال، اگر آنها در حال ساختن یک برج هستند، با گفتن "وای، تو خیلی سخت روی آن کار می‌کنی!" تلاش آنها را تحسین کنید. اگر برج افتاد، بر لذت تلاش دوباره و کشف راه‌های جدید برای ساختن آن تأکید کنید. چیزی شبیه به این بگویید: "وای، افتاد! حالا چی؟" این کار تمرکز را به علت و معلول طبیعی ساختن و یادگیری تغییر می‌دهد، نه اینکه سقوط برج را به عنوان یک "شکست" ببیند و به کودک فرصت می‌دهد تا تصمیم بگیرد که در مرحله بعد چه کاری انجام دهد. 

۲. یک محیط حمایتی ایجاد کنید

برای کودکان نوپا و پیش‌دبستانی، یک محیط پرورش‌دهنده و حمایتی برای ایجاد عزت نفس و تقویت رشد عاطفی آنها ضروری است. در این سال‌های اولیه، کودکان تازه شروع به شکل‌گیری حس خودشناسی و درک جایگاه خود در جهان می‌کنند. ایجاد فضایی که در آن هر کودک احساس امنیت، پذیرفته شدن و ارزشمند بودن کند، به رشد و شکوفایی آنها کمک می‌کند.

ویژگی‌های منحصر به فردی که هر کودک به گروه می‌آورد را جشن بگیرید، چه خلاقیت، مهربانی یا کنجکاوی او باشد. از جملات تاکیدی ساده‌ای مانند «من عاشق این هستم که چطور آن اسباب‌بازی را با دوستت به اشتراک گذاشتی!» یا «وای، تو خیلی سخت روی آن نقاشی کار کردی - خیلی رنگارنگ است!» استفاده کنید. این لحظات کوچک تشویق می‌تواند تأثیر زیادی بر اعتماد به نفس آنها بگذارد.

فعالیت‌هایی را در برنامه بگنجانید که تنوع را گرامی می‌دارند و به کودکان در مورد شمول آموزش می‌دهند ، مانند خواندن کتاب‌های مصور در مورد فرهنگ‌های مختلف یا کاوش در تعطیلات از سراسر جهان. تأکید کنید که هر کس به روش خود خاص است و تفاوت‌ها گروه را قوی‌تر می‌کند.

برای اینکه به کودکان کمک کنید تا احساس تعلق خاطر کنند، روال‌های منظمی ایجاد کنید و فرصت‌هایی را برای مشارکت آنها در کلاس درس فراهم کنید. به عنوان مثال، اختصاص وظایف ساده‌ای مانند «رهبر صف» یا «کمک‌کننده» بودن به آنها اجازه می‌دهد تا به نقش خود افتخار کنند. تلاش‌های آنها را تأیید کنید و با جملاتی مانند «شما در کمک به تمیز کردن کار بسیار خوبی انجام دادید - باعث شد اتاق برای همه بسیار زیبا به نظر برسد!» به آنها نشان دهید که مشارکت آنها مهم است.

با تأیید و ارزش قائل شدن برای نظرات آنها، شما محیطی مثبت ایجاد می‌کنید که در آن کودکان نوپا و پیش‌دبستانی احساس قدردانی می‌کنند و اعتماد به نفس لازم برای کاوش، یادگیری و رشد را در خود پرورش می‌دهند.

 
 
معلم و کودک پیش دبستانی در آغوش هم

۳. استقلال و تصمیم‌گیری را تشویق کنید

اجازه دادن به کودکان نوپا و پیش‌دبستانی برای انتخاب در فعالیت‌های روزانه‌شان، گامی مهم در ایجاد اعتماد به نفس و تقویت استقلال آنهاست. در این مرحله، کودکان یاد می‌گیرند که چگونه در دنیای خود حرکت کنند و حس کنترل بر محیط خود را در خود پرورش دهند. تصمیمات ساده‌ای مانند انتخاب کتاب برای خواندن یا انتخاب رنگ برای کاردستی، آنها را قادر می‌سازد تا انتخاب کنند و استقلال خود را توسعه دهند.

در طول روز، حتی در برنامه‌های روزمره، فرصت‌هایی برای انتخاب در نظر بگیرید. برای مثال، به آنها اجازه دهید فعالیت‌هایی را که دوست دارند انجام دهند انتخاب کنند و اگر می‌خواهند قبل از بیرون رفتن، ابتدا کلاه یا دستکش خود را بپوشند. این تصمیمات کوچک به کودکان حس اختیار می‌دهد و به آنها کمک می‌کند تا در توانایی‌های خود احساس توانایی و اعتماد به نفس کنند.

به یاد داشته باشید که هنگام انتخاب، آنها را تشویق و حمایت کنید، در صورت نیاز راهنمایی ملایمی ارائه دهید، اما همیشه به تصمیمات آنها احترام بگذارید. عباراتی مانند "انتخاب عالی برای انتخاب آن کتاب! به نظر می‌رسد داستان سرگرم‌کننده‌ای است" این حس را تقویت می‌کند که تصمیمات آنها ارزشمند و قابل اعتماد است. همانطور که آنها تمرین انتخاب می‌کنند، به قضاوت خود اعتماد می‌کنند و شروع به درک این می‌کنند که قدرت تأثیرگذاری بر دنیای اطراف خود را دارند.

۴. تلاش را تحسین کنید، نه فقط نتایج را

در این مرحله اولیه، کودکان هنوز در حال یادگیری چگونگی برخورد با چالش‌ها و درک ارزش سخت‌کوشی هستند. تحسین تلاش به جای صرفاً نتیجه، به ایجاد حس مثبت عزت نفس کمک می‌کند که فراتر از دستاوردهای خاص است. به جای تمرکز صرف بر اینکه آیا یک پازل تکمیل شده است یا یک کار به پایان رسیده است، از تلاشی که برای آن انجام داده‌اند قدردانی کنید.

برای مثال، وقتی کودکی در حال انجام کاری مانند تکمیل یک پازل یا نقاشی کردن یک تصویر است، او را به خاطر تلاشی که نشان داده است، تحسین کنید. بگویید: «من به نحوه‌ی چیدن و اتصال قطعات پازل توسط تو بسیار افتخار می‌کنم» یا «به رنگ‌های زیبایی که برای نقاشی‌ات انتخاب کردی نگاه کن». این کلمات بر فرآیند مستقل تفکر، تلاش و حل مسئله تمرکز دارند، نه فقط نتیجه‌ی نهایی.

وقتی کودکان به خاطر تلاش‌هایشان مورد تحسین قرار می‌گیرند، احتمال بیشتری دارد که با اعتماد به نفس و پشتکار با چالش‌های آینده روبرو شوند. آن‌ها شروع به درک این موضوع می‌کنند که یادگیری از انجام بهترین تلاششان حاصل می‌شود، نه از رسیدن همیشگی به کمال، که این امر باعث ایجاد ذهنیت رشد و انعطاف‌پذیری در مواجهه با چالش‌ها می‌شود.

۵. شفقت به خود و عشق به خود را آموزش دهید

کمک به کودکان نوپا و پیش‌دبستانی برای ایجاد حس شفقت به خود و دوست داشتن خود، برای ایجاد یک تصویر مثبت از خود از سنین پایین ضروری است. در این سال‌های شکل‌گیری شخصیت، کودکان می‌توانند نسبت به اشتباهات و مشکلات خود حساس باشند، بنابراین آموزش مهربان بودن با خود در مواقعی که همه چیز طبق برنامه پیش نمی‌رود، بسیار مهم است.

جملات تاکیدی ساده‌ای را به کودکان معرفی کنید که به آنها کمک می‌کند با خودگویی‌های منفی مقابله کنند و پایه‌های پذیرش خود را در آنها بنا کنند. عباراتی مانند «من می‌توانم انجامش دهم» برای کودکان خردسال به راحتی قابل درک و تکرار است. همچنین می‌توانید با نشان دادن دلسوزی نسبت به خودتان در مقابل آنها، این رفتارها را الگو قرار دهید. به عنوان مثال، اگر اشتباه کردید، می‌توانید بگویید: «اشکالی ندارد، این بار درست متوجه نشدم، اما دوباره امتحان می‌کنم و اشکالی ندارد!»

کودکان را تشویق کنید که وقتی با چالش‌ها روبرو می‌شوند یا احساس ناامیدی می‌کنند، با مهربانی و همدلی با خودشان رفتار کنند . به آنها بگویید که اشکالی ندارد اشتباه کنند و برای دوست داشته شدن یا ارزشمند بودن نیازی به کامل بودن ندارند. «تو تمام تلاشت را کردی و این مهم است» یا «اشکالی ندارد که ناراحت باشی، من واقعاً به سخت‌کوشی تو افتخار می‌کنم» راه‌های قدرتمندی برای تقویت شفقت به خود هستند. آموزش کودکان خردسال برای رفتار مهربانانه با خودشان، زمینه را برای تاب‌آوری عاطفی و رابطه‌ای سالم و مثبت با خودشان در طول رشدشان فراهم می‌کند.

چگونه با کودک خجالتی ارتباط برقرار کنیم

۷ بازديد

 

هر کودکی منحصر به فرد است. همه آنها شخصیت‌ها و نیازهای متفاوتی دارند. چنین تفاوت‌های فاحشی اغلب بین خواهر و برادرها رخ می‌دهد. یک کودک با هر کسی در هر جایی صحبت می‌کند در حالی که کودک دیگر محتاط و خجالتی است.

اما هیچ اشکالی ندارد که یک کودک خجالتی باشید. این نکات را دنبال کنید تا یاد بگیرید چگونه تشخیص دهید که آیا فرزندتان خجالتی است و راه‌هایی برای کمک به او در برقراری ارتباط وجود دارد.

نشانه‌های خجالتی بودن

تعدادی از علائم معمول وجود دارد که با خجالتی بودن در کودکان مرتبط است. در اینجا فهرستی از مواردی که اگر فکر می‌کنید فرزندتان خجالتی است باید به دنبال آنها باشید، آورده شده است.

  • در محیط‌های اجتماعی به مادر یا پدر می‌چسبد
  • وقتی افراد ناآشنا با آنها صحبت می‌کنند، از پاسخ دادن خودداری می‌کنند.
  • در دوست یابی مشکل دارد
  • از پاسخ دادن به سوالات در کلاس اجتناب می‌کند
  • از فرصت بازی با همسالان خود صرف نظر می‌کند
  • خودش می‌نشیند.
  • سرش را پایین نگه می‌دارد و از تماس چشمی خودداری می‌کند
  • در موقعیت‌های جدید مضطرب به نظر می‌رسد

اگر فرزند شما چند مورد از این رفتارها را نشان می‌دهد، احتمالاً خجالتی است. اما این به شما در یادگیری نحوه کمک به یک کودک خجالتی برای ارتباط با مردم کمک می‌کند.

فراتر از خجالتی بودن

موارد انگشت‌شماری وجود دارد که در آن‌ها کودک رفتارهای خجالتی از خود نشان می‌دهد، اما یک مشکل اساسی وجود دارد که خود را به شکل خجالتی بودن پنهان می‌کند.

بعضی از کودکان تأخیر زبانی دارند. آنها نشانه‌هایی از تمایل به برقراری ارتباط با دیگران نشان می‌دهند اما برای انجام این کار مشکل دارند.

برخی دیگر از بچه‌ها دچار اختلال شنوایی تشخیص داده نشده هستند. این امر مانع از شنیدن یا پاسخ دادن به حرف‌های دیگران می‌شود. همچنین پیروی از دستورالعمل‌ها را برای آنها دشوار می‌کند.

اوتیسم یکی دیگر از مشکلاتی است که باعث می‌شود کودکان خجالتی به نظر برسند. کودکان اوتیسم ممکن است علاقه کمی به معاشرت نشان دهند یا به طور کلی در تشخیص نشانه‌های اجتماعی ناتوان باشند.

اگر به مشکلی بزرگتر از خجالتی بودن فرزندتان مشکوک هستید، با پزشک متخصص اطفال مشورت کنید. وقتی کاملاً مطمئن شدید که فرزندتان فقط خجالتی است و هیچ مشکل اساسی در سلامت او وجود ندارد، این راهکارها را برای کمک به او در ابراز احساساتش اجرا کنید.

بگذارید بدانند که تنها نیستند

تجربه در زندگی معمولاً بهترین معلم است. به بخش‌هایی از زندگی خود فکر کنید که در آنها با کمرویی مواجه شده‌اید. شاید در حال شروع یک شغل جدید بودید، یا دانش‌آموز جدید مدرسه بودید؟ چه کودک خجالتی بودید و چه صرفاً گاهی اوقات مانند همه دچار شک و تردید به خود می‌شدید، در مورد آن زمان‌ها برای فرزندتان تعریف کنید.

والدین بیشترین تأثیر را در دوران کودکی فرزندانشان دارند. به آنها نشان دهید که شما هم مشکلاتی مشابه آنها داشته‌اید، و با این کار اعتماد به نفس آنها را افزایش داده‌اید. فرزندانتان نتیجه می‌گیرند که اگر این اتفاق برای پدر یا مادرشان افتاده، پس برای آنها هم می‌تواند بیفتد.

از کلمه «S» استفاده نکنید

خجالتی بودن در کودکان واقعاً مسئله‌ی بزرگی نیست. اما مانند هر موضوعی، هر چه بیشتر در مورد آن بحث کنید، بیشتر به یک معضل تبدیل می‌شود. آخرین چیزی که می‌خواهید این است که فرزندتان احساس کند خجالتی بودن باعث می‌شود که با ابری بالای سرش راه برود.

شما می‌توانید با اجتناب از برچسب زدن به فرزندتان به عنوان خجالتی، از این امر جلوگیری کنید. وقتی فرزندتان بتواند به طور واضح بگوید خجالتی بودن چیست، می‌تواند احساس انگ زدن به او را ایجاد کند. به سادگی اجازه دهید فرزندتان همان کسی باشد که هست، بدون اینکه احساس کند به او برچسب خجالتی زده شده است.

تمرین معاشرت

تکرار یکی از راه‌های یادگیری افراد است. اگر با فرزندتان معاشرت را تمرین کنید، وقتی در موقعیت‌های اجتماعی قرار می‌گیرد، این عمل برایش طبیعی‌تر می‌شود.

تمام نکات ظریف صحبت کردن با یک فرد جدید را به آنها نشان دهید: به چشمانشان نگاه کنید، هنگام ملاقات با آنها دست بدهید و هنگام ملاقات با یک فرد جدید، سلام و احوالپرسی استاندارد را تمرین کنید.

سعی کنید بیش از حد محافظت نکنید

یکی از وظایف شما به عنوان والدین این است که فرزندانتان را تا حد امکان در معرض تجربیات مختلف قرار دهید. می‌توانید این فرصت را برای آنها فراهم کنید، اما آنها باید ابتکار عمل را برای گذر از آن تجربه به دست بگیرند. گاهی اوقات آنها موفق می‌شوند و گاهی اوقات نه. موفقیتی که در موقعیت‌های اجتماعی کشف می‌کنند، به دیگران نیز منتقل خواهد شد.

بگذارید شخصیتشان بدرخشد

فرزند شما چیزی فراتر از خجالتی بودن است. این فقط یک ویژگی شخصیتی کوچک است. فرزندتان را تشویق کنید تا به جنبه‌های دیگر شخصیتش اجازه درخشیدن بدهد. برجسته کردن تمام نکات مثبت دیگر در مورد فرزندتان به او کمک می‌کند تا به عنوان یک فرد رشد کند.

کودکان با سرعت خودشان رشد می‌کنند. بنابراین، احتمال زیادی وجود دارد که یک کودک خجالتی برای همیشه خجالتی نباشد. کمک به آنها برای یادگیری نحوه ارتباط با شما و همسالانشان، ممکن است شروعی باشد که به آن نیاز دارند.


 

تربیت کودکان خجالتی: ویژگی شخصیتی، تقصیر نیست

۶ بازديد

کمک به رشد کودک خجالتی

بسیاری از کودکان خجالتی نامیده می‌شوند. اگر معنای واقعی این اصطلاح را بفهمید، ممکن است تصمیم بگیرید که داشتن فرزند خجالتی در نهایت چندان هم ویژگی منفی نیست. خجالت می‌تواند برای یک کودک مفید یا مضر باشد، که تا حدودی به نحوه برخورد با آن بستگی دارد.

کمرویی یک ویژگی شخصیتی است، نه یک عیب. برخی از مهربان‌ترین افرادی که تا به حال شناخته‌ام، خجالتی هستند. این افراد معمولاً شنوندگان دقیقی هستند، افرادی گوشه‌گیر که حتی بدون گفتن کلمه‌ای، حضوری گرم و صمیمانه از خود نشان می‌دهند. کمرویی چیزی بود که مرا به مارتا جذب کرد. ما در سال آخر دانشکده پزشکی در یک مهمانی برادری با هم آشنا شدیم. او در میان جمعی از برادران پر سر و صدای من ایستاده بود. همه صحبت می‌کردند جز او. او گوش می‌داد. چشمانش به چشمان دیگران دوخته می‌شد. او لبخند می‌زد و کاری می‌کرد که حضور آرام او احساس شود. او اهل معاشرت نبود، اما باعث می‌شد همه برون‌گراهای اطرافش احساس راحتی کنند. با خودم فکر کردم: «چه آدم خوبی برای بودن در کنارش.» هیچ چیز پر زرق و برقی در مورد او وجود نداشت، اما زبان بدن و رفتار شیرینش می‌گفت: «کسی هست که بودن در کنارش خوب است.» روز بعد با او تماس گرفتم و بقیه ماجرا دیگر تمام شده است.

خجالتی بودن اشکالی ندارد

نیازی نیست با عذرخواهی بگویید «او بچه‌ی خجالتی‌ای است»، مخصوصاً جلوی فرزندتان. خجالتی بودن هیچ اشکالی ندارد و خیلی هم درست است. بسیاری از مردم خجالتی بودن را درک نمی‌کنند و خجالتی بودن را با داشتن مشکل برابر می‌دانند. آنها معتقدند که یک کودک خجالتی حتماً از تصویر ذهنی ضعیفی از خود رنج می‌برد. اغلب اوقات این برچسب نمی‌تواند ناعادلانه‌تر باشد. بسیاری از کودکان خجالتی خودپنداره‌ی محکمی دارند. آنها آرامش درونی دارند که می‌درخشد؛ اگر برونگراها به اندازه کافی ساکت باشند، متوجه درخشش آن می‌شوند.

ویژگی‌های سالم یک کودک خجالتی

والدین هنوز هم وقتی فرزندشان در جمع ساکت می‌شود نگران می‌شوند. آیا او فقط خجالتی است یا مشکل جدی وجود دارد؟ در اینجا نحوه تشخیص آن آمده است. یک کودک خجالتی با عزت نفس سالم، تماس چشمی برقرار می‌کند، مودب است و از خودش راضی به نظر می‌رسد. او فقط ساکت است. رفتار او به طور کلی خوب است؛ او کودک خوبی برای بودن در کنارش است و مردم در حضور او احساس راحتی می‌کنند.

بعضی از بچه‌های «خجالتی» عمیق فکر می‌کنند و محتاط هستند. آنها به کندی با غریبه‌ها صمیمی می‌شوند. آنها آن شخص را بررسی می‌کنند تا ببینند آیا این رابطه ارزش تلاش کردن را دارد یا خیر. بچه‌های خجالتی اغلب چنان آرامش درونی دارند که کمرویی‌شان یکی از راه‌های محافظت از آن است. فرزند ششم ما، متیو، یکی از آرام‌ترین و شادترین بچه‌هایی است که تا به حال روی زمین زندگی کرده‌اند. مت در دوستی‌هایش محتاط است، اما وقتی با کسی دوست می‌شود، برای همیشه با او می‌ماند. او فردی کم‌حرف است و چیزهای درونی ارزشمند زیادی برای کشف کردن دارد. او به آرامی با آشنایان جدید صمیمی می‌شود، اما وقتی در حضور شما احساس راحتی می‌کند، جذاب می‌شود. متیو فقط یک بچه خوب برای معاشرت است. (پیتر، فرزند سوم ما، هم همینطور است.)

کمی بعد از اینکه متیو مدرسه را شروع کرد، اولین جلسه اولیا و مربیان را داشتیم. معلم گفت: «متیو واقعاً خجالتی است، اینطور نیست؟» ما توضیح دادیم: «بله، مت تودار است.» بعداً در طول گفتگو، موضوع دوباره مطرح شد: «مت خیلی ساکت است.» ما پاسخ دادیم: «بله، او خیلی متمرکز است.» با ادامه بحث در مورد متیو، این معلم خیلی زود متوجه شد که ما ویژگی‌های متیو را مثبت می‌دانیم. با گذشت سال تحصیلی، معلم برای این پسر ساکت، آرام و مو بور در ردیف دوم احترام بیشتری قائل می‌شد. متیو دانش‌آموز خوبی بود که می‌شد با او معاشرت کرد.

وقتی کمرویی یک نقص است

در برخی از کودکان، کمرویی، تجلی مشکلات درونی است، نه آرامش درونی. این کودک چیزی بیش از خجالتی است، او گوشه‌گیر است. او از تماس چشمی اجتناب می‌کند و مشکلات رفتاری زیادی دارد. مردم در حضور او راحت نیستند. وقتی به درون این شخص کوچک نفوذ می‌کنید، متوجه می‌شوید که او به جای آرامش و اعتماد، از روی خشم و ترس رفتار می‌کند. وقتی عمیق‌تر کاوش می‌کنید، اغلب متوجه می‌شوید که او دلایل زیادی برای عصبانیت دارد.

پنهان شدن پشت برچسب کودک خجالتی

بعضی از کودکان پشت برچسب کودک خجالتی پنهان می‌شوند تا مجبور نباشند خودی را که دوست ندارند، آشکار کنند. نشان ندادن چیزی امن‌تر است، بنابراین آنها در یک پوسته محافظ فرو می‌روند. برچسب «خجالتی» بهانه‌ای برای عدم توسعه مهارت‌های اجتماعی و دلیلی برای عدم تمرین آنها می‌شود. کودک بی‌انگیزه می‌تواند از «خجالتی» به عنوان دفاعی در برابر تلاش بیشتر و بهانه‌ای برای ماندن در همان سطح از توسعه مهارت‌ها استفاده کند. برای این کودکان، خجالتی بودن یک نقص است که عزت نفس ضعیف آنها را تقویت می‌کند. برای درمان خجالتی بودن، باید عزت نفس را تقویت کنید. این کودک به والدینی نیاز دارد که بتواند به آنها اعتماد کند، والدینی که به گونه‌ای تربیت می‌شوند که منجر به خشم درونی و بی‌میلی به خود نشود.

خانم کوچولو به سمت بیرون و درون متمایل می‌شود

در مورد کودک دو ساله پرجنب‌وجوشی که به هر غریبه‌ای لبخند می‌زند و دست تکان می‌دهد، اما در سه سالگی تبدیل به یک صدف می‌شود، چه؟ مادران اغلب نگران این هستند که چه کاری انجام داده‌اند که باعث چنین تغییر شخصیتی در او شده است. پاسخ معمولاً «هیچ چیز» است. قبل از دو سالگی، بسیاری از کودکان خودجوش هستند. آنها قبل از اینکه فکر کنند، عمل می‌کنند، به خصوص در روابط اجتماعی. بین دو تا چهار سالگی، کودکان مرحله دوم اضطراب از غریبه‌ها را تجربه می‌کنند، زیرا از افرادی که نمی‌شناسند می‌ترسند.

من اغلب در مطبم با صحنه‌های «خجالتی» با بیماران جدید مواجه می‌شوم. وقتی وارد اتاق معاینه می‌شوم، کودک چانه‌اش را به سینه‌اش می‌چسباند، چشمانش را نیمه‌بسته می‌کند، انگشت شستش را در دهانش می‌گذارد و پشت مادرش می‌خزد و به پاهایش می‌چسبد و سعی می‌کند پنهان شود. من هیچ تلاشی برای دنبال کردن کودک نمی‌کنم، اما ابتدا به روشی آسان و دوستانه با مادر احوالپرسی می‌کنم. وقتی مادر با من راحت می‌شود، کودک به معاشرت ما گوش می‌دهد. امیدوارم که او تصمیم بگیرد «او با مادرش خوب است، پس با من هم خوب است». اگر کودک دوباره ظاهر نشد، من از این لحظه یک بازی درست می‌کنم: «کیتی کجاست؟ مطمئناً دوست دارم او را ببینم. حدس می‌زنم اینجا نیست. بعداً برمی‌گردم.» من برای لحظه‌ای از اتاق بیرون می‌روم تا به کودک فضا بدهم، سپس دوباره وارد می‌شوم، معمولاً به سمت کودکی که راحت است. عقب‌نشینی اجتماعی یک مرحله طبیعی از رشد است. قبل از اینکه از بستگان خود عذرخواهی کنید، از خجالت سرخ شوید یا با یک درمانگر رفتاری تماس بگیرید، صبور باشید. به فرزندتان دلگرمی و فضا بدهید، او به زودی دوباره شکوفا خواهد شد.

والدین در مورد خجالتی بودن فرزندشان کنجکاو هستند که چه کاری باید انجام دهند. آیا این فقط یک مرحله گذرا است؟ آیا باید کودک را تشویق کرد که اجتماعی‌تر شود؟ آیا مشکل اساسی جدی‌تری وجود دارد؟ در اینجا به مواردی که باید انجام شود اشاره می‌کنیم:

نعمت کوچکت را در آغوش بگیر

اول، بپذیرید که شما از نعمت داشتن کودکی حساس، عمیقاً دلسوز و کم‌حرف برخوردارید که دیر با غریبه‌ها گرم می‌گیرد، با احتیاط به روابط اجتماعی نزدیک می‌شود، اما عموماً فردی شاد به نظر می‌رسد. کودک آرام خود را در آغوش بگیرید. دنیا به خاطر او جای آرام‌تری خواهد بود.

سعی نکنید خجالت را از کودک دور کنید

وسوسه‌انگیز است که بخواهید به کودک خجالتی کمک کنید. اما مراقب باشید - هر چه بیشتر فشار بیاورید، برخی از کودکان بیشتر عقب‌نشینی می‌کنند. شما نمی‌توانید کودک را از خجالتی بودن بیرون بکشید. بهتر است محیطی راحت ایجاد کنید که به شخصیت اجتماعی او اجازه دهد به طور طبیعی رشد کند. هرگز به کودک برچسب «خجالتی» نزنید. با شنیدن این حرف، کودک احساس می‌کند که مشکلی دارد و این باعث می‌شود که احساس خجالت بیشتری کند.

اگر مجبورید از کلماتی برای توصیف فرزندتان استفاده کنید، از «خجالتی» یا «کمرو» استفاده کنید. این‌ها اصطلاحات زیباتر و دقیق‌تری هستند. برچسب‌ها همچنین بر نحوه برخورد دیگران با فرزندتان تأثیر می‌گذارند. «خجالتی» خطاب کردن او می‌تواند آنها را بیش از حد نگران کند، گویی کاری هست که باید برای «کمک» یا رفع مشکل انجام دهند. اگر قرار است به دیدن خاله نانسی بروید و می‌خواهید فرزند ساکت شما اولین تأثیر خوب را بگذارد، از وسوسه گفتن «خجالتی نباش، خاله نانسی گاز نمی‌گیرد» خودداری کنید. این کار تضمین می‌کند که او ساکت شود. کودک خجالتی احتمالاً حتی خجالتی‌تر هم خواهد شد. از قبل به کودک بگویید که از او چه انتظاری دارید، یک «سلام» ساده و رفتاری آرام و مودبانه. بیشتر از آنچه که منطقاً انتظار دارید، نپرسید. توجه را از کودک دور نگه دارید و وقتی او احساس راحتی کرد، مطمئن باشید که خاله نانسی از او قدردانی خواهد کرد. فرزندتان را تشویق کنید که یکی از فعالیت‌های مورد علاقه‌اش (مثلاً لوازم هنری یا یک بازی تخته‌ای) را که خاله نانسی می‌تواند به عنوان پلی برای ارتباط استفاده کند، با خود بیاورد.

مجری کوچک را در موقعیت نامناسب قرار ندهید

پدربزرگ و مادربزرگ به دیدنتان آمده‌اند و شما بی‌صبرانه منتظرید تا جانی پنج ساله برایشان پیانو بنوازد. این درخواست را بدون هشدار از جانی نکنید. این مجری جوان ممکن است از درخواست شما طفره برود، شما را در حال عذرخواهی رها کند و مادربزرگ را در حال تعجب از اینکه چرا او اینقدر خجالتی است، تنها بگذارد. در عوض، ابتدا به طور خصوصی از فرزندتان اجازه بگیرید: «شما خیلی خوب می‌نوازید و مادربزرگ عاشق شنیدن نواختن شماست، لطفاً یک قطعه کوچک برای او بنوازید؟» این به سطح راحتی کودک در نمایش مهارت در ملاء عام احترام می‌گذارد. برخی از کودکان نوازنده به دنیا می‌آیند - به آنها مخاطب بدهید و آنها روی صحنه هستند. برخی دیگر با احتیاط از مهارت‌های خود محافظت می‌کنند و باید به تدریج با پیشرفت مهارت‌ها راحت شوند. ابتدا، آنها در نواختن پیانو برای خودشان راحت هستند. سپس، آنها برای والدین می‌نوازند (زیرا حتی اگر کودک اشتباه کند، آنها همچنان تشویق می‌کنند). نواختن موتزارت برای یک همراه، جهش ایمانی بسیار بزرگتری می‌طلبد.

مادر پرحرف و کودک موش‌خوار

ترکیب یک مادر برونگرا و سلطه‌گر و یک کودک کم‌حرف‌تر، زمینه‌ساز خجالتی بودن اوست. سوزی، یک کودک پنج ساله گوشه‌گیر، مودب و خوش‌برخورد، و مادرش برای امتحان ورودی مدرسه سوزی در دفتر من بودند. از سوزی پرسیدم که آیا درد یا مشکلی دارد که بخواهد در مورد آن با من صحبت کند. شروع کردم به گفتن: «سوزی، این معاینه ویژه توست.» به محض اینکه سوزی دهانش را باز کرد تا نگرانی‌هایش را با من در میان بگذارد، مادرش حرفش را قطع کرد. مادرش گفت: «او احساس می‌کند...» و با جزئیات بیشتر ادامه داد. از کودک پرسیدم: «و سوزی، آیا تو هم همین حس را داری؟» ظرف یک میلی‌ثانیه از اولین هجای سوزی، مادرش دوباره حرفش را قطع کرد: «و او همچنین...» همین که این معاینه به جای معاینه سوزی، معاینه مادر سوزی شد، دختر کوچولوی قبلاً شاد به یک موش کوچک گوشه‌گیر تبدیل شد و با بالا رفتن صدای مادرش، بیشتر و بیشتر می‌ترسید.

نزدیک به پایان معاینه، مادر دخترش را سرزنش کرد: «سوزی، خجالت نکش، به دکتر بگو چه چیزی تو را آزار می‌دهد.» سوزی در طول بقیه معاینه سکوت کرد و روحیه‌اش از دست مادر پرحرفش خرد شد. وقتی سوزی با پرستار برای انجام واکسیناسیون از اتاق خارج شد، مادرش به سمت من خم شد و با من درد دل کرد: «دکتر، او خیلی خجالتی است. نمی‌دانم چه کار کنم.» مادر سوزی، مادری بسیار دلسوز و متعهد، عمداً مانع رشد اجتماعی سوزی نشد، این فقط خلق و خوی او بود.

سوزی سعی نمی‌کرد خجالتی باشد، او فقط آرام به دنیا آمده بود. اما این عدم تطابق خلق و خو، سوزی را از توسعه مهارت‌های ارتباطی (حداقل در حضور مادرش) و مادرش را از یادگیری مهارت‌های شنیداری باز داشت. بدون قضاوت در مورد اینکه کدام نوع خلق و خو "بهتر" است، توضیح دادم که چگونه برخی از تطابق‌های خلق و خو مانع رشد می‌شوند. پیشنهاد دادم که اگر او در اطراف سوزی محتاط‌تر باشد، سوزی در کنار او اجتماعی‌تر خواهد شد. معاینه بعدی سوزی بسیار بهتر پیش رفت. مادرش آرام پشت سوزی نشسته بود و وقتی فرزندش صحبت می‌کرد، به نشانه تایید سر تکان می‌داد.