افسردگی می تواند هر کسی را تحت تاثیر قرار دهد - حتی کسانی که به ظاهر همه را دارند. عوامل متعددی می توانند در افسردگی نقش داشته باشند. عوامل متعددی می توانند در افسردگی نقش داشته باشند:
- بیوشیمیایی: تفاوت در برخی مواد شیمیایی در مغز (مانند انتقال دهنده های عصبی سروتونین، دوپامین و نوراپی نفرین) ممکن است به علائم افسردگی کمک کند.
- ژنتیکی: افسردگی می تواند در خانواده ها ایجاد شود. به عنوان مثال، اگر یکی از دوقلوهای همسان افسردگی داشته باشد، دیگری 70 درصد احتمال دارد که در طول زندگی به این بیماری مبتلا شود.
- شخصیت: افراد با عزت نفس پایین، که به راحتی تحت فشار استرس قرار می گیرند یا عموماً بدبین هستند ممکن است بیشتر دچار افسردگی شوند.
- محیطی: قرار گرفتن مداوم در معرض خشونت، بی توجهی، سوء استفاده یا فقر نیز می تواند خطراتی برای ابتلا به افسردگی ایجاد کند.
افسردگی یکی از قابل درمان ترین اختلالات روانی است. بین 70 تا 90 درصد از افراد مبتلا به افسردگی در نهایت به خوبی به درمان پاسخ می دهند.
برای تشخیص افسردگی، یک متخصص مراقبت های بهداشتی یک ارزیابی تشخیصی کامل انجام می دهد که شامل یک مصاحبه جامع برای بحث در مورد علائم شما علاوه بر تاریخچه شخصی، پزشکی و خانوادگی شما است. علاوه بر این، یک معاینه فیزیکی باید برای غربالگری شرایط پزشکی زمینهای که ممکن است شبیه افسردگی باشد - مانند عدم تعادل هورمونی، کمبود ویتامین، مشکلات عصبی و مصرف مواد مخدر یا الکل، انجام شود. آزمایشات آزمایشگاهی و تصویربرداری نیز ممکن است در ارزیابی به عنوان بخشی از غربالگری پزشکی گنجانده شود. متخصص پزشکی ارزیابی کننده همه این عوامل را در هنگام تنظیم تشخیص و توصیه یک برنامه درمانی فردی در نظر می گیرد.
دارو
شیمی مغز ممکن است به افسردگی یک فرد کمک کند و ممکن است در درمان آنها موثر باشد. به همین دلیل ممکن است داروهای ضد افسردگی توصیه شود. این داروها آرام بخش، "بالا" یا آرام بخش نیستند. آنها اعتیاد آور نیستند.
داروهای ضدافسردگی ممکن است در یک یا دو هفته اول استفاده بهبودی ایجاد کنند، اما ممکن است فواید کامل آن برای دو تا سه ماه مشاهده نشود. اگر فردی بعد از چند هفته بهبودی کمی داشته باشد یا هیچ بهبودی نداشته باشد، روانپزشک/متخصص سلامت او ممکن است تنظیم دوز، افزودن یک داروی جدید یا تغییر به یک داروی ضد افسردگی جایگزین را توصیه کند. در برخی شرایط، دستههای دیگر داروهای روانپزشکی، مانند تثبیتکنندههای خلق، ممکن است مفید باشند. مهم است که اگر در مورد واسطه(های) خود نگرانی دارید یا هر گونه عوارض جانبی دارو را تجربه می کنید، به متخصص مراقبت های بهداشتی خود اطلاع دهید.
روانپزشکان معمولاً توصیه می کنند که بیماران تا شش ماه یا بیشتر پس از بهبود علائم افسردگی به مصرف دارو ادامه دهند. برای برخی از افراد در معرض خطر - برای مثال، کسانی که در گذشته چندین دوره افسردگی را تجربه کردهاند، یا کسانی که دارای سابقه خانوادگی قوی افسردگی هستند - ممکن است درمان نگهدارنده طولانیمدت برای کاهش خطر دورههای بعدی پیشنهاد شود.
روان درمانی
روان درمانی یا «گفتار درمانی» نیز اغلب توصیه می شود. درمان شناختی رفتاری (CBT)، یکی از رایج ترین اشکال روان درمانی، در درمان افسردگی موثر است. CBT بر شناخت و اصلاح الگوهای تفکر ناسالم با هدف تغییر افکار و رفتارها برای پاسخ به چالش ها به شیوه ای مثبت تر تمرکز دارد. ممکن است به تنهایی یا همراه با داروهای ضد افسردگی استفاده شود.
روان درمانی ممکن است شامل یک یا چند نفر باشد. به عنوان مثال، خانواده یا زوج درمانی می تواند به حل مسائل در این روابط نزدیک کمک کند. گروه درمانی گروهی از افرادی را که به طور مشابه افسردگی را تجربه می کنند، در یک محیط درمانی گرد هم می آورد و فرصتی برای یادگیری و حمایت متقابل فراهم می کند.
بسته به شدت افسردگی، درمان با روان درمانی می تواند چند هفته یا بیشتر طول بکشد. بهبود قابل توجهی را می توان در 10 تا 15 جلسه ایجاد کرد.
درمان تشنج الکتریکی (ECT)
ECT یک درمان پزشکی است که عموماً برای کسانی که دوره های افسردگی شدید دارند و به درمان های دیگر پاسخ نداده اند اختصاص دارد. ECT از دهه 1940 مورد استفاده قرار گرفته است و سال ها تحقیق منجر به پیشرفت های عمده و به رسمیت شناختن اثربخشی آن به عنوان یک جریان اصلی و نه "آخرین راه حل" شده است. ECT روشی است که تحت بیهوشی انجام می شود و در طی آن مغز با تحریک الکتریکی برای ایجاد یک تشنج کوتاه مدت انجام می شود. یک بیمار به طور معمول دو تا سه بار در هفته و در مجموع 6 تا 12 درمان ECT دریافت می کند. معمولاً توسط تیمی از متخصصان پزشکی آموزش دیده از جمله روانپزشک، متخصص بیهوشی و پرستار یا دستیار پزشک مدیریت می شود.
- ۰ ۰
- ۰ نظر