پنجشنبه ۰۱ آذر ۰۳

روانشناسي

مشاوره و روانشناسي

چرا مشاوره زوجین نابرابری خانوار را حل نمی کند؟

۰ بازديد

 

این یکی از اولین توصیه‌هایی است که زنان هنگام شکایت از نابرابری نیروی کار خانگی دریافت می‌کنند: به مشاوره زوج‌ها مراجعه کنید ( معمولاً با توصیه به خواندن «بازی جوانمردانه» ).

اما درمان نمی تواند افرادی را که نمی خواهند تغییر کنند، اصلاح کند. و اگر درمانگر معتقد باشد که مشکل واقعاً یک مشکل نیست، مطمئناً چیزی را برطرف نخواهد کرد. در یک جامعه جنسی، احتمال بیشتری وجود دارد که یک درمانگر شما را به خاطر نابرابری خانگی سرزنش کند تا کسی که بخواهد آن را برطرف کند.برای مشاوره با زوج درمانگر خوب در تهران اینجا کلیک کنید

من زوج های زیادی را می شناسم که سال ها در مشاوره زوجین بوده اند. اما نمی توانم زوج مجردی را نام ببرم که پس از زوج درمانی از نابرابری قابل توجه به برابری قابل توجهی رسیده باشند. شرط می بندم تو هم نمی توانی

در این مرحله، من یک سوال در مورد درمان در روابط نابرابر دارم: چرا زحمت بکشید، وقتی که می توانید به لعنتی ادامه دهید؟

فرض اساسی مشاوره زوجین این است که دو شریک یک هدف مشترک دارند - یا اینکه اگر نداشته باشند، برای شناسایی و رسیدن به یک هدف مشترک با یکدیگر همکاری خواهند کرد. به همین دلیل است که مشاوره در روابط توهین آمیز کار نمی کند: شرکا اهداف متفاوتی دارند و دست کشیدن از قدرت هرگز در لیست کارهای سوء استفاده کننده قرار نمی گیرد.

اکثر مشاوران زوج این را درک می کنند و از افرادی که در روابط آزاردهنده هستند ترغیب می کنند که به درمان مراجعه نکنند. درمان می‌تواند آزارگر را توانمند کند، او را با زبان بیشتری مسلح کند تا از شدت سوء استفاده‌اش بکاهد و مهمات بیشتری برای توجیه سوء استفاده‌اش داشته باشد. همان درمانگرانی که می‌دانند افرادی که در روابط آزاردهنده هستند باید از درمان مشترک اجتناب کنند، هنوز هم به طور کلی برای افراد به شدت نابرابر مشاوره مشاوره می‌دهند.

نمی توان به این درمانگران اعتماد کرد.

دلیلش این است که روابط نابرابر ذاتاً توهین آمیز هستند . مشاورانی که این موضوع را درک نمی کنند، حقایق اساسی نابرابری کار خانگی را نیز درک نمی کنند:

  • این یک انتخاب عمدی است که بر اساس این باور مردان ساخته شده است که زنان بیشتر از مدیون زنان به آنها مدیون هستند.

  • زنان باعث آن نمی شوند. و مردها می دانند چه اتفاقی دارد می افتد. احمق نیستن

  • سالها زندگی زنان را از بین می برد. و این مهم است زیرا زندگی زنان اهمیت دارد.

مردی که اوقات فراغت خود را می خرد یا با خستگی شریک زندگی خود می خوابد، از شریک زندگی خود سوء استفاده می کند. و مگر اینکه آسیب مغزی، زوال عقل یا شرایط دیگری داشته باشد که آنها را از درک دنیای اطراف خود ناتوان کند، دقیقاً می داند که دارد چه می کند. او می بیند که شریک زندگی اش کار می کند در حالی که او این کار را نمی کند، به کودک غذا می دهد وقتی می خوابد، بعد از او تمیز می کند. او می داند که غذا از جایی می آید، الف های جادویی خانه را تمیز نمی کنند و پری ها بچه ها را هر روز به مدرسه نمی برند. او احتمالاً می‌داند که بابانوئل و پری دندان واقعی نیستند و یک انسان واقعی برای بچه‌ها هدیه می‌خرد.

درمانگری که این را چیزی کمتر از یک سوء استفاده عمدی می داند، فاقد مهارت های لازم برای مداخله است. هسته اصلی ناکامی در به رسمیت شناختن نابرابری به عنوان سوء استفاده، عدم درک ارزش وقت زنان است.

درمانگرانی که این رفتار را توهین آمیز نمی دانند نیز تمایل دارند زن را سرزنش کنند. و با این کار به مرد قدرت می دهند تا در رفتار توهین آمیز خود پافشاری کند.

یکی از بزرگ‌ترین اشتباهاتی که مردم هنگام بحث درباره نابرابری خانگی مرتکب می‌شوند این است که وانمود می‌کنند که اگر زن فقط مسائل را به درستی برای مرد توضیح دهد، او تغییر خواهد کرد. این رویکرد نمی تواند اذعان کند که برابری ایجاب می کند که مردان از همه چیز دست بکشند .

اکثر مردان فکر نمی کنند که باید برای زنان از چیزی صرف نظر کنند. اگر شک دارید، کمی وقت خود را به مانوسفر اختصاص دهید یا به برادران آلفا که خود را توصیف می کنند گوش دهید، که کاملاً واضح هستند که نقش زنان را به عنوان خدمت به مردان می دانند. آنها به آنچه میلیون ها مرد مخفیانه فکر می کنند، صدا می دهند.

بنابراین عدم انگیزه برای تغییر بسیار زیاد است. احتمال مواجهه دو شریک با نابرابری خانوار با برنامه مشترک برابری واقعی اساساً صفر است. این به این دلیل است که اگر شریک مرد شما واقعاً خواهان برابری بود، شما از قبل آن را خواهید داشت. بنابراین اگر شما این کار را نکنید، او این کار را نمی‌کند - مهم نیست که او چه مزخرفی را در مورد استانداردهای مختلف به شما بفروشد ، یا اینکه چگونه هرگز خوشحال نیستید ، یا اینکه چگونه به شما یادآوری می‌شود که او به شما ظلم می‌کند، در واقع نمونه‌ای از ظلم شما به او است .

اختلال سلوک

۰ بازديد

اختلال سلوک یک وضعیت سلامت روان است که کودکان و نوجوانان را تحت تاثیر قرار می دهد. افراد مبتلا به این بیماری به طور مداوم رفتارهای ضد اجتماعی و پرخاشگرانه ای از خود نشان می دهند. آنها ممکن است دیگران را مورد آزار و اذیت قرار دهند، حیوانات کوچک را مورد آزار قرار دهند، دروغ بگویند، دزدی کنند، الکل بنوشند، مواد مخدر مصرف کنند یا مدرسه را ترک کنند، اغلب قبل از سنین نوجوانی. آنها اغلب احساس گناه کمی در مورد اعمال خود یا همدلی با دیگران دارند. برخی نسبت به مجازات هایی که برای اعمال خود دریافت می کنند بی تفاوت هستند.برای مشاوره با روانپزشک کودک در تهران وقت بگیرید

تخمین زده می شود که تا 3 درصد از کودکان و نوجوانان در ایالات متحده دارای اختلال سلوک هستند. این عارضه در بین مردان دو برابر بیشتر از زنان است و در میان افراد مبتلا به اختلال نقص توجه بیش فعالی (ADHD) شایع تر است .

اختلال سلوک معمولاً در اواخر دوران کودکی یا اوایل نوجوانی ایجاد می شود. بسیاری از مبتلایان به این عارضه قبلاً با اختلال نافرمانی مقابله‌ای تشخیص داده شده بودند، یک وضعیت سلامت روان که در آن کودکان نسبت به والدین و معلمان خود عصبانی یا تحریک‌پذیر و سرکش هستند.

هنگامی که علائم کودک یا نوجوان قبل از 10 سالگی شروع می شود، وضعیت آنها اختلال سلوک با شروع کودک در نظر گرفته می شود. اگر علائم بعد از 10 سالگی ظاهر شود، به آن اختلال سلوک با شروع نوجوانی می گویند. اختلال سلوک با شروع کودکی با پرخاشگری و خشونت فیزیکی بیشتر همراه است. افراد مبتلا به اختلال سلوک با شروع کودکی معمولاً نتایج بدتری نسبت به افراد مبتلا به اختلال سلوک در دوران نوجوانی دارند.

درمان اختلال سلوک زمانی موثرتر است که کودک یا نوجوان نسبتاً جوان است شروع شود. افراد می توانند با درمان بر اختلال سلوک غلبه کنند. با این حال، هنگامی که اختلال سلوک به اندازه کافی مورد توجه قرار نگیرد، ممکن است منجر به رفتارهای مشکل ساز در بزرگسالی شود، از جمله مصرف مواد مخدر، رفتار مجرمانه، یا افکار یا رفتارهای خودکشی.

اختلال سلوک چیست؟

اختلال سلوک وضعیت سلامت روانی است که زمانی تشخیص داده می‌شود که کودکان یا نوجوانان رفتارهای پرخاشگرانه و ضداجتماعی جدی از خود نشان می‌دهند که قوانین یا حقوق دیگران را نقض می‌کند، بدون احساس گناه یا نگرانی در مورد اعمال خود. کودکان و نوجوانان مبتلا به این عارضه اغلب قوانینی را که والدین، معلمان، و دیگر شخصیت‌های معتبر برای آن‌ها تعیین کرده‌اند، زیر پا می‌گذارند و به شیوه‌ای عمل می‌کنند که مناسب سنشان نیست. برای رعایت معیارهای تشخیص، علائم باید حداقل به مدت یک سال وجود داشته باشد و باعث اختلال قابل توجه در زندگی و عملکرد کودک شود.

افراد مبتلا به اختلال سلوک در خانه، مدرسه و در موقعیت های دیگر رفتار می کنند. آنها ممکن است از نظر فیزیکی نسبت به سایر کودکان یا بزرگسالان پرخاشگر باشند. آنها ممکن است به شدت از مواد مخدر یا الکل استفاده کنند، اگرچه در سنین پایین هستند. آنها ممکن است دیگران را تهدید، ارعاب یا قلدری کنند. آنها ممکن است دزدی کنند، چیزهایی را آتش بزنند، از خانه فرار کنند یا رفتارهای دیگری از خود نشان دهند که برای کودکان یا نوجوانان هم سن و سال آنها به شدت غیرعادی است.

تعدادی از تأثیرات ممکن است باعث شود کودک علائم اختلال سلوک را نشان دهد، از جمله عوامل روانشناختی، عوامل عصبی رشدی، عوامل اجتماعی-اقتصادی، محیط خانه، نحوه تعامل والدین با کودک و موارد دیگر. ترکیب این عوامل ممکن است شرایطی را ایجاد کند که امکان ایجاد اختلال سلوک را فراهم کند.

چه چیزی باعث اختلال سلوک می شود؟

ناشناخته است که چرا اختلال سلوک ایجاد می شود، اما پزشکان معتقدند که این بیماری ممکن است دلایل زیادی از جمله عوامل ژنتیکی، محیطی و بیولوژیکی داشته باشد.

علل احتمالی عبارتند از:

  • قرار گرفتن در معرض سیگار، الکل یا رژیم غذایی نامناسب در حین رشد در رحم
  • بزرگ شدن در یک محیط خانه خصمانه یا محیطی که فاقد ساختار و راهنمایی است
  • داشتن والدینی که شیوه های انضباطشان یا خصمانه یا بی اثر است
  • قرار گرفتن در معرض عادات منفی والدین، مانند مصرف مواد مخدر یا الکل یا خشونت خانگی
  • تجربه فقر و عوامل استرس زای مرتبط با آن در دوران کودکی
  • رشد عصبی غیر معمول، احتمالاً ناشی از فعالیت الکتریکی غیرطبیعی در مغز، تأخیر در رشد، تشنج یا آسیب مغزی تروماتیک
  • ژن‌های ارثی مرتبط با اختلال سلوک، از جمله ژن‌هایی که با پرخاشگری و رفتارهای قانون‌شکن مرتبط هستند، بدون نگرانی برای تنبیه احتمالی

ازدواج سالم چگونه است؟

۲ بازديد

 

 

آموزش جامع جنسی

۲ بازديد

از طریق آموزش همه جانبه جنسی، فرد به دانش و مهارت هایی دست می یابد که از طریق آنها این فرصت را پیدا می کند تا در مورد نگرش خود در مورد مسائل مربوط به تمایلات جنسی فکر کند. بر اساس این اطلاعات، فرد بهترین انتخاب ممکن را برای خود در مورد تحقق تمایلات جنسی خود انجام می دهد.

هدف از آموزش جامع جنسی، سلامت جنسی و رفاه جنسی است. آموزش جامع جنسی از حق هر فردی برای تعیین سرنوشت جنسی، حق تجربه جنسی خود به عنوان خوب و باوقار حمایت می کند و فرصتی برای تأمل در مورد جنسیت و تمایلات جنسی فراهم می کند.برای مشاوره با یک روانشناس کودک خوب در تهران با گروه ویان تماس بگیرید

هر بزرگسالی که با کودکان و جوانان کار می کند، خواه ناخواه یک مربی جنسی است. بنابراین، هر مربی باید به ارزش‌ها، نگرش‌ها و نکات دردناک مرتبط با جنسیت خود توجه کند و نحوه انتقال آن‌ها را آگاهانه یا ناآگاهانه به کودکان در نظر بگیرد.

اگر کودکان آموزش‌های جنسی جامع مبتنی بر تحقیق را دریافت نکنند، الگوها و باورهای مرتبط با جنسیت به هر حال از جایی آموخته می‌شوند. بدون برنامه‌ریزی‌شده آموزش‌های جنسی جامع، توانایی یک جوان برای درک و سؤال کردن، برای مثال، مدل‌هایی که از پورنوگرافی و سرگرمی‌های دیگر، و همچنین از دوستان، و باورهای پشت سر آنها آموخته‌اند، ممکن است ناقص باشد.

آموزش جامع جنسی از دوران کودکی شروع می شود

آموزش جامع جنسی در طول زندگی مورد نیاز است. تمایلات جنسی کودکان و آموزش جامع جنسی با جوانان و بزرگسالان متفاوت است. در وب سایت ما اطلاعات زیادی در مورد این موضوع پیدا خواهید کرد!

والدین به اطلاعاتی در مورد تمایلات جنسی کودکان نیاز دارند. بانک اطلاعات والدین را می‌توانید در اینجا پیدا کنید: دانش، مهارت‌ها و نگرش‌های مثبت و در سطح کودک و همچنین قدردانی از بدن خود برای آموزش مهم هستند. آموزش عواطف بدنی در خانه، در دوران کودکی و در مدرسه انجام می شود.

پوستر ترویج رشد کودک – آموزش جنسی مناسب با سن کودک محور به زبان انگلیسی ، سوئدی ، فنلاندی ، آلمانی ، روسی ، استونیایی ، به زبان سامی شمالی را ببینید.

آموزش احساسات بدن کودکان

آموزش جامع جنسی برای کودکان خردسال، آموزش احساسات بدن نامیده می شود. رشد و نیازهای کودکان خردسال را بهتر توصیف می کند. آموزش عواطف بدنی شامل دانش در سطح کودک از بدن، احساسات، مهارت های ایمنی و حقوق است. درباره آموزش احساسات بدن بیشتر بخوانید.

مرزهای خودت

آموزش جامع جنسی و اطلاعات صحیح توانایی جوان را برای مراقبت از خود و اجتناب از در معرض خطر بودن بهبود می بخشد. صحبت در مورد تمایلات جنسی، رابطه جنسی یا پیشگیری از بارداری، یک جوان را در معرض رفتارهای پرخطر قرار نمی دهد و سکوی پرشی برای تجربیات جنسی قبلی نیست.

در گذشته تصور می شد که سلامت جنسی خوب یک جوان در درجه اول به این معنی است که جوان رابطه جنسی ندارد. با این حال، امروزه درک شده است که شناخت تمایلات جنسی خود بخشی از وظیفه رشدی جوانی است. آموزش جامع جنسی به جوانان این امکان را می دهد که با احترام به مرزهای خود و دیگران، تمایلات جنسی خود را بشناسند.

بزرگسالان و گروه های خاص نیز نیاز به آموزش جامع جنسی دارند

بزرگسالان در سنین مختلف نیز به آموزش جنسی جامع نیاز دارند، به عنوان مثال در شرایط تغییر زندگی. لازم به یادآوری است که هر انسانی یک موجود جنسی است. حق لذت بردن از تمایلات جنسی و دریافت آموزش های جنسی جامع برای گروه های خاص مانند افراد دارای ناتوانی های رشدی و افراد غیر نوروتیپی به طرق مختلف نیز صدق می کند.

چگونه با مشکلات رایج روابط کنار بیاییم

۲ بازديد

چگونه با مشکلات رایج روابط کنار بیاییم

برخی از رایج ترین مسائلی که باعث ایجاد تعارض در یک رابطه می شود عبارتند از:

امور مالی

پول یکی از رایج ترین مسائلی است که باعث ایجاد تعارض در یک رابطه می شود. صرف نظر از داشتن منابع مالی متفاوت، دیدگاه های متفاوت در مورد اهمیت پول، یا عادات مختلف خرج کردن، مسائل مالی می تواند باعث ایجاد تنش در یک رابطه شود. این امر به ویژه در صورت عدم تعادل قدرت صادق است - برای مثال، زمانی که یکی از شرکا منابع مالی بیشتری دارد و دیگری احساس می کند که از نظر مالی به شریک خود "مدیون" است.

در اینجا چند راه برای حل تعارضات احتمالی در مورد مسائل مالی وجود دارد:

  • در مورد وضعیت مالی خود صادق باشید. در مورد آنچه می توانید و نمی توانید از نظر تاریخ و هدایا بپردازید، پیشاپیش باشید.
  • از پول به عنوان اهرم یا "مهمات" در هنگام دعوا یا اختلاف نظرهایی که در مورد پول نیستند استفاده نکنید.
  • اگر با هم زندگی می کنید و تصمیم دارید به امور مالی بپیوندید، در مورد عادات خرج کردن و پس انداز به گونه ای مصالحه کنید که برای هر دو نفر منصفانه باشد.
  • حساب های مالی مجزا از یکدیگر داشته باشید. این نه تنها همه چیز را منصفانه نگه می دارد، بلکه می تواند بخش مهمی از یک برنامه ایمنی موثر در صورت پایان یافتن رابطه باشد.

صمیمیت

رابطه جنسی و صمیمیت موضوع دیگری است که بسیاری از زوج ها با آن دست و پنجه نرم می کنند. شرکا ممکن است نیازها و خواسته های متفاوتی در رابطه با صمیمیت فیزیکی داشته باشند. ممکن است یک نفر بیشتر از دیگری بخواهد رابطه جنسی داشته باشد، یا ممکن است برای بچه های مختلف جنسی یا داشتن رابطه جنسی با بیش از یک نفر، مانند روابط باز یا چند عشقی، بازتر باشد. گاهی اوقات ناهماهنگی در سطوح راحتی با نمایش عمومی محبت وجود دارد - ممکن است یکی از شریک‌ها تمایل نداشته باشد که از نظر جسمی در جمع دوست داشته باشد در حالی که دیگری دوست دارد. و این ترجیحات ممکن است در طول زمان با پیشرفت رابطه تغییر کند. به اشتراک گذاری مداوم و صادقانه در مورد نیازها و ترجیحات صمیمیت، بخش اصلی حفظ سلامت یک رابطه است.

مهم است که به یاد داشته باشید که رضایت مهمترین چیز در یک رابطه جنسی است. رضایت باید:

  • مشتاق: شما و همسرتان باید ابراز کنید که می خواهید در فعالیت جنسی شرکت کنید.
  • داوطلبانه: به هیچ وجه نباید برای شرکت در فعالیت جنسی تحت فشار باشید.
  • آگاه: درک کنید که فعالیت جنسی شامل چه مواردی می شود و پیامدهای احتمالی آن چیست.
  • خاص: برای یک فعالیت جنسی می توان رضایت داد اما برای سایر فعالیت ها نمی توان رضایت داد. قبل از اینکه فعالیت های مختلف را امتحان کنید، احساس شریک زندگی خود را بررسی کنید.
  • در حال انجام: یک بار بله گفتن به رابطه جنسی به این معنی نیست که شما با هر برخورد جنسی موافقت کرده اید. قبل از هر بار که می خواهید از نظر جسمی صمیمی شوید، مراجعه کنید.

برای نزدیک‌تر شدن به شریک زندگی‌تان و ایجاد محیطی برای رضایت مشتاقانه در رابطه‌تان، برنامه‌ریزی «شب‌های قرار» یا زمانی خصوصی را در نظر بگیرید که از روتین‌های معمول خود خارج می‌شوید و کاری را انجام می‌دهید که از آن لذت می‌برید.

برای حفظ رابطه خود نباید تحت فشار جنسی یا هرگونه فعالیت جنسی باشید. احساس اجبار، فشار یا گناه در رابطه جنسی رضایت نیست. اگر احساس می‌کنید که رضایت شما نقض شده است و به دنبال کمک هستید، با خط تلفن ملی تجاوز جنسی به شماره 1-800-656-4673 تماس بگیرید تا در هر زمان با یک کارمند آموزش دیده صحبت کنید.

زمان

تفاوت در مدیریت زمان یکی دیگر از مسائلی است که می تواند باعث ایجاد تعارض در یک رابطه شود، به خصوص وقتی صحبت از وقت گذاشتن برای یکدیگر باشد. ایجاد تعادل در زمان تنهایی، زمان با شریک زندگی، زمان با دوستان و زمان برای مسئولیت های دیگر می تواند چالش برانگیز باشد و انتظارات ممکن است در طول زمان با جدی شدن رابطه تغییر کنند. داشتن درک روشنی از آنچه نیاز دارید و به اشتراک گذاشتن آن با یک شریک زندگی، به خصوص اینکه نیاز یا خواسته شما تغییر می کند، بخش مهمی از یک رابطه سالم است.

اگر شریک زندگی تان برای شما وقت نگذارد، ممکن است با احساس رنجش یا حسادت دست و پنجه نرم کنید. به طور مشابه، اگر شریک زندگی شما می خواهد که شما دائماً در کنار هم باشید، ممکن است احساس کنید که توجه کافی به سایر بخش های مهم زندگی خود به صورت فردی ندارید.

در اینجا چند راه برای حل تعارضات احتمالی در مورد وقت گذاشتن برای رابطه وجود دارد:

  • درمورد اینکه چقدر زمان می خواهید با هم بگذرانید و اولویت های دیگرتان چه هستند، آشکارا صحبت کنید.
  • در صورت امکان، راه هایی برای همگام سازی برنامه های خود بیابید تا بتوانید زمانی را با هم بگذرانید. سعی کنید برنامه ای تنظیم کنید که شامل زمان با همسرتان باشد.
  • زمانی را با هم بگذرانید و تجربیات جدید را امتحان کنید، مانند امتحان کردن سرگرمی جدیدی که هر دو به آن علاقه دارید.
  • در مورد زمانی که به زمان دور از شریک زندگی خود نیاز دارید صادق باشید.

اعتماد و حسادت

احساس ناامنی، حسادت یا بی اعتمادی در یک رابطه می تواند خیلی سریع به تعدادی از مشکلات منجر شود، به خصوص اگر دلایل روشنی برای بی اعتمادی وجود داشته باشد.

گاهی اوقات، این احساسات زمانی به وجود می آیند که دلیل روشنی وجود ندارد. بسیاری از ما در یک رابطه احساس ناامنی می‌کنیم، زیرا تجربه زیادی در رابطه نداریم، زمینه‌هایی از ارزش خود پایین داریم که بر احساس ما نسبت به خود در یک رابطه تأثیر می‌گذارد، یا به این دلیل که مسائل حل‌نشده‌ای از رابطه قبلی داریم. اگر می‌دانید که احساس ناامنی شما از درون خودتان نشات می‌گیرد، در نظر بگیرید که آن را با شریک زندگی‌تان صحبت کنید یا از یک درمانگر کمک بگیرید که می‌تواند به شما کمک کند تا ریشه‌ی مشکل را پیدا کنید.برای مشاوره با روانکاو خوب در تهران با گروه ویان تماس بگیرید

در موارد دیگر، اعمال یا سخنان شریک زندگی شما می تواند باعث ایجاد احساس ناامنی، عمدی یا سهوا شود. اگر چنین احساسی دارید، با شریک زندگی خود تماس بگیرید. گفتگوهای صادقانه در مورد موضوعات سخت مانند این در روابط سالم اجتناب ناپذیر است و می تواند فرصت های قدرتمندی برای رشد به عنوان یک زوج و به عنوان فردی باشد. با این حال، اگر شریک زندگی‌تان مکرراً نگرانی‌های شما را نادیده می‌گیرد، رفتار آزاردهنده‌اش را به حداقل می‌رساند، یا بعد از صحبت کردن، به جای اطمینان، احساس بدتری به شما می‌دهد، ممکن است زمان ترک رابطه فرا رسیده باشد.

OCD چیست؟

۳ بازديد

 

یک تصور غلط عمومی وجود دارد که اختلال وسواس فکری اجباری (OCD) فقط یک خصلت یا ترجیح شخصیتی جزئی است و همه افراد "کمی OCD" هستند. در حقیقت، OCD یک اختلال سلامت روان جدی و اغلب ناتوان کننده است که افراد را در هر سنی و طبقات مختلف زندگی تحت تاثیر قرار می دهد، و زمانی اتفاق می افتد که فرد در چرخه وسواس ها و اجبارها گرفتار می شود .برای مشاوره با روانپزشک کودک در تهران با گروه ویان در ارتباط باشید

وسواس فکری، افکار، تصاویر یا تمایلات ناخواسته و مزاحم هستند که باعث ایجاد احساسات شدید ناراحت کننده می شوند. اجبارها رفتارهایی هستند که یک فرد برای رهایی از وسواس و/یا کاهش پریشانی انجام می دهد.

اکثر مردم در مقطعی از زندگی خود افکار وسواسی و/یا رفتارهای اجباری دارند، اما این بدان معنا نیست که همه ما «مقداری OCD» داریم. برای تشخیص OCD، این چرخه وسواس و اجبار باید آنقدر شدید باشد که زمان زیادی را صرف کند (بیش از یک ساعت در روز)، باعث ناراحتی شدید شود یا مانع از انجام فعالیت‌های مهم شود. شخص برای  ارزش قائل است .

وسواس و اجبار دقیقا چیست؟

وسواس

وسواس فکری، تصویری یا تکانه ای است که بارها و بارها رخ می دهد و خارج از کنترل فرد احساس می شود. افراد مبتلا به OCD نمی خواهند این افکار را داشته باشند و آنها را آزاردهنده می دانند. در بیشتر موارد، افراد مبتلا به OCD دارای بینش هستند - آنها متوجه می شوند که این افکار غیرمنطقی هستند. 

وسواس ها معمولاً با احساسات شدید و ناراحت کننده مانند ترس، انزجار، عدم اطمینان، و/یا شک، یا این احساس که کارها باید به روشی "درست" انجام شوند، همراه است. در زمینه OCD، وسواس زمان‌بر است و مانع از انجام فعالیت‌های مهمی می‌شود که فرد برایش ارزش قائل است. این بخش آخر بسیار مهم است که به خاطر داشته باشید زیرا تا حدی تعیین می کند که آیا فردی به جای یک ویژگی شخصیتی وسواسی، OCD - یک اختلال روانی - دارد یا خیر.

 

این چه تفاوتی با «وسواس» دارد؟

«وسواس» یا «وسواس بودن» اصطلاحاتی هستند که معمولاً در زبان روزمره استفاده می‌شوند. این استفاده‌های معمولی‌تر از این کلمه به این معنی است که شخصی درگیر موضوعی، ایده‌ای یا حتی شخصی است. "وسواس" بودن به این معنای روزمره به این معنی نیست که یک فرد در زندگی روزمره خود مشکلاتی دارد - حتی ممکن است یک جزء لذت بخش در تجربه او از "وسواس" بودن وجود داشته باشد. به عنوان مثال، می‌توانید با آهنگ جدیدی که از رادیو می‌شنوید «وسواس» داشته باشید، اما همچنان می‌توانید با دوست خود برای شام ملاقات کنید، به موقع برای خواب آماده شوید، صبح به موقع سر کار بروید و غیره. با وجود این وسواس 

محتوای یک «وسواس» روزمره می‌تواند جدی‌تر باشد: برای مثال، هر کسی ممکن است گهگاه فکری در مورد مریض شدن یا نگرانی در مورد امنیت یکی از عزیزانش داشته باشد، یا این که آیا اشتباهی که مرتکب شده ممکن است در برخی از افراد فاجعه‌بار باشد. راه در حالی که این افکار شبیه به آنچه در OCD می بینید به نظر می رسند، ممکن است فردی بدون OCD این افکار را داشته باشد، لحظه ای نگران شود و سپس ادامه دهد.

در واقع، تحقیقات نشان داده است که اکثر مردم گهگاهی افکار مزاحم ناخواسته دارند، اما در زمینه OCD، این افکار مزاحم اغلب به وجود می آیند و باعث ایجاد اضطراب، ترس و/یا انزجار شدید می شوند  که در مسیر زندگی روزمره قرار می گیرد. -عملکرد روز

روانکاوی/روان درمانی روانکاوی چیست؟

۴ بازديد

 

روانکاوی یک روش درمانی است که راهی برای درک خود، روابطمان و نحوه رفتارمان در جهان ارائه می دهد. روانکاوی به افراد کمک می کند تا یاد بگیرند که چگونه هستند و چرا انجام می دهند و کارهایی را که انجام می دهند احساس می کنند. این درک راه را به سوی آزادی عاطفی لازم برای ایجاد تغییرات اساسی و پایدار هموار می کند.

روانکاوی بر این مشاهدات استوار است که مردم اغلب از بسیاری از عوامل زمینه‌ای که بر احساسات و رفتار فعلی آنها تأثیر می‌گذارند بی‌اطلاع هستند. تعارضات ناخودآگاه می توانند ناهماهنگی، ناراحتی و بازداری را ایجاد کنند که اغلب از طریق مشکلات در کار، روابط و شیوه های مشخص بودن در دنیا قابل مشاهده است.

ارزش درمان روانکاوانه در رابطه طولانی مدت و مداوم با کسی - تحلیلگر یا روان درمانگر - نهفته است که برای درک ما تلاش می کند، ما را همانگونه که هستیم می پذیرد و در مبارزات ما به ما کمک می کند.

روانکاوی شامل جلسات متعدد در هفته با تحلیلگر است تا دسترسی ما به فرآیندهای ناخودآگاهی را که بر ادراکات و رفتار ما تأثیر می گذارد، عمیق تر کنیم. برای کسب اطلاعات بیشتر، به آدرس زیر مراجعه کنید:  https://apsa.org/content/about-psychoanalysis

 

روان درمانی روانکاوی چه تفاوتی با روانکاوی دارد؟

روان درمانی روانکاوانه بر اساس همان ایده هایی است که به افراد کمک می کند تا خود و زندگی درونی خود را درک کنند، اما شکل کمتر فشرده ای از درمان تحلیلی است که در آن بیماران تنها یک یا دو بار در هفته با درمانگر خود ملاقات می کنند.

 

چه کسانی می توانند از یک درمان تحلیلی سود ببرند؟

روانکاوی و روان درمانی روانکاوانه به ویژه برای کسانی مناسب است که نیاز به ریشه یابی مشکلات و الگوهای طولانی مدت دارند. برخی از افراد به دلیل مشکلات مکرر در کار یا عشق که نه به طور تصادفی، بلکه به دلیل الگوهای رفتاری خود تخریب کننده به وجود می آیند، به درمان تحلیلی می روند. دیگران می آیند، زیرا روشی که آنها برای حضور در جهان تکامل یافته اند (یعنی به دلیل ضربه روحی، مدل های ضعیف رابطه، اضطراب، و افسردگی، و غیره) - بطور قابل ملاحظه ای آزادی و توانایی آنها را برای لذت بردن از زندگی محدود می کند. با این حال، برخی دیگر به دنبال درمان تحلیلی هستند تا به طور قطعی مشکلات روانشناختی را که فقط به طور موقت یا جزئی با سایر اشکال درمان برطرف شده اند، حل کنند.

یکی از رایج ترین دلایل ورود به درمان تحلیلی، مشکل یافتن و حفظ روابط پایدار و عاشقانه است.

 

چه کسانی می توانند از یک درمان تحلیلی سود ببرند؟

افرادی که قادر به داشتن و استفاده از بینش هستند و می توانند احساسات شدید و دشواری را که می تواند در طول درمان ایجاد شود را تحمل کنند، احتمالاً می توانند از درمان های آگاهانه روانکاوانه بهره مند شوند. در حالی که روانکاوی ممکن است برای همه مناسب نباشد، تقریباً هر کسی که از علائم روانشناختی رنج می برد می تواند از روان درمانی روانکاوی بهره مند شود.

 

درمان روانکاوی می تواند به شما کمک کند:

  • از احساسات دردناک خلاص شوید
  • بهبود روابط شخصی
  • در محل کار بهره وری بیشتری داشته باشید
  • از زندگی لذت بیشتری ببرید
  • از تداخل گذشته با زمان حال جلوگیری کنید.
  • به الگوهای رفتاری مشکل ساز پایان دهید.
  • کنترل بیشتری بر زندگی بدست آورید
  • پتانسیل خلاق را باز کنید
  • خودت را بفهم
  • احساس درک کنید

نوجوانان و ارتباطات

۵ بازديد

سال های نوجوانی می تواند برای بسیاری از خانواده ها سخت باشد. افراد جوان ممکن است عقاید، ارزش ها و باورهایی متفاوت با عقاید والدین خود داشته باشند. این بخشی از روند عادی حرکت به سمت استقلال است. ممکن است والدین در سنین مختلف و در شرایط مختلف با میزان استقلالی که باید به فرزندان خود اجازه دهند، دست و پنجه نرم کنند.

هیچ نسخه ای برای این وجود ندارد. هر جوان فردی است و نیاز به مشاوره متفاوت دارد. ارتباط با نوجوانان با ارتباط با بچه های کوچکتر متفاوت است و می تواند باعث درگیری و استرس شود.

 اینجا کلیک کنید برای ارتباط با بهترین روانشناس نوجوان در تهران



اگر چند نکته ساده را دنبال کنید، ممکن است به بهبود ارتباط با نوجوانتان کمک کند. با این حال، اگر در مورد روابط خانوادگی خود نگران هستید، همیشه به دنبال مشاوره حرفه ای باشید.

مسائلی که می تواند بر ارتباط با نوجوانان تأثیر بگذارد

نوجوانی دوران تغییر سریع است، نه فقط برای جوان، بلکه برای والدین نیز. ممکن است گاهی اوقات رها کردن آن سخت باشد، اما والدین باید بدانند:

  • وظیفه یک کودک بزرگ شدن و تبدیل شدن به یک بزرگسال مستقل است. به عنوان والدین، باید به جوانان در این فرآیند کمک کنید.
  • اکنون می توان با هم تصمیم گیری کرد. سعی کنید در مورد مسائل بحث کنید تا به نتیجه ای برسید که شما و نوجوانتان هر دو بتوانید آن را بپذیرید.
  • افراد جوان ممکن است دیدگاه هایی متفاوت از دیدگاه شما داشته باشند یا ممکن است فعالیت هایی را انجام دهند که شما آنها را درک نمی کنید. سعی کنید این را به عنوان یک چیز خوب ببینید. آنها یاد می گیرند که شخص خودشان باشند.
  • شما همیشه در قبال سلامت و امنیت فرزندتان احساس مسئولیت خواهید کرد، مهم نیست که او چند ساله باشد. وقتی بچه ها به سنین نوجوانی می رسند، خودشان شروع به تصمیم گیری می کنند. گاهی اوقات اشتباه می کنند. سعی کنید حمایت کنید و انتقاد نکنید. آنها (امیدواریم!) از اشتباهات خود درس های ارزشمندی بیاموزند.
  • در طول این زمان تغییر مداوم، هم والدین و هم جوانان باید زمانی را برای مراقبت از خود اختصاص دهند.
  • شما باید نشان دهید که برای نوجوان خود ارزش قائل هستید و منحصر به فرد بودن آنها - عشق بی قید و شرط خود را به آنها نشان دهید.

نکات عمومی ارتباط با نوجوانان

مهمترین چیز باز نگه داشتن خطوط ارتباطی است. پیشنهادات عبارتند از:

  • بیشتر از اینکه صحبت کنید گوش کنید - به یاد داشته باشید که به همه ما دو گوش و یک دهان داده شده است. این به ما یادآوری می کند که باید دو برابر بیشتر از صحبت کردن برای گوش دادن وقت بگذاریم. این امر به ویژه هنگام صحبت با نوجوانان مهم است، زیرا اگر به اندازه کافی سکوت کنیم تا به آنها فرصت بدهیم، ممکن است بیشتر به ما بگویند.
  • زمانی را برای گذراندن با هم اختصاص دهید - نوجوانان اغلب مشغول مدرسه، دوستان و سایر علایق هستند، اما می توانید در وعده صبحانه و شام با آنها گفتگو کنید. پیشنهاد دهید آنها را به مکان‌هایی ببرید یا از آنها ببرید. این فرصت های دیگری برای گفتگو فراهم می کند.
  • به آنها حریم خصوصی بدهید - نوجوانان به فضای خودشان نیاز دارند. به عنوان مثال، قبل از رفتن به اتاق آنها در بزنید.
  • با علایق آنها همراه باشید - به موسیقی آنها گوش دهید، برنامه های تلویزیونی آنها را با آنها تماشا کنید و به جلسات تمرین ورزشی آنها بروید. به علاقه فعال به زندگی آنها ادامه دهید.
  • پدر و مادری مهربان باشید - نوجوانی زمانی است که جوانان اغلب با احساس تغییر هویت خود و نیاز به احساس دوست داشتن دست و پنجه نرم می کنند. اغلب به آنها بگویید. عشق خود را با استفاده از هر تماس فیزیکی که با آن راحت هستند نشان دهید. دستاوردهای آنها را جشن بگیرید، اشتباهات آنها را ببخشید، وقتی مشکلی دارند به آنها گوش دهید و به نحوه برنامه ریزی آنها برای حل آن علاقه نشان دهید. از آنها در حل مشکلاتشان حمایت کنید. احساس مشارکت و خاص بودن برای احساس عزت نفس مثبت هر جوانی حیاتی است.
  • از آن لذت ببرید - زمانی را برای اوقات فراغت و خنده اختصاص دهید. احساسات خوب به ایجاد رابطه خوب کمک می کند.

ارتباط منفی با نوجوانان

وقتی افراد با دیدگاه‌های متفاوت با هم زندگی می‌کنند، تعارض اجتناب‌ناپذیر است، بنابراین درگیری گاه به گاه با نوجوان شما طبیعی و قابل انتظار است. با این حال، درگیری مداوم می تواند رابطه بین والدین و یک جوان را تضعیف کند.

ارتباط منفی یکی از دلایل رایج درگیری مزمن است. نمونه‌هایی از ارتباطات منفی شامل نق زدن، انتقاد شدید یا تاکتیک‌های «ایستادن» مانند فریاد زدن برای اجبار به تبعیت است.

تشخیص ارتباطات منفی همیشه آسان نیست. برای مثال، والدین خوش نیت ممکن است انتقاد کنند زیرا می خواهند فرزندشان بیشتر تلاش کند. از ارتباطات منفی استفاده می کنید اگر:

  • مکالمه به سرعت به نق زدن، داد زدن یا دعوا بدتر می شود
  • شما احساس عصبانیت، ناراحتی، طرد شدن، سرزنش یا مورد بی مهری می کنید
  • موضوع مورد اختلاف هرگز بهبود نمی یابد.

منفی ها را به مثبت تبدیل کنید

شما می توانید ارتباطات منفی را به ارتباط مثبت تبدیل کنید. پیشنهادات عبارتند از:

  • درباره نحوه ارتباط خود با یکدیگر مذاکره کنید. استراتژی هایی را برای بهبود ارتباطات خود به کار بگیرید. راه حل های طوفان فکری با هم.
  • انتخاب کنید که چه چیزی برای بحث مهم است. یک دستورالعمل اساسی این است که مسائل ایمنی، مانند سوار نشدن به ماشین با راننده ای که مشروب الکلی مصرف کرده است، همیشه ارزش مبارزه را دارد. چیزهای دیگر، مانند تمیز کردن اتاق خواب نامرتب، بهتر است نادیده گرفته شود - فقط در را بسته نگه دارید!
  • انتقاد سازنده ارائه دهید. دستاوردهای آنها را به رسمیت بشناسید و جشن بگیرید. وقتی اشتباه کرده باشند خودشان را خواهند شناخت و نیازی به یادآوری شما ندارند.
  • زمانی که اشتباه می کنید، با عذرخواهی، الگوی خوبی باشید.

نظر خود را درباره حقوق و آزادی های آنها به روز کنید

شما باید با کمال میل به نوجوانان حق آزادی بیشتری بدهید زمانی که آنها آماده رفتار مسئولانه هستند. برای هر حقی که به دست می‌آورند، مسئولیتی نیز به همراه دارد. پیشنهادات عبارتند از:

  • قوانین خانه معقول را با مشورت با نوجوان خود تنظیم کنید. برای مثال، با هم در مورد منع رفت و آمد مناسب برای شنبه شب تصمیم بگیرید.
  • هنگام مذاکره درباره قوانین خانه با نوجوانان آماده سازش باشید. (سعی کنید در مورد کم اهمیت ترین موضوع ها نظر بدهید.)
  • قبل از اینکه به یک درخواست «نه» بگویید، توقف کنید و در نظر بگیرید. آیا نوجوان شما اکنون به اندازه کافی بزرگ است یا به اندازه کافی مسئول است که این بار "بله" بگویید؟
  • اگر «نه» می‌گویید، به آن‌ها بگویید چرا - اما به یاد داشته باشید، کلیشه والدین «چون من گفتم» فقط درخواست دعوا است! دلایل خوبی مانند استفاده از استدلال ایمنی بیاورید.
  • به آنها کمک کنید تا مراقب و مسئولیت خود باشند. به عنوان مثال، در مورد مسائلی مانند افزایش نوشابه یا رابطه جنسی ایمن صحبت کنید. برای برگه‌های اطلاعاتی مناسب، کانال سلامت بهتر را مرور کنید. برگه های اطلاعاتی را با هم بخوانید و در مورد نگرانی هایی که ممکن است هر دو داشته باشید صحبت کنید.

بیشتر گوش کنید و کمتر صحبت کنید

برای گوش دادن وقت بگذارید - ممکن است تعجب کنید که اگر نوجوانان احساس کنند واقعاً به آنها گوش داده می شود چقدر به شما اعتماد می کنند. پیشنهادات عبارتند از:

  • وقتی با شما صحبت می کنند واقعا گوش کنید. به عنوان مثال، کاری را که انجام می دهید متوقف کنید، به چشمان آنها نگاه کنید و حرف خود را قطع نکنید.
  • از زبان بدن عصبانی یا بی حوصله خودداری کنید. مثلاً چشمانتان را نچرخانید و آه نکشید.
  • قدردانی کنید که نوجوان شما جهان بینی متفاوتی دارد. با آنها مانند یک دوست رفتار کنید و به نظرات آنها احترام بگذارید. آنها ممکن است نظرات کاملاً سنجیده ای داشته باشند که فقط با شما متفاوت است.
  • از عبارات «من» به جای جملات «شما» استفاده کنید. به عنوان مثال، نگویید: "تو خیلی بی ملاحظه هستی، هرگز به من نمی گویی که کجا می روی". در عوض، بگویید: "اگر نمی دانم کجا هستید، نگران شما هستم".
  • از طعنه، انتقاد و فریاد بپرهیزید.
  • فرض نکنید یا ذهنتان را بخوانید. گوش کن
  • اگر شما محترمانه گوش ندهید، جوانان صحبت نمی کنند.

علائم و نشانه های هشدار دهنده

۴ بازديد

تلاش برای تشخیص تفاوت بین رفتارهای مورد انتظار و آنچه ممکن است نشانه های یک بیماری روانی باشد، همیشه آسان نیست. هیچ آزمایش آسانی وجود ندارد که بتواند به کسی بفهماند که آیا بیماری روانی وجود دارد یا اینکه اعمال و افکار ممکن است رفتارهای معمول یک فرد یا نتیجه یک بیماری جسمی باشد.

 

هر بیماری علائم خاص خود را دارد، اما علائم رایج بیماری روانی در بزرگسالان و نوجوانان می تواند شامل موارد زیر باشد:

 

  • نگرانی یا ترس بیش از حد
  • احساس غم و اندوه بیش از حد یا پایین بودن
  • گیج شدن تفکر یا مشکل در تمرکز و یادگیری
  • تغییرات خلقی شدید، از جمله «بالا بودن» غیرقابل کنترل یا احساس سرخوشی
  • احساس تحریک پذیری یا عصبانیت طولانی یا قوی
  • پرهیز از دوستان و فعالیت های اجتماعی
  • در درک یا ارتباط با افراد دیگر مشکل دارد
  • تغییر در عادات خواب یا احساس خستگی و کم انرژی
  • تغییر در عادات غذایی مانند افزایش گرسنگی یا بی اشتهایی
  • تغییرات در میل جنسی
  • مشکل در درک واقعیت (هذیان یا توهم، که در آن فرد چیزهایی را تجربه و حس می کند که در واقعیت عینی وجود ندارند)
  • ناتوانی در درک تغییرات در احساسات، رفتار یا شخصیت خود ("عدم بینش" یا آنوسوگنوزیا)
  • استفاده بیش از حد از موادی مانند الکل یا مواد مخدر
  • چندین بیماری جسمی بدون دلایل واضح (مانند سردرد، معده درد، "درد و درد" مبهم و مداوم)
  • فکر کردن به خودکشی
  • ناتوانی در انجام فعالیت های روزانه یا مدیریت مشکلات و استرس های روزانه
  • ترس شدید از افزایش وزن یا نگرانی از ظاهر

شرایط سلامت روان نیز می تواند در کودکان خردسال شروع به ایجاد کند. از آنجا که آنها هنوز در حال یادگیری نحوه شناسایی و صحبت در مورد افکار و احساسات هستند، بارزترین علائم آنها رفتاری است. علائم در کودکان ممکن است شامل موارد زیر باشد:

 

  • تغییرات در عملکرد مدرسه
  • نگرانی یا اضطراب بیش از حد، به عنوان مثال دعوا برای اجتناب از خواب یا مدرسه
  • رفتار بیش فعال
  • کابوس های مکرر
  • نافرمانی یا پرخاشگری مکرر
  • کج خلقی های مکرر

از کجا کمک بگیریم

اگر شما یا کسی که می شناسید به کمک نیاز دارید، از تماس گرفتن نترسید. یادگیری هر چه می توانید در مورد سلامت روان اولین قدم مهم است.

نکاتی برای مشاوره ازدواج موفق: چگونه آماده شویم

۴ بازديد

ازدواج می‌تواند مسیر دشواری برای پیمایش باشد و بسیاری از زوج‌ها اغلب به کمی کمک متخصص نیاز دارند. اگر شما و شریک زندگیتان تصمیم گرفته اید اولین جلسه درمانی خود را با یک مشاور ازدواج واجد شرایط رزرو کنید ، احتمالاً اعصاب شما را به دنبال خواهد داشت. هدف این راهنما این است که تجربه مشاوره ازدواج یا رابطه زناشویی را برای زوج‌ها کمی کمتر دلهره‌آور کند و نکات مفیدی را برای موفقیت در اختیار شما قرار دهد.

نکته 1: مطمئن شوید که شما و همسرتان متعهد به مشاوره ازدواج هستید

ثابت شده است که درمان برای زوج هایی که در یک رابطه عاشقانه قرار دارند و مجموعه ای از چالش ها و کشمکش های روابط را تجربه می کنند بسیار مفید است. در حالی که انتخاب درمانگر مناسب اولین قدم عالی است، زوج هایی که متعهد هستند بیشترین شانس موفقیت را دارند.

بسیار متداول است که یکی از زوجین متعهدتر به فرآیند زوج درمانی باشد. با توجه به ننگ اجتماعی پیرامون آن، این قابل درک است. با این حال، برای اینکه مشاوره ازدواج واقعا موثر باشد، هر دو طرف باید تلاش کنند. اگر همسرتان تمایلی به درمان ندارد، باید به نگرانی‌های او گوش دهید، اما همچنین به او کمک کنید تا اهمیت کاری که انجام می‌دهید را تشخیص دهد.

زندگی زناشویی شما یک شبه تغییر نمی کند، اما تعهد به شما کمک می کند تا از جلسات درمانی خود بیشترین بهره را ببرید و بهترین شانس را برای موفقیت در دراز مدت به رابطه تان می دهد.

نکته 2: برای به اشتراک گذاشتن اطلاعات شخصی در مورد رابطه خود با درمانگر خود آماده شوید

باز بودن با احساسات خود یکی از سخت ترین بخش های مشاوره خواهد بود. قبل از اولین جلسه مشاوره زوجین، می تواند مفید باشد که هر روز چند دقیقه به احساس خود فکر کنید. درون نگری راهی عالی برای تشخیص خشم، ناامیدی و سایر احساساتی است که ممکن است در مورد رابطه خود سرکوب کرده باشید. بسیار سودمند خواهد بود اگر این احساسات به راحتی در هنگام مراجعه به مشاور زوجین خود در دسترس باشند و می توانند به شما در پیشرفت سریعتر کمک کنند.

درک این نکته مهم است که زوج درمانی فضای امنی برای صحبت در مورد مشکلات شما به عنوان یک زوج است و درمانگر شما برای کمک به شما و شریک زندگی شما وجود دارد، نه قضاوت.

نکته 3: مشکلات خود را با هم مشخص کنید

در صورت امکان، شما و همسرتان باید قبل از اولین قرار ملاقات، در مورد مشکلات رابطه ای که با آن مواجه هستید صحبت کنید. شما باید از این برای تعیین هدف خود از مشاوره ازدواج استفاده کنید. این به شما کمک می کند تا پیشرفت خود را پیگیری کنید.

در اینجا لیستی از سوالات مربوط به رابطه وجود دارد که ممکن است زوجین بخواهند با هم در مورد آنها صحبت کنند:

  • اهداف مشترک ما به عنوان یک زوج چیست؟
  • آیا باید سبک تعارض خود را اصلاح کنیم؟
  • آیا باید روی مهارت شنیداری خود کار کنیم؟
  • آیا در رابطه با صمیمیت عاطفی یا ابراز عشق مشکلی داریم؟
  • آیا ما نسبت به یکدیگر بدرفتاری می کنیم؟
  • ما اغلب از چه نوع مسائلی اجتناب می کنیم؟

بسیار مهم است که مطمئن شوید این یک مکالمه سازنده و آرام است. در صورت بروز اختلاف، منتظر بمانید تا مشاور ازدواج در اولین قرار ملاقات به شما در برقراری ارتباط کمک کند. زوج درمانگران برای هدایت این مکالمات دشوار آموزش دیده اند. یک مشاور زوجین به شما کمک می کند تا در مورد سبک های ارتباطی مختلف خود بیاموزید، که به مرور زمان نحوه ارتباط شما با یکدیگر را بهبود می بخشد.

نکته 4: اعتماد به یک دوست را در نظر بگیرید

اگرچه ضروری نیست، اما اگر احساس می کنید به حمایت بیشتری نیاز دارید، ممکن است مفید باشد که در مورد مشاوره ازدواج با یک دوست نزدیک یا یکی از اعضای خانواده صحبت کنید. داشتن شخص دیگری که بتوانید آشکارا با او صحبت کنید، به غیر از یک درمانگر در طول مشاوره زوجین، برای سلامت روان مهم است. اغلب این کمتر در مورد دریافت مشاوره و بیشتر در مورد ایجاد روابط سالم با دوستان / خانواده، خارج از ازدواج شما است. با این حال، به یاد داشته باشید که این بهانه ای برای شایعه پراکنی در مورد رابطه شما یا بی احترامی به حریم خصوصی شریک زندگی تان نیست.

مطالب مرتبط: غلبه بر هم وابستگی در یک رابطه عاشقانه

نکته 5: برای ریسک کردن آماده شوید

همانطور که گفته شد، برای اینکه مشاوره ازدواج به رابطه شما کمک کند، کار زیادی هم از طرف شما و هم از طرف همسرتان لازم است. این ممکن است شما را از منطقه راحتی خود خارج کند. شما باید از نظر عاطفی باز شوید، تغییرات مثبتی را در ازدواج خود اعمال کنید و به یکباره روی خودتان کار کنید. این اغلب در تضاد با غرایز طبیعی شماست و احتمالاً گاهی اوقات طاقت فرسا خواهد بود. اکنون باید کمی وقت بگذارید تا متوجه شوید که پذیرش این خطرات برای پیشرفت در ازدواج شما ضروری است.

نکته 6: مراقبت از خود را تمرین کنید

مشاوره زوجین اولین قدم عالی برای کمک به ازدواج شما است، اما می تواند از نظر عاطفی نیز مضر باشد. کاوش در مسائل زناشویی هرگز آسان نیست، به خصوص زمانی که برای اولین بار با مشاوره ازدواج شروع می کنید. در صورت امکان، برنامه ریزی کنید تا پس از اولین قرار ملاقات، یک روز آسان داشته باشید. کاری را انجام دهید که شما را خوشحال می کند، دور از شریک زندگی تان، تا بتوانید مدتی را برای فکر کردن و تجدید قوا اختصاص دهید. اگر هیچ بهبودی را تجربه نکردید، در مورد جلسات درمانی فردی با زوج درمانگر خود صحبت کنید.

مشاوره ازدواج می تواند یک فرآیند درمانی دشوار باشد اما قطعاً ارزش مزایای بالقوه را دارد. می تواند به شما کمک کند تا مسائل و اختلافات گذشته را حل کنید و همسر/شوهر خود را بهتر درک کنید. یک ازدواج سالم کلید یک زندگی شاد است، اما این نیاز به زمان و تلاش دارد. امیدواریم این راهنما باعث شود که شما برای سفر پیش رو کمی آمادگی بیشتری داشته باشید.

توجه: لطفاً اگر شریک زندگی شما درگیر تهدیدات عاطفی یا فیزیکی یا سوء استفاده از شما یا فرزندانتان است، فوراً کمک بخواهید. همیشه باید ایمنی خود را در اولویت قرار دهید.