شنبه ۲۳ فروردین ۰۴

روانشناسي

مشاوره و روانشناسي

مزایای مشاوره ازدواج چیست و چگونه کار می کند

۰ بازديد

همه زوج ها درگیری را تجربه می کنند. برای برخی، این درگیری در مورد پول است. برای دیگران، این زندگی صمیمی یا فرزندانشان است. برای برخی از زوج ها، تعارض می تواند به سادگی ناشی از افزایش استرس روزانه باشد. و در حالی که برخی از همسران با موفقیت بر تعارض غلبه می کنند، برای برخی دیگر تنش، عصبانیت و عدم برقراری ارتباط مناسب تنها منجر به مسائل عمیق تر در رابطه می شود. 

درگیری در روابط طبیعی است. حتی همسران نیز می توانند خواسته ها یا نیازهای متفاوتی داشته باشند. بنابراین، کلید یک رابطه سالم، فقدان تعارض یا اختلاف نیست. این درگیری را با موفقیت مدیریت می کند. 

زوج های سالم به تعارض موجود می پردازند و تا زمانی که راه میانی پیدا کنند روی آن کار می کنند. با این حال، دیگران تعطیل می‌شوند و به یکدیگر درمان بی‌صدا می‌دهند و مشکلشان را برای مدت طولانی یا در بیشتر موارد برای همیشه حل نمی‌کنند. حل اختلافات به روشی سالم، از طریق ارتباط باز و درک متقابل، زوج ها را به هم نزدیک می کند. در مقابل، اجتناب از مشکلات تنها باعث بزرگتر شدن آنها می شود و منجر به ناامیدی و رفتارهای منفعلانه-پرخاشگرانه می شود و به نزدیکی و صمیمیت آنها لطمه می زند.

وقتی احساس می کنید که شما و شریک زندگی تان از هم جدا شده اید و نمی توانید بر تعارض ها غلبه کنید، مشاوره ازدواج می تواند کمک کننده باشد. 

چه کسانی به مشاوره ازدواج نیاز دارند؟

آیا همه زوج ها باید در مشاوره ازدواج شرکت کنند؟ نه لزوما. اما حتی زوج هایی که اختلاف نظر ندارند نیز می توانند از مراجعه به مشاور ازدواج بهره مند شوند. آنها می توانند مهارت های ارتباطی خود را بهبود بخشند، یکدیگر را بهتر درک کنند، یاد بگیرند که چگونه تیم بهتری در ازدواج خود ایجاد کنند و مهارت های فرزندپروری را افزایش دهند. 

با این حال، مشاوره ازدواج به ویژه برای آن دسته از زوج هایی که مشکلات جدی را تجربه می کنند مفید است. چه آنها به اندازه کافی یا ناکارآمد با هم ارتباط برقرار نمی کنند، یا شاید در ازدواج خود احساس نارضایتی می کنند، در حال گذار بزرگی هستند یا صمیمیت آنها برای هر دو شریک وجود ندارد یا برآورده نمی شود. ازدواج درمانی می تواند به حل مسائلی مانند موارد ذکر شده در بالا کمک کند و به زوج ها کمک کند تا روابط خود را بهبود بخشند. 

رایج ترین دلایلی که باعث می شود زوج های متاهل در مشاوره ازدواج شرکت کنند عبارتند از: 

  • از هم جدا می شوند 
  • درگیری بر سر مسائل مالی
  • بی وفایی 
  • درگیری مداوم
  • در حال عبور از یک تغییر مهم
  • فقدان یا برآورده نشدن صمیمیت 
  • فکر کردن به طلاق 

برخی از زوج‌ها تصمیم می‌گیرند تا زمانی که درگیری‌ها به حدی بد شود که طلاق تنها انتخاب باشد، در ازدواج ناراضی خود بمانند. آنها ناراحتی خود را ابراز نمی کنند، به این امید که مشکلات خود به خود ناپدید شوند. اما تنها چیزی که آنها هرگز امتحان نمی کنند و در واقع می تواند مشکلات آنها را حل کند، ازدواج درمانی است. با توجه به پیش فرض های اجتماعی مربوط به افرادی که نیاز به درمان دارند و ترس از اینکه دیگران چه فکری می کنند، این زوج ها حتی به دیدن یک مشاور ازدواج هم فکر نمی کنند. 

مشاوره ازدواج چگونه کار می کند؟

اگر یک چیز وجود دارد که مشاوره ازدواج در مورد آن نیست، آن انگشت اشاره و مقصر دانستن کسی است. در عوض، ازدواج درمانی ابزارهایی را در اختیار زوج‌ها قرار می‌دهد تا آشکارا با هم ارتباط برقرار کنند و بپرسند که هر یک از شرکا برای اینکه رابطه‌شان به نتیجه برسد چه نیازی دارد. 

ازدواج درمانی باعث می شود که همسران در مورد مشکلات موجود خود صحبت کنند و راه حل های ممکنی را که برای ترمیم رابطه و پایان دادن به تعارض دارند بررسی کنند. مشاور مکالمه را به سمتی هدایت می کند که به شرکا کمک کند تا به طور مؤثر در مورد تنش بین خود یا هر شکاف پنهانی که ممکن است در رابطه خود داشته باشند صحبت کنند. درمانگر طرف نمی گیرد و شرکا را علیه یکدیگر قرار نمی دهد. در عوض، آنها تفاهم بین همسران را تسهیل می کنند و به آنها کمک می کنند تا اختلافات خود را کشف و پل بزنند. 

یک مشاور ازدواج همچنین از زوج ها می خواهد که برخی از تکالیف را خارج از جلسات درمانی خود انجام دهند. خواه برقراری ارتباط موثر، خوب بودن با یکدیگر، یا استفاده از روش های سالم برای مقابله با تعارض. برای زوج ها مهم است که خارج از دفتر مشاور برای رابطه خود تلاش کنند و همچنین الگوهای قدیمی و منفی را که در وهله اول رابطه آنها را خراب کرده است تغییر دهند. 

مزایای مشاوره ازدواج 

مشاوره ازدواج مزایای زیادی برای آن دسته از زوج های متاهلی دارد که در تلاش هستند تا رابطه خود را به نتیجه برسانند و بر تعارض غلبه کنند. درمان می تواند به شرکای خود بیاموزد که ببخشند، درمان کنند و دوباره با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. در اینجا به چند مورد از مزایای مشاوره ازدواج اشاره می کنیم: 

- ایجاد رابطه نزدیک تر 

هنگامی که زوج ها از هم جدا می شوند، یک گسست در رابطه آنها اتفاق می افتد. خواه این گسست به دلیل مشاجرات مداوم، مشکلات پولی یا مشکلات صمیمیت آنها باشد، شرکا دیگر آن صمیمیت را که در اولین ازدواجشان به اشتراک می گذاشتند، تجربه نمی کنند. درمان می تواند آن را تغییر دهد. 

زوج درمانی ممکن است تنها کاری باشد که برای مدت طولانی با هم انجام می دهند. این می تواند فرصتی برای گفتگو و غلبه بر مشکلات زناشویی باشد و آنها را تشویق کند که از همراهی یکدیگر لذت ببرند و دوباره احساس رمانتیک کنند. 

- به بهبود زخم های قدیمی کمک می کند 

بسیاری از زوج‌ها احساس می‌کنند که در زندگی زناشویی خود گیر افتاده‌اند، زیرا آنها یا شرکایشان نمی‌توانند زخم‌هایی را که برای یکدیگر ایجاد کرده‌اند التیام بخشند. به عنوان مثال، ممکن است یکی از طرفین خیانت کرده باشد، و دیگری هنوز از این خیانت آسیب دیده است. کسی که خیانت کرده است تا زمانی که شریک زندگی او زخم ناشی از خیانت خود را التیام بخشد هرگز احساس بخشش نمی کند. 

درمان می تواند به التیام این زخم های قدیمی که باعث تعارض می شود و باعث می شود ازدواج احساس گیر کند، کمک کند. 

- به شرکا کمک می کند تا به حرف یکدیگر گوش دهند 

ارتباط کارآمد کلید هر رابطه سالم و شاد است. هر دو شریک در یک رابطه می خواهند احساس کنند که به او گوش داده و درک می کنند. 

واقعا خسته کننده است که احساس کنید همسرتان فقط به شما گوش نمی دهد. چه آنها شما را سنگسار کنند یا هیچ نشانه ای از درک افکار و احساسات شما نشان ندهند، به راحتی می توانید احساس کنید که مورد نادیده گرفتن عزیزتان قرار گرفته اید. 

از طریق مشاوره ازدواج، زوج ها می توانند یاد بگیرند که چگونه با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و به حرف های یکدیگر گوش دهند تا هر دو طرف احساس کنند شنیده شده و درک می شوند. 

- یاد بگیرید چگونه تعارض را حل کنید 

حل تعارض در یک رابطه بدون ارتباط و درک متقابل دشوار است. وقتی کسی به صحبت های طرف مقابل گوش نمی دهد، هیچ کس مشکل را درک نمی کند و این امر باعث می شود زوج ها نتوانند برای مسائل خود راه حلی پیدا کنند. 

درمانگران ازدواج می توانند به زوج ها کمک کنند تا الگوهای سالمی را در مدیریت تعارضات از طریق ارتباط باز، همکاری و آسیب پذیری عاطفی هر دو طرف ایجاد کنند. 

- به عنوان یک زوج اهداف تعیین کنید 

ازدواج مانند شراکتی است که در آن هر دو طرف تمایلات و اهداف یکسانی دارند. اما وقتی اینطور نیست، درگیری ایجاد می شود که منجر به گسست در رابطه می شود. یکی از طرفین یا حتی هر دو می توانند آرزوی چیزی را داشته باشند که هرگز به دست نمی آورند زیرا می ترسند در مورد آن با همسر خود صحبت کنند، یا وقتی در مورد آن صحبت می کنند، شریک زندگی آنها را می بندد. مشاوره ازدواج می تواند به زوج ها کمک کند تا اهداف مشترکی را تعیین کنند که به آنها کمک می کند تا به عنوان یک تیم در جهت دستیابی به آنها کار کنند.  

فواید زندگی مشترک!

۵ بازديد

زندگی مشترک یا زندگی مشترک در یک رابطه عاشقانه بدون ازدواج، به طور فزاینده ای در جامعه مدرن رایج شده است. در حالی که ازدواج یک نهاد مهم باقی مانده است، زندگی مشترک مزایای زیادی را ارائه می دهد که برای بسیاری از زوج ها جذاب است. در این مقاله به بررسی برخی از مزایای زندگی مشترک خواهیم پرداخت.

 برای مشاوره زوج درمانی در تهران با گروه ویان تماس بگیرید

اولاً، زندگی مشترک به زوج‌ها این امکان را می‌دهد که سازگاری خود را آزمایش کنند و پیش از متعهد شدن به ازدواج، پایه قوی‌تری بسازند. زندگی مشترک فرصتی برای تجربه واقعیت های اشتراک در یک فضا، مدیریت امور مالی و تصمیم گیری مشترک فراهم می کند. زوج ها می توانند سازگاری خود را از نظر ترجیحات سبک زندگی، عادات و سبک های ارتباطی بسنجند. این دوره آزمایشی به تعیین اینکه آیا آنها واقعاً برای یک تعهد طولانی مدت مانند ازدواج سازگار هستند یا خیر، کمک می کند و خطر طلاق را در آینده کاهش می دهد.

 

یکی دیگر از مزایای مهم زندگی مشترک، مزایای مالی است. به اشتراک گذاشتن مخارج، مانند اجاره، آب و برق، مواد غذایی، و قبوض خانه، می تواند به طور قابل توجهی بار مالی را برای هر دو شریک کاهش دهد. زوج هایی که با هم زندگی می کنند می توانند با تجمیع منابع خود و تقسیم هزینه ها در پول خود صرفه جویی کنند و به آنها امکان می دهد سریعتر به اهداف مالی خود برسند. این ثبات مالی و مسئولیت مشترک می تواند احساس امنیت ایجاد کند و برنامه ریزی برای آینده مشترک را برای زوج ها آسان تر کند.

 

زندگی مشترک همچنین زوج ها را قادر می سازد تا درک عمیق تری از نقاط قوت و ضعف یکدیگر پیدا کنند. با زندگی مشترک، شرکا بینشی نسبت به روال‌ها و عادات روزانه یکدیگر پیدا می‌کنند و به آنها اجازه می‌دهد از مشارکت یکدیگر قدردانی کنند و یاد بگیرند که چگونه از یکدیگر حمایت کنند. آنها این فرصت را دارند که رفتار یکدیگر را در موقعیت‌های مختلف مشاهده کنند و راه‌های مؤثری برای حل تعارض ایجاد کنند. این افزایش درک و پذیرش می تواند پیوند بین شرکا را تقویت کند و یک رابطه رضایت بخش تر و هماهنگ تر را ترویج دهد.

 

علاوه بر این، زندگی مشترک محیطی را برای رشد شخصی و کشف خود فراهم می کند. زندگی مشترک به افراد اجازه می دهد تا پویایی یک فضای مشترک را طی کنند، سازش کنند و هویت خود را در یک مشارکت توسعه دهند. توسعه فردی و استقلال را تقویت می کند و در عین حال همکاری و همکاری را نیز تشویق می کند. زوج هایی که با هم زندگی می کنند این فرصت را دارند که مهارت های مهم زندگی مانند ارتباط موثر، مذاکره و حل مسئله را بیاموزند که می تواند در طول زندگی برای آنها مفید باشد.

 

علاوه بر این، زندگی مشترک به زوج ها این امکان را می دهد که آمادگی خود را برای والدین ارزیابی کنند. زندگی مشترک محیطی را فراهم می کند که در آن شرکا می توانند در مورد خواسته ها و انتظارات خود در مورد فرزندان و فرزندپروری صحبت کنند. این فرصتی را برای مشاهده سبک‌های فرزندپروری، ارزش‌ها و نگرش‌های یکدیگر نسبت به زندگی خانوادگی فراهم می‌کند. زوج هایی که با هم زندگی می کنند می توانند بر اساس تجربیات و بحث های مشترک خود تصمیمات آگاهانه ای در مورد تشکیل خانواده بگیرند و پایه محکمی برای آینده ایجاد کنند.

 

زندگی مشترک همچنین باعث افزایش انعطاف پذیری و سازگاری می شود. برخلاف ازدواج، زندگی مشترک با تکالیف و تشریفات قانونی همراه نیست که در صورت جدایی، رفع آنها دشوار است. این انعطاف‌پذیری می‌تواند برخی از فشارها و ترس‌های مرتبط با تعهد طولانی‌مدت را کاهش دهد و به زوج‌ها این امکان را می‌دهد تا بر ایجاد یک رابطه قوی بدون استرس اضافی ناشی از تعهدات قانونی تمرکز کنند. علاوه بر این، زندگی مشترک این آزادی را فراهم می کند تا به راحتی شرایط زندگی را تنظیم کنید یا برای فرصت های شغلی بدون عوارض طلاق یا جدایی قانونی نقل مکان کنید.

 

یکی دیگر از مزایای زندگی مشترک، فرصت رشد فردی و دستیابی به اهداف شخصی است. زندگی مشترک لزوماً مستلزم فدا کردن آرزوها و رویاهای فردی زوج ها نیست. هر یک از شریک‌ها می‌توانند شغل، تحصیلات، سرگرمی‌ها و علایق شخصی خود را دنبال کنند و در عین حال از مزایای یک رابطه حمایتی و محبت آمیز بهره مند شوند. زندگی مشترک به افراد این امکان را می دهد که تعادلی بین توسعه شخصی و پرورش یک مشارکت رضایت بخش برقرار کنند.

 

در نهایت، زندگی مشترک همچنین می تواند به یک رابطه جنسی سالم کمک کند. اشتراک در یک فضای زندگی به زوج ها اجازه می دهد لحظات صمیمی مکرر و خود به خودی داشته باشند و ارتباط فیزیکی قوی تری را تقویت کنند. زوج‌های هم‌زمان معمولاً در مقایسه با زوج‌های متاهل، سطح رضایت بیشتری از زندگی جنسی خود را گزارش می‌کنند.

 

در نتیجه، زندگی مشترک چندین مزیت را ارائه می دهد که برای زوج های مدرن جذاب است. از آزمایش سازگاری گرفته تا مزایای مالی، رشد شخصی تا ارزیابی آمادگی برای والدین، زندگی مشترک بستری را برای زوج‌ها فراهم می‌کند تا روابط خود را تقویت کنند و پایه‌ای محکم بسازند. در نهایت، چه زوجین زندگی مشترک یا ازدواج را انتخاب کنند، کلید یک مشارکت موفق در ارتباطات باز، احترام متقابل و ارزش های مشترک نهفته است.

مشاوره فردی (کوتاه مدت)

۱۱ بازديد

مشاوره فردی (کوتاه مدت)

CAPS مشاوره فردی کوتاه مدت یا کوتاه مدت را برای دانش آموزانی که آماده اند متعهد شوند که دلایل مشکلات فعلی خود را کمی عمیق تر کنند، ارائه می دهد. مشاوره کوتاه‌مدت با درمان طولانی‌مدت یا بدون پایان متفاوت است، به این معنا که بر روی مسائل خاص متمرکز است و به شما کمک می‌کند تا در یک بازه زمانی کوتاه به سمت حل یک مسئله پیشرفت کنید. در CAPS ما معمولاً این بازه زمانی را 1 ترم یا کمتر در نظر می گیریم و معمولاً برای قرار ملاقات هایی که هر دو هفته یک بار برنامه ریزی می شود با شما ملاقات می کنیم.

این واقعیت که مشاوره کوتاه مدت هدف گرا است به این معنی است که صرفاً محلی برای "تخلیه" یا صحبت در مورد رویدادهای استرس زا هفته نیست. در عوض، این یک تلاش مشترک برای بررسی علل یا دلایل بالقوه ناراحتی شماست تا بتوانید خودآگاهی خود را افزایش دهید و تغییراتی در زندگی خود ایجاد کنید. درمان کوتاه‌مدت ممکن است شامل کاوش در احساسات، افکار یا خاطراتی باشد که معمولاً آنها را کنار می‌زنید و نیاز به تأمل در خود و مشارکت فعال در طول فرآیند دارد.

در حالی که مشاوره کوتاه مدت می تواند بسیار مؤثر و مفید باشد، برای همه مناسب نیست. برای کسانی که ترجیح می‌دهند تکنیک‌ها یا مهارت‌هایی را که می‌توانند فوراً پیاده‌سازی کنند، یاد بگیرند، یکی از کارگاه‌های مهارت‌های ضروری را توصیه می‌کنیم .

همچنین، برای کسانی که نیاز به حمایت مداوم یا جلسات مکرر بیشتری نسبت به درمان مختصر دارند، CAPS می‌تواند به تسهیل ارجاع به سایر درمانگران در جامعه کمک کند که می‌توانند جلسات درمانی طولانی‌مدت یا برنامه‌ریزی‌شده‌تری را ارائه دهند.

مشاوره کوتاه مدت ممکن است برای شما مناسب باشد اگر:

  • شما علاقه مند هستید که به طور فعال دلایل نارضایتی خود را بررسی کرده و به آنها رسیدگی کنید، نه اینکه ناراحتی خود را به سادگی به کسی برسانید.
  • شما به خوبی درک نمی کنید که چرا این احساس را دارید که هستید.
  • شما اهداف خاصی دارید که می توانید در یک بازه زمانی کوتاه روی آنها کار کنید، اما واقعا نمی دانید از کجا شروع کنید.
  • شما آماده رویارویی با مسائل، نگاه به درون و کشف زندگی خود هستید.

مقدمه ای بر اختلال وسواس فکری عملی

۱۱ بازديد

اختلال وسواس اجباری (OCD) یک بیماری جدی مرتبط با اضطراب است که 1.2٪ از جمعیت را تحت تاثیر قرار می دهد که بر اساس برآوردهای فعلی حدود سه چهارم میلیون نفر در اینجا در بریتانیا است. همراه با خانواده‌هایشان که از افراد مبتلا به OCD حمایت می‌کنند و اغلب در مراسم آنها شرکت می‌کنند، این بدان معناست که اختلال وسواس فکری-اجباری بخشی از زندگی روزانه بیش از 1 میلیون نفر در روز است.

اگر احساس می‌کنید که ممکن است تحت تأثیر اختلال وسواس فکری-اجباری قرار بگیرید، می‌توانید در جاهای دیگر این فصل درباره نحوه تشخیص
OCD اطلاعاتی کسب کنید. در زیر می توانید اطلاعات بیشتری در مورد بیماری و جنبه های زندگی با OCD بخوانید.

OCD - مقدمه

اختلال وسواس فکری اجباری (یا به طور معمول به عنوان OCD شناخته می شود) یک وضعیت جدی مرتبط با اضطراب است که در آن فرد اغلب افکار وسواسی مزاحم و ناخواسته را تجربه می کند که معمولاً به آن وسواس گفته می شود .

وسواس‌ها بسیار ناراحت‌کننده هستند و منجر به انجام رفتارها یا تشریفات تکراری می‌شوند تا از آسیب درک شده و/یا نگرانی که وسواس‌های قبلی توجه خود را روی آن متمرکز کرده‌اند، جلوگیری کند. این گونه رفتارها شامل دوری از افراد، مکان ها یا اشیاء و اطمینان جویی مداوم است، گاهی اوقات تشریفات به صورت شمردن ذهنی درونی، بررسی اعضای بدن یا پلک زدن خواهد بود، همه اینها اجبار است .

اجبار تا حدودی برای پریشانی ناشی از وسواس تسکین می دهد، اما این تسکین موقتی است و هر بار که افکار وسواسی/ترس در فرد ایجاد می شود، تکرار می شود. گاهی اوقات با گذشت زمان، اجبارها می توانند بیشتر به یک عادت تبدیل شوند که در آن ترس و نگرانی وسواسی اصلی فراموش شده است، در این مثال، اجبارها اغلب تکمیل می شوند تا فرد را قادر سازد تا احساس «درست» داشته باشد، کلمه کلیدی «احساس» است.

شایان ذکر است که گاهی بین وسواس و اجبار همبستگی و منطق آشکاری وجود دارد، اما در موارد دیگر اصلاً منطقی بین این دو وجود نخواهد داشت.

اختلال وسواس فکری اجباری خود را در قالب های مختلفی نشان می دهد و قطعاً بسیار فراتر از این تصور رایج است که OCD صرفاً شستن کمی دست ها، بررسی کلیدهای چراغ یا داشتن خانه های بدون لک یا ویژگی فردی است که کمی سخت گیر است. در واقع، اگر فردی از اختلال وسواس اجباری رنج می‌برد، بر برخی یا همه جنبه‌های زندگی روزمره او تأثیر می‌گذارد، گاهی اوقات به شدت ناراحت‌کننده می‌شود که منجر به نوعی اختلال یا حتی ناتوانی برای ساعت‌ها در هر روز و هر روز می‌شود. به همین دلیل و میزان تأثیرگذاری بر روی یک فرد است که OCD را به یک اختلال تبدیل می کند.

این وضعیت می تواند آنقدر ناتوان کننده باشد که در سال 1990 سازمان جهانی بهداشت، اختلال وسواس فکری اجباری را از نظر از دست دادن درآمد و کیفیت زندگی در بین 10 علت اصلی ناتوانی در جهان قرار داد. در واقع در آن زمان، این پیشنهاد ادامه داد که OCD پنجمین علت اصلی بار برای زنان در کشورهای توسعه یافته است. اخیراً سازمان جهانی بهداشت اعلام کرده است که اختلالات اضطرابی (از جمله اختلال وسواس فکری اجباری) ششمین علت ناتوانی است و زنان بیشتر از مردان به آن مبتلا می شوند.

علیرغم شدت OCD، فرهنگ عامه اغلب به برخی از افراد مشهور اشاره می کند که "کمی OCD" هستند، چنین نظراتی این واقعیت را در نظر نمی گیرند که "d" در OCD به معنای اختلال است . چنین اظهارنظرهایی در فرهنگ عامه هیچ کمکی به افزایش آگاهی دقیق نمی‌کند و نه تنها مفید نیست، بلکه می‌تواند برای کسانی که رنج می‌برند و به بی‌اهمیت‌شدن OCD می‌افزاید، هم مضر و هم تحقیرآمیز باشد.

اختلال در واقع به این صورت تعریف می شودبیماری که عملکرد طبیعی جسمی یا ذهنی را مختل می کندو منصفانه است که بگوییم OCD دقیقاً این کار را می کند!

اختلال - بیماری که عملکردهای طبیعی جسمی یا ذهنی را مختل می کند.فرهنگ لغت انگلیسی آکسفورد

بر اساس برآوردهای فعلی برای جمعیت بریتانیا، به طور بالقوه حدود سه چهارم میلیون نفر در هر زمان با OCD زندگی می کنند. اما شایان ذکر است که تعداد نامتناسب بالایی از آن ها، حدود 50 درصد از همه این موارد، در دسته شدید قرار می گیرند و کمتر از یک چهارم به عنوان موارد خفیف طبقه بندی می شوند.

OCD به طور متوسط ​​در اواخر نوجوانی برای مردان و در اوایل بیست سالگی برای زنان مشکل ساز می شود و بر زندگی افراد تأثیر می گذارد، اگرچه سن شروع آن طیف وسیعی از سنین را در بر می گیرد و در برخی از کودکان زیر شش سالگی این اختلال ایجاد می شود. OCD بدون در نظر گرفتن جنسیت، پیشینه اجتماعی یا فرهنگی بر افراد تأثیر می گذارد و اکنون تصور می شود که زنان را کمی بیشتر از مردان تحت تأثیر قرار می دهد.

قبلاً این اتفاق می‌افتاد که افراد مبتلا برای سال‌ها تشخیص داده نمی‌شدند، تا حدی به دلیل عدم درک این بیماری از سوی خود فرد و متخصصان بهداشت، بلکه تا حدی به این دلیل که مردم برای پنهان کردن علائم خود تلاش زیادی کردند. آنها علائم را به دلیل احساسات شدید خجالت، گناه و گاهی اوقات حتی شرم ناشی از آنچه در زمان های قبل از اینترنت «بیماری مخفی» نامیده می شد، پنهان می کردند .

این امر منجر به تأخیر در تشخیص بیماری و تأخیر در درمان می‌شد، به طوری که فرد معمولاً بین ظهور علائم و درخواست کمک بین 10 تا 15 سال صبر می‌کرد.

خوشبختانه، تا حدی از طریق افزایش آگاهی از سوی موسسات خیریه مانند OCD-UK و شاید به این دلیل که اکنون دسترسی به اطلاعات به صورت آنلاین آسان تر شده است، افراد خیلی زودتر تشخیص داده می شوند، حتی اگر گاهی اوقات به طور غیررسمی خود تشخیص داده شود.

برای افراد مبتلا و غیر مبتلا به طور یکسان، افکار و ترس‌های مربوط به برخی از جنبه‌های OCD اغلب می‌توانند به شدت تکان دهنده به نظر برسند، برای مثال ترس‌های ناخواسته از صدمه زدن به یک عزیز یا یک کودک. با این حال، باید تأکید کرد که آنها فقط افکار هستند - نه خیالات یا انگیزه هایی که بر اساس آنها عمل می شود، فقط افکار مزاحم ناخواسته ای هستند که در صفحه بعد در مورد آنها صحبت خواهیم کرد.

منصفانه است که بگوییم تا حدی علائم نوع OCD احتمالاً در یک زمان توسط اکثر افراد تجربه می شود، به ویژه در مواقع استرس که در آن تسلیم نیاز به ظاهر مزخرف برای انجام یک الگوی رفتاری عجیب و غریب و اغلب نامرتبط شده اند، به همین دلیل است که ما اغلب عبارت واقعاً غیرمفید را می شنویم «همه کمی OCD هستند» . با این حال، OCD خود می تواند تأثیر کاملاً مخربی بر کل زندگی یک فرد داشته باشد، از تحصیل، ارتقاء شغلی و شغلی گرفته تا زندگی اجتماعی و روابط شخصی، به همین دلیل است که چنین عبارتی به طرز چشمگیری نادرست است!

تفاوت کلیدی که خصلت های کوچک را که اغلب توسط مردم به عنوان "کمی OCD" از اختلال واقعی یاد می شود جدا می کند، زمانی است که تجربه ناراحت کننده و ناخواسته وسواس ها و اجبارها تا حد قابل توجهی بر عملکرد روزمره فرد تأثیر می گذارد و باعث ناراحتی شدید می شود - این یک مؤلفه اصلی در تشخیص بالینی وسواس فکری-اجباری است .

محرک های اضطراب اجتماعی

۱۰ بازديد

محرک های اضطراب اجتماعی


افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی در هر موقعیت اجتماعی علائم آن را تجربه نمی کنند.

هنگامی که آنها با افرادی که به خوبی می شناسند یا مطمئن هستند که می توانند به آنها اعتماد کنند - شریک زندگی، والدین، خواهر و برادر، فرزندان، پدربزرگ و مادربزرگ، دوستان نزدیک، کارفرمایان قدیمی، معلمان مورد علاقه و غیره - تعامل دارند - ممکن است هیچ نشانه ای از اضطراب اجتماعی نشان ندهند . و اگر از آنها خواسته شود در مورد موضوعاتی که در آن تخصص یا سابقه موفقیت دارند در جمع صحبت کنند، ممکن است بتوانند با درجاتی از اطمینان این کار را انجام دهند.

اما بسیاری از موقعیت‌های دیگر پریشانی و اضطراب بزرگی را برمی‌انگیزد، حتی اگر برای اکثر افراد دیگر تهدیدکننده به نظر نرسد. برخی از محرک های رایج برای مبتلایان به اضطراب اجتماعی عبارتند از:

  • ملاقات با افراد جدید
  • دوستیابی
  • تعامل با چهره های اقتدار
  • گفتگو با افراد برونگرا
  • مهمانی ها، به خصوص اگر فرد مبتلا به اضطراب اجتماعی به تنهایی در آن شرکت کند
  • گردهمایی های خانوادگی بزرگ که همه در آن آشنا نیستند
  • تلاش‌های غیرمنتظره برای شروع مکالمه توسط دیگران در مکان‌های عمومی (مثلاً ایستادن در صف بانک یا فروشگاه مواد غذایی)
  • مسخره شدن یا مسخره شدن (افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی تمایل دارند مسخره کردن را شخصی بگیرند)
  • تحت نظر قرار گرفتن در حین انجام یک کار جدید یا ناآشنا
  • از شما خواسته می شود جلوی یک کلاس یا یک اتاق پر از همکاران صحبت کنید
  • صحبت کردن با تلفن به خصوص با غریبه ها
  • جلسات درمانی یا گروه‌های حمایتی برای اضطراب اجتماعی (گاهی اوقات ممکن است برای مبتلایان به اضطراب اجتماعی دشوار باشد که احساسات خود را صادقانه در چنین شرایطی صحبت کنند)

اکثر افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی دارای سه یا چهار موقعیت هستند که باعث واکنش‌های شدید اضطرابی می‌شوند و در صورت امکان برای اجتناب از این قرار گرفتن در معرض خطر قرار می‌گیرند. موقعیت‌های اجتماعی دیگر ممکن است علائم اضطراب متوسط‌تری ایجاد کنند، اما حتی اینها نیز ناخوشایند هستند و زندگی را دشوارتر از آنچه باید باشد، می‌سازند.

یافتن کمک برای اختلال اضطراب اجتماعی


اختلال اضطراب اجتماعی تشخیص داده نشده و درمان نشده یک وضعیت مخرب است که می تواند عملکرد روزانه را به شدت محدود کند. حتی زمانی که مبتلایان به اضطراب اجتماعی متوجه می شوند که مشکلی جدی دارند، ممکن است در درخواست کمک با مشکل مواجه شوند، زیرا درمانگران شخصیت های معتبری هستند و افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی به طور کلی در صورت امکان از تعامل با شخصیت های معتبر اجتناب می کنند.

اما درمان اختلال اضطراب اجتماعی بسیار موثر است و زمانی که مبتلایان شجاعت درخواست کمک را پیدا می‌کنند، اغلب به نتایج فوق‌العاده‌ای، چه کوتاه‌مدت و چه بلند مدت، دست می‌یابند.

در حالی که داروهای ضد افسردگی و داروهای ضد اضطراب اغلب برای افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی تجویز می شود، روان درمانی هسته اصلی درمان اضطراب اجتماعی است. مشخص شده است که درمان شناختی-رفتاری (CBT) در برابر ناتوان کننده ترین علائم اضطراب اجتماعی مؤثر است و تقریباً همیشه توسط متخصصان سلامت روان که بیماران مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی را ملاقات می کنند توصیه می شود.

بیشتر درمان اضطراب اجتماعی به صورت سرپایی انجام می شود. اما افرادی که سال‌ها با اختلال اضطراب اجتماعی دست و پنجه نرم کرده‌اند، می‌توانند از اقامت بستری در یک مرکز درمانی سلامت روان، جایی که تمام تمرکز بر بهبودی است، سود زیادی به دست آورند.

در برنامه های درمانی مسکونی، CBT و سایر خدمات ضروری در محیطی دلسوزانه و بیمار محور ارائه می شود. تعاملات همسالان معمولاً در برنامه‌های بهبودی اختلال اضطراب اجتماعی در منزل گنجانده می‌شود و به مبتلایان به اضطراب اجتماعی فرصتی منحصر به فرد و مهم می‌دهد تا با دیگرانی که با چالش‌های مشابه زندگی روبرو هستند ارتباط برقرار کنند و مشکلات غلبه بر آنها را درک کنند.

تحمل اختلال اضطراب اجتماعی دشوار است، اما با کمک خدمات درمانی و متخصصان سلامت روان علائم آن قابل کنترل است. حتی اگر افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی گاهی اوقات در درخواست کمک مشکل دارند، اما پس از انجام این کار هرگز پشیمان نمی شوند.

چه زمانی باید به دنبال مشاور/روان درمانگر باشید؟

۱۲ بازديد

 

در مراحل مختلف زندگی شما، زمان‌های خاصی وجود دارد که ممکن است برای رسیدگی به مشکلات و مسائلی که باعث ناراحتی عاطفی ما می‌شوند یا ما را تحت تأثیر قرار می‌دهند، به کمک نیاز داشته باشیم. هنگام تجربه این نوع مشکلات، ممکن است از کمک یک متخصص با تجربه و آموزش دیده بهره مند شوید.

درمانگران حرفه ای کمک های مراقبتی و متخصصی را ارائه می دهند که می تواند به شما در شناسایی مشکلاتتان کمک کند و به شما در یافتن بهترین راه ها برای مقابله با آنها کمک کند. این ممکن است شامل تغییر رفتارهایی باشد که به یافتن راه های سازنده برای مقابله با موقعیتی خارج از کنترل شخصی شما کمک می کند.

درمانگران برای رسیدگی به بسیاری از موقعیت‌هایی که باعث ناراحتی عاطفی می‌شوند، از جمله، اما نه محدود به موارد زیر، کمک می‌کنند:

  • مشکلات روابط (به عنوان مثال در درون خانواده، با شرکا)
  • اضطراب، افسردگی، استرس و سایر مشکلات و اختلالات روانی و عاطفی
  • سوگ - مرگ یکی از عزیزان
  • مشکلات اجتماعی و عاطفی مرتبط با ناتوانی و بیماری
  • مشکلات اعتیاد - مانند سوء مصرف الکل و مواد، قمار و سایر اعتیادها
  • سوء استفاده جنسی و خشونت خانگی
  • اختلالات خوردن
  • استرس شغلی و شغلی

هزینه آن چقدر خواهد بود؟

هزینه ها متفاوت است. برخی از درمانگران مقیاس کشویی هزینه ها را ارائه می دهند. خدمات مشاوره در HSE در بیشتر موارد رایگان است. برخی از نهادهای داوطلبانه خدمات خود را به صورت رایگان یا با هزینه کم ارائه می دهند.

مراجعه به مشاور/روان درمانگر:

اولین تماس مشتری با مشاور/روان درمانگر معمولاً از طریق تلفن برای تعیین قرار ملاقات خواهد بود. در قرار اولیه، معمولاً موارد زیر مورد توافق قرار می گیرد:

  • وضعیت / مسائل مشتری
  • فرکانس درمان
  • مدت زمان درمان
  • محرمانه بودن
  • هزینه های درمان

5 دلیل برای عدم ملاقات با یک درمانگر مرد

۱۷ بازديد

 

  1. آسایش شخصی و ارتباط
    اگر احساس راحتی می کنید که در مورد احساسات یا تجربیات خود با یک درمانگر زن صحبت کنید، این اولویت باید انتخاب شما را راهنمایی کند. سطح راحتی در درمان برای تقویت ارتباطات باز و اعتماد بسیار مهم است.برای ارتباط با روانشناس مرد خوب در تهران اینجا کلیک کنید
  2. تجربیات منفی گذشته
    اگر در زندگی خود تجربیات منفی با چهره های مردانه داشته اید، ملاقات با یک درمانگر مرد ممکن است محرک باشد. یک رابطه مبتنی بر اعتماد و ایمنی برای درمان موثر حیاتی است، و اگر احساس می‌کنید که یک درمانگر مرد آسیب‌های گذشته را مطرح می‌کند، بهتر است یک درمانگر زن را در نظر بگیرید. ممکن است خوب باشد که خود را در این مورد به چالش بکشید، اما شما می دانید چه چیزی برای شما بهترین است. به دل خود اعتماد کنید!
  3. نگرانی های خاص جنسیتی
    اگر به مسائلی می پردازید که عمدتاً از تجربیات زنانه سرچشمه می گیرند - مانند بارداری یا نگرانی های سلامتی زنان - ممکن است کار با یک درمانگر زن که بتواند با آن تجربیات در سطح شخصی ارتباط برقرار کند مفید باشد.
  4. اولویت برای پویایی زنانه
    برخی از زنان رویکرد پرورشی و همدلانه ای را که درمانگران زن اغلب ارائه می دهند ترجیح می دهند (نه اینکه مردان آن ویژگی ها را ندارند). رابطه درمانی برای بهبودی بسیار مهم است و تکیه به پویایی هایی که برای شما بهترین احساس را دارند ضروری است.
  5. تعصب یا کلیشه
    نگرانی در مورد سوگیری ها یا کلیشه های بالقوه در درمان ممکن است ایجاد شود، به خصوص اگر تجربه های منفی قبلی با مردان داشته باشید. اگر این احساسات برجسته هستند، ممکن است ارزش آن را داشته باشد که درمان را با یک ارائه دهنده سلامت روان زن برای اطمینان از یک محیط حمایتی در نظر بگیرید.

نتیجه گیری

در نهایت این سوال مطرح می شود که "آیا یک زن باید به درمانگر مرد مراجعه کند؟" بستگی به ترجیحات شخصی و زمینه خاص نیازهای درمانی شما دارد. یک درمانگر سلامت روان مرد می‌تواند دیدگاه‌ها و حمایت‌های ارزشمندی را ارائه دهد، به‌ویژه در مسیریابی روابط یا غلبه بر تروما. با این حال، اگر تجربیات گذشته یا سطح راحتی چیز دیگری را نشان می دهد، یک درمانگر زن ممکن است انتخاب بهتری برای شما باشد. اولویت بندی نیازها و احساسات خود شما را در اتخاذ بهترین تصمیم برای سفر سلامت روان راهنمایی می کند.

علائم ADHD در کودکان

۹ بازديد

 

علائم اختلال کمبود توجه/بیش فعالی (ADHD) در کودکان می تواند مشابه علائم رفتار منظم در کودکان خردسال باشد. ممکن است متوجه شوید که آنها در توجه کردن مشکل دارند، یا ممکن است بیش فعال باشند یا کارهایی را انجام دهند که نمی توانید پیش بینی کنید، بدون اینکه ابتدا فکر کنید. همچنین ممکن است آنها همه این رفتارها یا ترکیبی از چند مورد از آنها را داشته باشند.

علائم ADHD در کودکان

علائم ADHD معمولاً در سنین پایین - در حدود سن مدرسه - ظاهر می شود . اما ممکن است خیلی زودتر متوجه آنها شوید. برخی از کودکان در سنین 2 یا 3 سالگی به ADHD مبتلا شده اند.

ممکن است متوجه شوید که کودکتان زیاد تکان می خورد یا بی قراری می کند، یا برای ADHD در کودکان نوپا، ممکن است متوجه شوید که وقتی شما یا معلمش با او صحبت می کنید تمرکز نمی کند. در حالی که بسیاری از این علائم در کودکان کوچکتر رایج است، اگر آنها را در کودک خود مشاهده کردید، ایده خوبی است که با پزشک خود مشورت کنید تا ببینید آیا ممکن است علائم ADHD باشند یا خیر .

تحقیقات نشان می دهد که کودکان 3 ساله ای که علائم ADHD را نشان می دهند، احتمالاً در 13 سالگی به آن مبتلا می شوند. تحقیقات همچنین نشان می دهد که نوجوانانی که به آن مبتلا هستند، اغلب تا زمانی که بزرگسالان جوان هستند، از آن بیشتر نمی شوند.

علائم ممکن است از کودکی به کودک دیگر متفاوت باشد. به طور کلی، انواع علائم ADHD کودکان عبارتند از:

بی توجهی

ممکن است تا زمانی که فرزندتان شروع به رفتن به مدرسه نکند، متوجه بی توجهی - که ADD (اختلال کمبود توجه) نامیده می شود- نشوید . آنها ممکن است کارها را به تعویق بیندازند، تکالیف یا کارهای خانه را تمام نکنند، یا از یک کار نیمه تمام به دیگری بروند.

آنها همچنین ممکن است:

  • بی نظم باشید
  • عدم تمرکز
  • برای توجه به جزئیات مشکل دارید
  • اشتباهات بی دقت زیادی انجام دهید
  • کارهای نامرتب انجام دهید
  • در حین صحبت کردن در مورد موضوع مشکل دارید
  • به حرف دیگران گوش نده
  • قوانین اجتماعی را نادیده بگیرید
  • فعالیت های روزمره را فراموش کنید (مثلاً غیبت در کلاس یا درس یا فراموش کردن ناهار)
  • با صداهای کوچک یا چیزهایی که دیگران نادیده می گیرند به راحتی حواس خود را پرت کنید
  • به سختی با دیگران کنار می آیند زیرا نمی توانند احساسات و حالات افراد را بخوانند
  • زیاد رویاپردازی کنید
  • بیش از حد در افکار خود غرق شده باشند که صدای شما را نشنوند

بیش فعالی

ممکن است بتوانید متوجه بیش فعالی در کودکان پیش دبستانی شوید. گاهی اوقات، با بزرگتر شدن کودکان، علائم می توانند بهتر شوند.

کودکان مبتلا به بیش فعالی ممکن است:

  • وقتی نشسته اید بی قراری کنید و به هم بپیچید
  • اغلب برای راه رفتن یا دویدن از خواب برخیزید
  • در زمان نامناسب زیاد بدوید یا بالا بروید (در نوجوانان، این ممکن است مانند بی قراری به نظر برسد.)
  • در بازی بی سر و صدا یا انجام سرگرمی های آرام مشکل دارید
  • همیشه "در حال حرکت" باشید
  • زیاد حرف بزن

به نظر می رسد کودکان نوپا و پیش دبستانی مبتلا به ADHD دائماً در حال حرکت هستند - روی مبلمان می پرند و در شرکت در فعالیت های گروهی که آنها را مجبور به نشستن می کند مشکل دارند. به عنوان مثال، آنها ممکن است در گوش دادن به یک داستان مشکل داشته باشند. کودکان در سن مدرسه می توانند عادات مشابهی داشته باشند، اما ممکن است کمتر متوجه آنها شوید.

بیش فعالی در نوجوانان ممکن است آنها را بیقرار یا ناآرام نشان دهد. آنها همچنین ممکن است برای انجام فعالیت های آرام مشکل داشته باشند.

آیا باید به یک درمانگر مرد یا زن مراجعه کنم؟

۱۱ بازديد

هنگامی که دیو 35 ساله برای اولین بار برای افسردگی که سالها او را مبتلا کرده بود، کمک گرفت، به طور غریزی احساس کرد که مؤثرترین درمانگر برای او یک زن خواهد بود.

دوران کودکی که در مدارس پسرانه گذرانده شده بود، دیو را با احساس رقابت در کنار مردان دیگر همراه کرده بود، میل به اثبات خود. او می‌گوید: «بزرگ‌سازی‌هایی وجود دارد که بچه‌ها با یکدیگر انجام می‌دهند که من احساس می‌کردم حتی در یک فضای درمانی نمی‌توانم آن را رها کنم». "من همیشه احساس راحتی بیشتری برای باز کردن با زنان داشته ام."

 

ترجیح روده ای دیو غیرعادی نیست. در حالی که بسیاری از افرادی که به دنبال درمان هستند، چندان به جنسیت پزشک آینده نگر فکر نمی کنند ، برای دیگران این موضوع عمیقاً اهمیت دارد. آیا مردم باید به این ترجیحات توجه کنند یا آنها را نادیده بگیرند؟ در اینجا چیزی است که پزشکان توصیه می کنند.

چه چیزی برای درمان خوب است

درمانگران - پیر یا جوان، مرد یا زن، روان‌پویشی یا شناختی-رفتاری- عموماً موافقند: قوی‌ترین پیش‌بینی‌کننده اینکه آیا درمان به کسی کمک می‌کند یا خیر، جنسیت درمانگر و یا درمانجو نیست. این ارتباطی است که درمانگر و مشتری ایجاد می کنند - اتحاد درمانی - که بر اساس همدلی، پذیرش و احترام متقابل ساخته شده است. سانتیاگو دلبوی، مددکار اجتماعی بالینی در شیکاگو، می گوید: «اینها ویژگی هایی هستند که فراتر از جنسیت هستند.

 

دهه‌ها تحقیق این را ثابت می‌کند. یک متاآنالیز از 295 مطالعه، که در مجموع بیش از 30000 مشتری را مورد بررسی قرار داد، نشان داد که یک اتحاد درمانی قوی به طور قوی با بهترین نتایج درمانی مرتبط است. این اتحاد از طریق جملاتی مانند «من و درمانگرم به یکدیگر احترام می‌گذاریم» و «احساس می‌کنم در تلاشی مشترک با درمانگر کار می‌کنم» اندازه‌گیری شد. این اثر بدون در نظر گرفتن روش درمانی، ویژگی‌های بیمار یا مکان باقی می‌ماند. همچنین اهمیتی نداشت که درمان به صورت آنلاین یا حضوری انجام شود.

 

در مقابل، وقتی تحقیقات مستقیماً ارتباط بین جنسیت و نتایج درمانی را بررسی می‌کند، نتایج متفاوت‌تر هستند. برخی از مطالعات نشان می‌دهند که وقتی درمانگر و مراجعه‌کننده جنسیت همسان هستند، کاهش علائم کاهش می‌یابد. دیگران نمی کنند. یک مطالعه بر روی 500000 کهنه سرباز ایالات متحده نشان داد که میزان ماندگاری درمان برای زنانی که به درمانگرهای زن مراجعه می‌کنند بیشتر از مردانی است که به درمانگرهای مرد مراجعه می‌کنند - اما این ممکن است به این دلیل باشد که زنان به طور کلی به درمان ادامه می‌دهند.

 

تا حدودی، این سوال قابل بحث است. خود زمینه روان درمانی با یک انحراف جنسیتی مشخص مشخص شده است. امروزه بیش از 70 درصد از درمانگران زن هستند. برخی از مشتریان در این مورد حق انتخاب کمتری دارند.

چه چیزی یک ترجیح جنسیتی را شکل می دهد؟

معلوم نیست چند نفر با توجه به جنسیت خاصی به دنبال درمانگر می گردند. در یک مطالعه بر روی بیش از 2000 مرد، که در فصلنامه روانشناسی مشاوره گزارش شده است ، اکثریت (60 درصد) هیچ ترجیحی نسبت به جنسیت درمانگر خود نداشتند. از بقیه، به همان اندازه بسیاری از درمانگران مرد را ترجیح می دهند. برخی از مطالعات نشان می دهد که زنان بیشتر از مردان ترجیح می دهند و تمایل دارند درمانگر زن را ترجیح دهند، اما با اختلاف کمی.

 

آنچه ترجیحات را شکل می دهد بسیار فردی است، اما برخی از تأثیرات مشترک وجود دارد. لانتی جوراندبی، روانپزشک در جکسونویل که در زمینه اعتیاد متخصص است، می گوید : «بسیاری از زنانی که آسیب دیده اند، توسط مردان آسیب دیده اند – نه همه، بلکه بخش بزرگی از آن. »

برعکس، مردانی که آسیب دیده اند ممکن است به دلیل ترس از ضعیف به نظر رسیدن ، اعتماد به یک درمانگر زن را دشوار بدانند . جوراندبی به یاد می‌آورد: «زمانی که در یک محیط VA کار می‌کردم، بسیاری از کهنه سربازان مرد نمی‌خواستند درباره دوران حضورشان در تئاتر جنگ با من صحبت کنند. آنها فرض کردند که او نمی تواند درک کند. فقط یک درمانگر که جنبه های اساسی تجربه خود را به اشتراک گذاشته باشد می تواند آنچه را که از سر گذرانده اند را درک کند.

 

همه انواع تجربیات گذشته می تواند اولویت های درمانی فرد را مشخص کند، و اگرچه این قابل درک است، کسانی که به دنبال پزشک هستند باید آگاه باشند که ممکن است جستجوی خود را به دلایلی محدود کنند که ثابت می شود بی اساس است. یک پزشک خوب، کلیشه‌های جنسیتی را درک می‌کند، اما با آن مخالفت می‌کند.

برای ارتباط با روانشناس زن در تهران اینجا کلیک کنید

مردی که سابقه رابطه با شرکای زن خود را دارد، ممکن است صحبت با مرد دیگری را کمتر دلهره آور بداند. زنی که رابطه پر سر و صدایی با مادرش دارد ممکن است پیش بینی کند که همان پویایی ناسالم با یک درمانگر زن ایجاد می شود. به طور مشابه، یک زن ممکن است فکر کند، "اگر درگیر مسائل مربوط به جدید بودن مادر هستم، من یک درمانگر مرد نمی‌خواهم." مردی که به رواقی گری گرایش دارد ممکن است تصور کند که درمانگران زن «لمس‌آمیز» هستند، یا اینکه درمانگران مرد عمل‌گرا هستند. اما دلبوی هشدار می‌دهد که این کلیشه‌ها می‌توانند در یافتن درمانگر مناسب اختلال ایجاد کنند.

انواع زوج درمانی

۱۸ بازديد

 

مشاور شما می تواند از بین تعدادی از تکنیک های درمانی که پیوندهای رابطه را تقویت می کند، انتخاب کند. رویکردهای رایج عبارتند از:

  • درمان متمرکز بر عاطفی (EFT) به شما کمک می کند تا نیازهای دلبستگی یکدیگر را برآورده کنید.
  • روش گاتمن اشکال سالم ارتباط را آموزش می دهد تا شما و همسرتان بتوانید از "چهار سوار" آخرالزمان رابطه اجتناب کنید : انتقاد، تحقیر، حالت تدافعی و سنگ اندازی. 1
  • رابطه درمانی ایماگو به شما کمک می کند تا از تکرار الگوهای ارتباطی غیر مفید یا مضر که از دوران کودکی آموخته اید (اغلب از خانواده اصلی خود) اجتناب کنید.
  • درمان زندگی رابطه‌ای (RLT) شما را تشویق می‌کند که نقش‌های سنتی را کنار بگذارید تا بتوانید روابط معتبرتری داشته باشید.
  • درمان شناختی رفتاری (CBT) می تواند به افراد و زوج ها کمک کند تا الگوهای فکری غیرمفید را شناسایی و تغییر شکل دهند.

این نوع درمان چگونه کار می کند؟

اغلب زوج‌درمانگران توصیه می‌کنند که با جلسات هفتگی یا دو هفته‌ای شروع کنید. هر جلسه معمولاً 100 تا 250 دلار هزینه دارد و ممکن است تحت پوشش بیمه درمانی شما باشد یا نباشد. حتماً از قبل در مورد طرح خود از بیمه گر خود سوال کنید و از درمانگر خود بپرسید که آیا بیمه شما را می گیرد یا خیر. برخی از درمانگران ممکن است برای زوج هایی که توانایی پرداخت نرخ استاندارد خود را ندارند، قیمت های تخفیفی ارائه دهند.

انتظار چه چیزی در جلسات

در جلسه اول شما، درمانگر شما چند سوال اساسی می پرسد تا قبل از پرسیدن سوالاتی در مورد رابطه شما، هر دوی شما را به طور جداگانه بشناسد. آنها احتمالاً همچنین می پرسند که امیدوارید از درمان چه چیزی به دست آورید.

اشکالی ندارد که در مورد انتظارات خود صادق باشید. برخی از افراد می خواهند تمام تلاش خود را انجام دهند تا رابطه خود را از بحران نجات دهند. دیگران فقط می خواهند رابطه سالمی را که از قبل داشته اند تقویت کنند. برخی از افراد آماده جدایی یا طلاق هستند، اما می خواهند رابطه سالم تری داشته باشند تا بتوانند با هم زندگی مشترک داشته باشند . اهداف شما هر چه که باشند، درمانگر می تواند به شما کمک کند تا برای رسیدن به آنها کار کنید.

پس از اولین جلسه، درمانگر شما احتمالاً برنامه منظمی از جلسات را تنظیم می کند. آنها ممکن است وظایف یا «تکالیف» را برای هر دوی شما در بین جلسات تعیین کنند.

زوج درمانی برای همیشه دوام نمی آورد. در یک نقطه خاص، درمانگر شما شروع به بیان این باور می کند که شما و شریک زندگیتان تا آنجا که می توانید از این تجربه بهره برده اید. آنها ممکن است به شما و/یا شریک زندگی‌تان توصیه کنند که درمان فردی را امتحان کنید تا به زندگی سالم‌تر و روابط سالم‌تر ادامه دهید.