یکشنبه ۱۱ آبان ۰۴

روانشناسي

مشاوره و روانشناسي

بیایید بعد از خیانت در مورد رابطه جنسی صحبت کنیم

۷ بازديد

 

بیایید در مورد رابطه جنسی صحبت کنیم... حالا که توجه همه را جلب کرده‌ام، بیایید واقعاً در مورد رابطه جنسی صحبت کنیم. وقتی یک ازدواج در حال سقوط است، اغلب از مراجعینم می‌شنوم که صمیمیت جنسی آنها نیز آسیب می‌بیند. این منطقی است زیرا رابطه جنسی نیاز به آسیب‌پذیری در برابر شریک زندگی ما دارد. لازم است که یکی از طرفین با این آگاهی که ممکن است در تلاش برای صمیمیت رد شود، خود را در معرض خطر قرار دهد. همچنین لازم است که هر دو طرف گارد خود را پایین بیاورند و به صمیمی‌ترین و آسیب‌پذیرترین شکل ممکن متحد شوند. این می‌تواند زمانی که رابطه دچار تعارض یا فاصله است، بسیار زیاد باشد.پ

برای مشاوره خیانت در تهران با گروه ویان تماس بگیرید.

برای بسیاری از زوج‌ها، احساس ناامنی در رابطه منجر به رنج جنسی می‌شود. پس از یک خیانت، صمیمیت جنسی به طرق مختلفی بروز می‌کند. هیچ فرمول دقیقی برای چگونگی واکنش یک شریک به خیانت در رابطه وجود ندارد، اما برای بسیاری از آنها این واکنش می‌تواند در طول فرآیند بهبودی تغییر کند. مهم نیست که پس از خیانت در زندگی جنسی شما چه اتفاقی می‌افتد، لطفاً بدانید که این طبیعی است و هیچ حالتی برای همیشه دوام نخواهد داشت.

افزایش میزان رابطه جنسی پس از یک رابطه نامشروع غیرمعمول نیست. دلایل زیادی برای این امر وجود دارد، اما یکی از دلایل این است که زوجین در رابطه خود احساس ناامنی می‌کنند؛ آنها به دنبال هر چیزی هستند تا به برقراری ارتباط کمک کنند و سیگنالی ارسال کنند که حالشان خوب است. در مواقع دیگر، رابطه جنسی و عاشقانه گرم می‌شود و در واقع بهتر می‌شود. ممکن است خود را درگیر خیال‌پردازی‌ها، امتحان کردن موقعیت‌های جدید و ترک عادات جنسی قدیمی و انجام اعمال جنسی هیجان‌انگیز جدید بیابید.

کیتی میچل، درمانگر جنسی معتبر ما در مرکز مشاوره خانواده هایتس، در مقاله خود با عنوان « صمیمیت جنسی پس از یک رابطه نامشروع» ، نوشت : دلیل رابطه جنسی «بهتر» اغلب می‌تواند ناشی از ترس از خیانت دوباره شریک زندگی‌اش باشد. شریک خیانت‌دیده ممکن است احساس کند که برای جلوگیری از خیانت‌های آینده، باید رابطه جنسی بهتری ارائه دهد. آنها حتی ممکن است خود را با شخص دیگر مقایسه کنند یا از مقایسه شدن توسط شریک زندگی‌شان بترسند. اشکالی ندارد که رابطه جنسی پس از یک رابطه نامشروع افزایش یابد یا داغ شود، تا زمانی که زوجین از کار بر روی صمیمیت عاطفی خود، ترمیم رابطه و بهبود رابطه‌شان که پس از یک رابطه نامشروع ضروری است، غافل نشوند. به طور خلاصه، رابطه جنسی به تنهایی رابطه را بهبود نمی‌بخشد و بازسازی نمی‌کند.

همچنین رایج است که رابطه جنسی پس از یک رابطه نامشروع یا خیانت منسوخ شود. برای شریک خیانت دیده غیرمعمول نیست که پس از اطلاع از یک رابطه نامشروع، دچار اختلال استرس پس از سانحه شود. آنها ممکن است تصاویری از رابطه نامشروع یا افکار مزاحم در مورد خیانت شریک زندگی خود داشته باشند که در حین رابطه جنسی با شریک زندگی خود تشدید می‌شود. اعتماد آنها به شریک زندگیشان از بین رفته است، بنابراین جای تعجب نیست اگر فردی از آسیب‌پذیر بودن کامل در برابر شریک زندگی خود احساس راحتی نکند. در موارد دیگر، ممکن است فرد احساس کند که اگر دوباره رابطه جنسی را از سر بگیرد، شریک زندگی‌اش فرض می‌کند که همه چیز "خوب" و بخشیده شده است و از ارسال چنین سیگنالی می‌ترسد.

مشاوره بهبودی از خیانت معمولاً برای کمک به زوجین در گذر از عواقب خیانت ضروری است. رابطه باید بازسازی و تقویت شود. برای ایجاد صمیمیت فیزیکی، اغلب باید روی صمیمیت عاطفی کار شود.

کاری که می‌توانید خارج از اتاق مشاوره انجام دهید این است که به شریک خیانت‌دیده اطلاع دهید که متاسف هستید. دائماً احساسات را بررسی کنید، عذرخواهی کنید و در مورد حال شریک زندگی‌تان صحبت کنید. بدترین چیزی که می‌تواند در یک رابطه پس از یک خیانت اتفاق بیفتد، نادیده گرفتن احساسات آسیب‌دیده و صحبت نکردن در مورد آن است؛ پنهان کردن همه چیز، درمان یا پاسخ نیست. قدم بعدی که یک زوج می‌توانند پس از یک خیانت انجام دهند، این است که کاملاً روراست و صادق باشند. این بدان معنا نیست که شما جزئیات فیزیکی خیانت را به اشتراک بگذارید، اما می‌توانید به سؤالات شریک زندگی‌تان در مورد آن پاسخ دهید، مانند اینکه خیانت از چه زمانی شروع شد، کجا اتفاق افتاد و چه مدت طول کشید. باز هم، مهم است که شریک زندگی‌تان جزئیات خصوصی اعمال جنسی را نشنود، زیرا این می‌تواند منجر به آسیب و تصاویر آن شود . در مرحله بعد، اعتماد باید با امکان نظارت و تأیید بازسازی شود. از آنجا که اضطراب برای شریک خیانت‌دیده زیاد و اعتماد کم است، به اشتراک گذاشتن رمز عبور تلفن‌ها، اجازه دادن به نظارت بر پیام‌های متنی و غیره غیرمعمول نیست. این اقدامات به کاهش اضطراب و در نهایت ایجاد اعتماد کمک می‌کند. حتماً به شریک زندگی‌تان نشان دهید که او را دوست دارید و به او اهمیت می‌دهید. عشق یک عمل است. رابطه باید از طریق این عمل به طور عمدی بازسازی شود. در آخر، فشار را از روی رابطه جنسی بردارید. هیچ یک از حالت‌های جنسی که در بالا توضیح داده شد برای همیشه دوام نخواهد داشت. زندگی جنسی شما می‌تواند روی یک ترن هوایی پر از فراز و نشیب باشد، می‌تواند مانند سونا گرم شود، یا می‌تواند برای مدتی کاملاً سرد شود. به هر دوی شما اجازه دهید تا التیام پیدا کنید، اعتماد را بازسازی کنید و بدانید که رابطه جنسی از سر گرفته خواهد شد.

چگونه اعتماد به نفس و عزت نفس را در کودکان خردسال ایجاد کنیم؟

۱۱ بازديد

کمک به کودکان خردسال برای ایجاد اعتماد به نفس و عزت نفس یکی از تأثیرگذارترین کمک‌هایی است که مربیان دوران کودکی می‌توانند در شکل‌دهی به آینده آنها داشته باشند. اعتماد به نفس و عزت نفس برای سلامت روان و رشد کلی کودک بسیار مهم هستند و زمینه را برای توانایی آنها در مواجهه با چالش‌ها، کسب مهارت‌های جدید و ایجاد حس قوی عزت نفس فراهم می‌کنند.

این وبلاگ به بررسی استراتژی‌های عملی برای پرورش یک تصویر ذهنی سالم از خود و القای طرز فکر رشد در زبان‌آموزان جوان می‌پردازد و تضمین می‌کند که آنها ابزارهای لازم برای پیشرفت در داخل و خارج از کلاس درس را دارند.

 
 
کودک نوپایی که به دوربین لبخند می‌زند و پس از ساختن برج با بلوک‌های فومی احساس غرور می‌کند

چرا اعتماد به نفس و عزت نفس در اوایل کودکی اهمیت دارند؟

در طول سال‌های اولیه، کودکان در حال شکل‌گیری حس خودشناسی و شروع به درک توانایی‌ها و علایق منحصر به فرد خود هستند. عزت نفس کودک عمیقاً تحت تأثیر تعاملات او با مراقبان، همسالان و محیط اطرافش قرار دارد. داشتن عزت نفس سالم به کودکان خردسال اجازه می‌دهد تا انعطاف‌پذیری خود را توسعه دهند، با شکست‌ها کنار بیایند و با اشتیاق به چالش‌های جدید نزدیک شوند.

برعکس، عزت نفس پایین می‌تواند منجر به احساس بی‌کفایتی، بی‌میلی به امتحان کردن چیزهای جدید، عدم اعتماد به نفس و مشکلات در تعاملات اجتماعی شود. مربیان با تقویت اعتماد به نفس در کودکان، می‌توانند کودکان خردسال را توانمند سازند تا به توانایی‌های خود ایمان داشته باشند و رشد عاطفی و اجتماعی آنها را پرورش دهند.

تشخیص نشانه‌های عزت نفس پایین و بالا

برای حمایت مؤثر از اعتماد به نفس کودک، مربیان ابتدا باید شاخص‌های عزت نفس پایین و بالا را در کودکان خردسال درک کنند.

نشانه‌های عزت نفس پایین:

  • بی‌میلی به امتحان کردن مهارت‌ها یا فعالیت‌های جدید
  • انتقاد مکرر از خود یا گفتگوی منفی با خود
  • مشکل در پذیرش تحسین یا تایید
  • تردید در موقعیت‌های اجتماعی یا دوست‌یابی
  • بیش از حد به دیگران برای اطمینان خاطر وابسته است

نشانه‌های عزت نفس بالا:

  • تمایل به کشف چالش‌های جدید
  • اعتماد به نفس در بیان نظرات و احساسات
  • پایداری در مواجهه با شکست‌ها
  • خودگویی مثبت و احساس ارزشمندی
  • راحتی در تعامل با همسالان و بزرگسالان

راهکارهایی برای ایجاد اعتماد به نفس و عزت نفس

۱. طرز فکر رشد را پرورش دهید

کمک به کودکان نوپا و پیش‌دبستانی برای ایجاد طرز فکر رشد، پایه و اساس محکمی برای پذیرش یادگیری ایجاد می‌کند. از زبان ساده و مثبت استفاده کنید تا آنها را تشویق کنید که چالش‌ها را به عنوان فرصتی برای رشد ببینند. به عنوان مثال، اگر آنها در حال ساختن یک برج هستند، با گفتن "وای، تو خیلی سخت روی آن کار می‌کنی!" تلاش آنها را تحسین کنید. اگر برج افتاد، بر لذت تلاش دوباره و کشف راه‌های جدید برای ساختن آن تأکید کنید. چیزی شبیه به این بگویید: "وای، افتاد! حالا چی؟" این کار تمرکز را به علت و معلول طبیعی ساختن و یادگیری تغییر می‌دهد، نه اینکه سقوط برج را به عنوان یک "شکست" ببیند و به کودک فرصت می‌دهد تا تصمیم بگیرد که در مرحله بعد چه کاری انجام دهد. 

۲. یک محیط حمایتی ایجاد کنید

برای کودکان نوپا و پیش‌دبستانی، یک محیط پرورش‌دهنده و حمایتی برای ایجاد عزت نفس و تقویت رشد عاطفی آنها ضروری است. در این سال‌های اولیه، کودکان تازه شروع به شکل‌گیری حس خودشناسی و درک جایگاه خود در جهان می‌کنند. ایجاد فضایی که در آن هر کودک احساس امنیت، پذیرفته شدن و ارزشمند بودن کند، به رشد و شکوفایی آنها کمک می‌کند.

ویژگی‌های منحصر به فردی که هر کودک به گروه می‌آورد را جشن بگیرید، چه خلاقیت، مهربانی یا کنجکاوی او باشد. از جملات تاکیدی ساده‌ای مانند «من عاشق این هستم که چطور آن اسباب‌بازی را با دوستت به اشتراک گذاشتی!» یا «وای، تو خیلی سخت روی آن نقاشی کار کردی - خیلی رنگارنگ است!» استفاده کنید. این لحظات کوچک تشویق می‌تواند تأثیر زیادی بر اعتماد به نفس آنها بگذارد.

فعالیت‌هایی را در برنامه بگنجانید که تنوع را گرامی می‌دارند و به کودکان در مورد شمول آموزش می‌دهند ، مانند خواندن کتاب‌های مصور در مورد فرهنگ‌های مختلف یا کاوش در تعطیلات از سراسر جهان. تأکید کنید که هر کس به روش خود خاص است و تفاوت‌ها گروه را قوی‌تر می‌کند.

برای اینکه به کودکان کمک کنید تا احساس تعلق خاطر کنند، روال‌های منظمی ایجاد کنید و فرصت‌هایی را برای مشارکت آنها در کلاس درس فراهم کنید. به عنوان مثال، اختصاص وظایف ساده‌ای مانند «رهبر صف» یا «کمک‌کننده» بودن به آنها اجازه می‌دهد تا به نقش خود افتخار کنند. تلاش‌های آنها را تأیید کنید و با جملاتی مانند «شما در کمک به تمیز کردن کار بسیار خوبی انجام دادید - باعث شد اتاق برای همه بسیار زیبا به نظر برسد!» به آنها نشان دهید که مشارکت آنها مهم است.

با تأیید و ارزش قائل شدن برای نظرات آنها، شما محیطی مثبت ایجاد می‌کنید که در آن کودکان نوپا و پیش‌دبستانی احساس قدردانی می‌کنند و اعتماد به نفس لازم برای کاوش، یادگیری و رشد را در خود پرورش می‌دهند.

 
 
معلم و کودک پیش دبستانی در آغوش هم

۳. استقلال و تصمیم‌گیری را تشویق کنید

اجازه دادن به کودکان نوپا و پیش‌دبستانی برای انتخاب در فعالیت‌های روزانه‌شان، گامی مهم در ایجاد اعتماد به نفس و تقویت استقلال آنهاست. در این مرحله، کودکان یاد می‌گیرند که چگونه در دنیای خود حرکت کنند و حس کنترل بر محیط خود را در خود پرورش دهند. تصمیمات ساده‌ای مانند انتخاب کتاب برای خواندن یا انتخاب رنگ برای کاردستی، آنها را قادر می‌سازد تا انتخاب کنند و استقلال خود را توسعه دهند.

در طول روز، حتی در برنامه‌های روزمره، فرصت‌هایی برای انتخاب در نظر بگیرید. برای مثال، به آنها اجازه دهید فعالیت‌هایی را که دوست دارند انجام دهند انتخاب کنند و اگر می‌خواهند قبل از بیرون رفتن، ابتدا کلاه یا دستکش خود را بپوشند. این تصمیمات کوچک به کودکان حس اختیار می‌دهد و به آنها کمک می‌کند تا در توانایی‌های خود احساس توانایی و اعتماد به نفس کنند.

به یاد داشته باشید که هنگام انتخاب، آنها را تشویق و حمایت کنید، در صورت نیاز راهنمایی ملایمی ارائه دهید، اما همیشه به تصمیمات آنها احترام بگذارید. عباراتی مانند "انتخاب عالی برای انتخاب آن کتاب! به نظر می‌رسد داستان سرگرم‌کننده‌ای است" این حس را تقویت می‌کند که تصمیمات آنها ارزشمند و قابل اعتماد است. همانطور که آنها تمرین انتخاب می‌کنند، به قضاوت خود اعتماد می‌کنند و شروع به درک این می‌کنند که قدرت تأثیرگذاری بر دنیای اطراف خود را دارند.

۴. تلاش را تحسین کنید، نه فقط نتایج را

در این مرحله اولیه، کودکان هنوز در حال یادگیری چگونگی برخورد با چالش‌ها و درک ارزش سخت‌کوشی هستند. تحسین تلاش به جای صرفاً نتیجه، به ایجاد حس مثبت عزت نفس کمک می‌کند که فراتر از دستاوردهای خاص است. به جای تمرکز صرف بر اینکه آیا یک پازل تکمیل شده است یا یک کار به پایان رسیده است، از تلاشی که برای آن انجام داده‌اند قدردانی کنید.

برای مثال، وقتی کودکی در حال انجام کاری مانند تکمیل یک پازل یا نقاشی کردن یک تصویر است، او را به خاطر تلاشی که نشان داده است، تحسین کنید. بگویید: «من به نحوه‌ی چیدن و اتصال قطعات پازل توسط تو بسیار افتخار می‌کنم» یا «به رنگ‌های زیبایی که برای نقاشی‌ات انتخاب کردی نگاه کن». این کلمات بر فرآیند مستقل تفکر، تلاش و حل مسئله تمرکز دارند، نه فقط نتیجه‌ی نهایی.

وقتی کودکان به خاطر تلاش‌هایشان مورد تحسین قرار می‌گیرند، احتمال بیشتری دارد که با اعتماد به نفس و پشتکار با چالش‌های آینده روبرو شوند. آن‌ها شروع به درک این موضوع می‌کنند که یادگیری از انجام بهترین تلاششان حاصل می‌شود، نه از رسیدن همیشگی به کمال، که این امر باعث ایجاد ذهنیت رشد و انعطاف‌پذیری در مواجهه با چالش‌ها می‌شود.

۵. شفقت به خود و عشق به خود را آموزش دهید

کمک به کودکان نوپا و پیش‌دبستانی برای ایجاد حس شفقت به خود و دوست داشتن خود، برای ایجاد یک تصویر مثبت از خود از سنین پایین ضروری است. در این سال‌های شکل‌گیری شخصیت، کودکان می‌توانند نسبت به اشتباهات و مشکلات خود حساس باشند، بنابراین آموزش مهربان بودن با خود در مواقعی که همه چیز طبق برنامه پیش نمی‌رود، بسیار مهم است.

جملات تاکیدی ساده‌ای را به کودکان معرفی کنید که به آنها کمک می‌کند با خودگویی‌های منفی مقابله کنند و پایه‌های پذیرش خود را در آنها بنا کنند. عباراتی مانند «من می‌توانم انجامش دهم» برای کودکان خردسال به راحتی قابل درک و تکرار است. همچنین می‌توانید با نشان دادن دلسوزی نسبت به خودتان در مقابل آنها، این رفتارها را الگو قرار دهید. به عنوان مثال، اگر اشتباه کردید، می‌توانید بگویید: «اشکالی ندارد، این بار درست متوجه نشدم، اما دوباره امتحان می‌کنم و اشکالی ندارد!»

کودکان را تشویق کنید که وقتی با چالش‌ها روبرو می‌شوند یا احساس ناامیدی می‌کنند، با مهربانی و همدلی با خودشان رفتار کنند . به آنها بگویید که اشکالی ندارد اشتباه کنند و برای دوست داشته شدن یا ارزشمند بودن نیازی به کامل بودن ندارند. «تو تمام تلاشت را کردی و این مهم است» یا «اشکالی ندارد که ناراحت باشی، من واقعاً به سخت‌کوشی تو افتخار می‌کنم» راه‌های قدرتمندی برای تقویت شفقت به خود هستند. آموزش کودکان خردسال برای رفتار مهربانانه با خودشان، زمینه را برای تاب‌آوری عاطفی و رابطه‌ای سالم و مثبت با خودشان در طول رشدشان فراهم می‌کند.

چگونه با کودک خجالتی ارتباط برقرار کنیم

۱۲ بازديد

 

هر کودکی منحصر به فرد است. همه آنها شخصیت‌ها و نیازهای متفاوتی دارند. چنین تفاوت‌های فاحشی اغلب بین خواهر و برادرها رخ می‌دهد. یک کودک با هر کسی در هر جایی صحبت می‌کند در حالی که کودک دیگر محتاط و خجالتی است.

اما هیچ اشکالی ندارد که یک کودک خجالتی باشید. این نکات را دنبال کنید تا یاد بگیرید چگونه تشخیص دهید که آیا فرزندتان خجالتی است و راه‌هایی برای کمک به او در برقراری ارتباط وجود دارد.

نشانه‌های خجالتی بودن

تعدادی از علائم معمول وجود دارد که با خجالتی بودن در کودکان مرتبط است. در اینجا فهرستی از مواردی که اگر فکر می‌کنید فرزندتان خجالتی است باید به دنبال آنها باشید، آورده شده است.

  • در محیط‌های اجتماعی به مادر یا پدر می‌چسبد
  • وقتی افراد ناآشنا با آنها صحبت می‌کنند، از پاسخ دادن خودداری می‌کنند.
  • در دوست یابی مشکل دارد
  • از پاسخ دادن به سوالات در کلاس اجتناب می‌کند
  • از فرصت بازی با همسالان خود صرف نظر می‌کند
  • خودش می‌نشیند.
  • سرش را پایین نگه می‌دارد و از تماس چشمی خودداری می‌کند
  • در موقعیت‌های جدید مضطرب به نظر می‌رسد

اگر فرزند شما چند مورد از این رفتارها را نشان می‌دهد، احتمالاً خجالتی است. اما این به شما در یادگیری نحوه کمک به یک کودک خجالتی برای ارتباط با مردم کمک می‌کند.

فراتر از خجالتی بودن

موارد انگشت‌شماری وجود دارد که در آن‌ها کودک رفتارهای خجالتی از خود نشان می‌دهد، اما یک مشکل اساسی وجود دارد که خود را به شکل خجالتی بودن پنهان می‌کند.

بعضی از کودکان تأخیر زبانی دارند. آنها نشانه‌هایی از تمایل به برقراری ارتباط با دیگران نشان می‌دهند اما برای انجام این کار مشکل دارند.

برخی دیگر از بچه‌ها دچار اختلال شنوایی تشخیص داده نشده هستند. این امر مانع از شنیدن یا پاسخ دادن به حرف‌های دیگران می‌شود. همچنین پیروی از دستورالعمل‌ها را برای آنها دشوار می‌کند.

اوتیسم یکی دیگر از مشکلاتی است که باعث می‌شود کودکان خجالتی به نظر برسند. کودکان اوتیسم ممکن است علاقه کمی به معاشرت نشان دهند یا به طور کلی در تشخیص نشانه‌های اجتماعی ناتوان باشند.

اگر به مشکلی بزرگتر از خجالتی بودن فرزندتان مشکوک هستید، با پزشک متخصص اطفال مشورت کنید. وقتی کاملاً مطمئن شدید که فرزندتان فقط خجالتی است و هیچ مشکل اساسی در سلامت او وجود ندارد، این راهکارها را برای کمک به او در ابراز احساساتش اجرا کنید.

بگذارید بدانند که تنها نیستند

تجربه در زندگی معمولاً بهترین معلم است. به بخش‌هایی از زندگی خود فکر کنید که در آنها با کمرویی مواجه شده‌اید. شاید در حال شروع یک شغل جدید بودید، یا دانش‌آموز جدید مدرسه بودید؟ چه کودک خجالتی بودید و چه صرفاً گاهی اوقات مانند همه دچار شک و تردید به خود می‌شدید، در مورد آن زمان‌ها برای فرزندتان تعریف کنید.

والدین بیشترین تأثیر را در دوران کودکی فرزندانشان دارند. به آنها نشان دهید که شما هم مشکلاتی مشابه آنها داشته‌اید، و با این کار اعتماد به نفس آنها را افزایش داده‌اید. فرزندانتان نتیجه می‌گیرند که اگر این اتفاق برای پدر یا مادرشان افتاده، پس برای آنها هم می‌تواند بیفتد.

از کلمه «S» استفاده نکنید

خجالتی بودن در کودکان واقعاً مسئله‌ی بزرگی نیست. اما مانند هر موضوعی، هر چه بیشتر در مورد آن بحث کنید، بیشتر به یک معضل تبدیل می‌شود. آخرین چیزی که می‌خواهید این است که فرزندتان احساس کند خجالتی بودن باعث می‌شود که با ابری بالای سرش راه برود.

شما می‌توانید با اجتناب از برچسب زدن به فرزندتان به عنوان خجالتی، از این امر جلوگیری کنید. وقتی فرزندتان بتواند به طور واضح بگوید خجالتی بودن چیست، می‌تواند احساس انگ زدن به او را ایجاد کند. به سادگی اجازه دهید فرزندتان همان کسی باشد که هست، بدون اینکه احساس کند به او برچسب خجالتی زده شده است.

تمرین معاشرت

تکرار یکی از راه‌های یادگیری افراد است. اگر با فرزندتان معاشرت را تمرین کنید، وقتی در موقعیت‌های اجتماعی قرار می‌گیرد، این عمل برایش طبیعی‌تر می‌شود.

تمام نکات ظریف صحبت کردن با یک فرد جدید را به آنها نشان دهید: به چشمانشان نگاه کنید، هنگام ملاقات با آنها دست بدهید و هنگام ملاقات با یک فرد جدید، سلام و احوالپرسی استاندارد را تمرین کنید.

سعی کنید بیش از حد محافظت نکنید

یکی از وظایف شما به عنوان والدین این است که فرزندانتان را تا حد امکان در معرض تجربیات مختلف قرار دهید. می‌توانید این فرصت را برای آنها فراهم کنید، اما آنها باید ابتکار عمل را برای گذر از آن تجربه به دست بگیرند. گاهی اوقات آنها موفق می‌شوند و گاهی اوقات نه. موفقیتی که در موقعیت‌های اجتماعی کشف می‌کنند، به دیگران نیز منتقل خواهد شد.

بگذارید شخصیتشان بدرخشد

فرزند شما چیزی فراتر از خجالتی بودن است. این فقط یک ویژگی شخصیتی کوچک است. فرزندتان را تشویق کنید تا به جنبه‌های دیگر شخصیتش اجازه درخشیدن بدهد. برجسته کردن تمام نکات مثبت دیگر در مورد فرزندتان به او کمک می‌کند تا به عنوان یک فرد رشد کند.

کودکان با سرعت خودشان رشد می‌کنند. بنابراین، احتمال زیادی وجود دارد که یک کودک خجالتی برای همیشه خجالتی نباشد. کمک به آنها برای یادگیری نحوه ارتباط با شما و همسالانشان، ممکن است شروعی باشد که به آن نیاز دارند.


 

تربیت کودکان خجالتی: ویژگی شخصیتی، تقصیر نیست

۱۰ بازديد

کمک به رشد کودک خجالتی

بسیاری از کودکان خجالتی نامیده می‌شوند. اگر معنای واقعی این اصطلاح را بفهمید، ممکن است تصمیم بگیرید که داشتن فرزند خجالتی در نهایت چندان هم ویژگی منفی نیست. خجالت می‌تواند برای یک کودک مفید یا مضر باشد، که تا حدودی به نحوه برخورد با آن بستگی دارد.

کمرویی یک ویژگی شخصیتی است، نه یک عیب. برخی از مهربان‌ترین افرادی که تا به حال شناخته‌ام، خجالتی هستند. این افراد معمولاً شنوندگان دقیقی هستند، افرادی گوشه‌گیر که حتی بدون گفتن کلمه‌ای، حضوری گرم و صمیمانه از خود نشان می‌دهند. کمرویی چیزی بود که مرا به مارتا جذب کرد. ما در سال آخر دانشکده پزشکی در یک مهمانی برادری با هم آشنا شدیم. او در میان جمعی از برادران پر سر و صدای من ایستاده بود. همه صحبت می‌کردند جز او. او گوش می‌داد. چشمانش به چشمان دیگران دوخته می‌شد. او لبخند می‌زد و کاری می‌کرد که حضور آرام او احساس شود. او اهل معاشرت نبود، اما باعث می‌شد همه برون‌گراهای اطرافش احساس راحتی کنند. با خودم فکر کردم: «چه آدم خوبی برای بودن در کنارش.» هیچ چیز پر زرق و برقی در مورد او وجود نداشت، اما زبان بدن و رفتار شیرینش می‌گفت: «کسی هست که بودن در کنارش خوب است.» روز بعد با او تماس گرفتم و بقیه ماجرا دیگر تمام شده است.

خجالتی بودن اشکالی ندارد

نیازی نیست با عذرخواهی بگویید «او بچه‌ی خجالتی‌ای است»، مخصوصاً جلوی فرزندتان. خجالتی بودن هیچ اشکالی ندارد و خیلی هم درست است. بسیاری از مردم خجالتی بودن را درک نمی‌کنند و خجالتی بودن را با داشتن مشکل برابر می‌دانند. آنها معتقدند که یک کودک خجالتی حتماً از تصویر ذهنی ضعیفی از خود رنج می‌برد. اغلب اوقات این برچسب نمی‌تواند ناعادلانه‌تر باشد. بسیاری از کودکان خجالتی خودپنداره‌ی محکمی دارند. آنها آرامش درونی دارند که می‌درخشد؛ اگر برونگراها به اندازه کافی ساکت باشند، متوجه درخشش آن می‌شوند.

ویژگی‌های سالم یک کودک خجالتی

والدین هنوز هم وقتی فرزندشان در جمع ساکت می‌شود نگران می‌شوند. آیا او فقط خجالتی است یا مشکل جدی وجود دارد؟ در اینجا نحوه تشخیص آن آمده است. یک کودک خجالتی با عزت نفس سالم، تماس چشمی برقرار می‌کند، مودب است و از خودش راضی به نظر می‌رسد. او فقط ساکت است. رفتار او به طور کلی خوب است؛ او کودک خوبی برای بودن در کنارش است و مردم در حضور او احساس راحتی می‌کنند.

بعضی از بچه‌های «خجالتی» عمیق فکر می‌کنند و محتاط هستند. آنها به کندی با غریبه‌ها صمیمی می‌شوند. آنها آن شخص را بررسی می‌کنند تا ببینند آیا این رابطه ارزش تلاش کردن را دارد یا خیر. بچه‌های خجالتی اغلب چنان آرامش درونی دارند که کمرویی‌شان یکی از راه‌های محافظت از آن است. فرزند ششم ما، متیو، یکی از آرام‌ترین و شادترین بچه‌هایی است که تا به حال روی زمین زندگی کرده‌اند. مت در دوستی‌هایش محتاط است، اما وقتی با کسی دوست می‌شود، برای همیشه با او می‌ماند. او فردی کم‌حرف است و چیزهای درونی ارزشمند زیادی برای کشف کردن دارد. او به آرامی با آشنایان جدید صمیمی می‌شود، اما وقتی در حضور شما احساس راحتی می‌کند، جذاب می‌شود. متیو فقط یک بچه خوب برای معاشرت است. (پیتر، فرزند سوم ما، هم همینطور است.)

کمی بعد از اینکه متیو مدرسه را شروع کرد، اولین جلسه اولیا و مربیان را داشتیم. معلم گفت: «متیو واقعاً خجالتی است، اینطور نیست؟» ما توضیح دادیم: «بله، مت تودار است.» بعداً در طول گفتگو، موضوع دوباره مطرح شد: «مت خیلی ساکت است.» ما پاسخ دادیم: «بله، او خیلی متمرکز است.» با ادامه بحث در مورد متیو، این معلم خیلی زود متوجه شد که ما ویژگی‌های متیو را مثبت می‌دانیم. با گذشت سال تحصیلی، معلم برای این پسر ساکت، آرام و مو بور در ردیف دوم احترام بیشتری قائل می‌شد. متیو دانش‌آموز خوبی بود که می‌شد با او معاشرت کرد.

وقتی کمرویی یک نقص است

در برخی از کودکان، کمرویی، تجلی مشکلات درونی است، نه آرامش درونی. این کودک چیزی بیش از خجالتی است، او گوشه‌گیر است. او از تماس چشمی اجتناب می‌کند و مشکلات رفتاری زیادی دارد. مردم در حضور او راحت نیستند. وقتی به درون این شخص کوچک نفوذ می‌کنید، متوجه می‌شوید که او به جای آرامش و اعتماد، از روی خشم و ترس رفتار می‌کند. وقتی عمیق‌تر کاوش می‌کنید، اغلب متوجه می‌شوید که او دلایل زیادی برای عصبانیت دارد.

پنهان شدن پشت برچسب کودک خجالتی

بعضی از کودکان پشت برچسب کودک خجالتی پنهان می‌شوند تا مجبور نباشند خودی را که دوست ندارند، آشکار کنند. نشان ندادن چیزی امن‌تر است، بنابراین آنها در یک پوسته محافظ فرو می‌روند. برچسب «خجالتی» بهانه‌ای برای عدم توسعه مهارت‌های اجتماعی و دلیلی برای عدم تمرین آنها می‌شود. کودک بی‌انگیزه می‌تواند از «خجالتی» به عنوان دفاعی در برابر تلاش بیشتر و بهانه‌ای برای ماندن در همان سطح از توسعه مهارت‌ها استفاده کند. برای این کودکان، خجالتی بودن یک نقص است که عزت نفس ضعیف آنها را تقویت می‌کند. برای درمان خجالتی بودن، باید عزت نفس را تقویت کنید. این کودک به والدینی نیاز دارد که بتواند به آنها اعتماد کند، والدینی که به گونه‌ای تربیت می‌شوند که منجر به خشم درونی و بی‌میلی به خود نشود.

خانم کوچولو به سمت بیرون و درون متمایل می‌شود

در مورد کودک دو ساله پرجنب‌وجوشی که به هر غریبه‌ای لبخند می‌زند و دست تکان می‌دهد، اما در سه سالگی تبدیل به یک صدف می‌شود، چه؟ مادران اغلب نگران این هستند که چه کاری انجام داده‌اند که باعث چنین تغییر شخصیتی در او شده است. پاسخ معمولاً «هیچ چیز» است. قبل از دو سالگی، بسیاری از کودکان خودجوش هستند. آنها قبل از اینکه فکر کنند، عمل می‌کنند، به خصوص در روابط اجتماعی. بین دو تا چهار سالگی، کودکان مرحله دوم اضطراب از غریبه‌ها را تجربه می‌کنند، زیرا از افرادی که نمی‌شناسند می‌ترسند.

من اغلب در مطبم با صحنه‌های «خجالتی» با بیماران جدید مواجه می‌شوم. وقتی وارد اتاق معاینه می‌شوم، کودک چانه‌اش را به سینه‌اش می‌چسباند، چشمانش را نیمه‌بسته می‌کند، انگشت شستش را در دهانش می‌گذارد و پشت مادرش می‌خزد و به پاهایش می‌چسبد و سعی می‌کند پنهان شود. من هیچ تلاشی برای دنبال کردن کودک نمی‌کنم، اما ابتدا به روشی آسان و دوستانه با مادر احوالپرسی می‌کنم. وقتی مادر با من راحت می‌شود، کودک به معاشرت ما گوش می‌دهد. امیدوارم که او تصمیم بگیرد «او با مادرش خوب است، پس با من هم خوب است». اگر کودک دوباره ظاهر نشد، من از این لحظه یک بازی درست می‌کنم: «کیتی کجاست؟ مطمئناً دوست دارم او را ببینم. حدس می‌زنم اینجا نیست. بعداً برمی‌گردم.» من برای لحظه‌ای از اتاق بیرون می‌روم تا به کودک فضا بدهم، سپس دوباره وارد می‌شوم، معمولاً به سمت کودکی که راحت است. عقب‌نشینی اجتماعی یک مرحله طبیعی از رشد است. قبل از اینکه از بستگان خود عذرخواهی کنید، از خجالت سرخ شوید یا با یک درمانگر رفتاری تماس بگیرید، صبور باشید. به فرزندتان دلگرمی و فضا بدهید، او به زودی دوباره شکوفا خواهد شد.

والدین در مورد خجالتی بودن فرزندشان کنجکاو هستند که چه کاری باید انجام دهند. آیا این فقط یک مرحله گذرا است؟ آیا باید کودک را تشویق کرد که اجتماعی‌تر شود؟ آیا مشکل اساسی جدی‌تری وجود دارد؟ در اینجا به مواردی که باید انجام شود اشاره می‌کنیم:

نعمت کوچکت را در آغوش بگیر

اول، بپذیرید که شما از نعمت داشتن کودکی حساس، عمیقاً دلسوز و کم‌حرف برخوردارید که دیر با غریبه‌ها گرم می‌گیرد، با احتیاط به روابط اجتماعی نزدیک می‌شود، اما عموماً فردی شاد به نظر می‌رسد. کودک آرام خود را در آغوش بگیرید. دنیا به خاطر او جای آرام‌تری خواهد بود.

سعی نکنید خجالت را از کودک دور کنید

وسوسه‌انگیز است که بخواهید به کودک خجالتی کمک کنید. اما مراقب باشید - هر چه بیشتر فشار بیاورید، برخی از کودکان بیشتر عقب‌نشینی می‌کنند. شما نمی‌توانید کودک را از خجالتی بودن بیرون بکشید. بهتر است محیطی راحت ایجاد کنید که به شخصیت اجتماعی او اجازه دهد به طور طبیعی رشد کند. هرگز به کودک برچسب «خجالتی» نزنید. با شنیدن این حرف، کودک احساس می‌کند که مشکلی دارد و این باعث می‌شود که احساس خجالت بیشتری کند.

اگر مجبورید از کلماتی برای توصیف فرزندتان استفاده کنید، از «خجالتی» یا «کمرو» استفاده کنید. این‌ها اصطلاحات زیباتر و دقیق‌تری هستند. برچسب‌ها همچنین بر نحوه برخورد دیگران با فرزندتان تأثیر می‌گذارند. «خجالتی» خطاب کردن او می‌تواند آنها را بیش از حد نگران کند، گویی کاری هست که باید برای «کمک» یا رفع مشکل انجام دهند. اگر قرار است به دیدن خاله نانسی بروید و می‌خواهید فرزند ساکت شما اولین تأثیر خوب را بگذارد، از وسوسه گفتن «خجالتی نباش، خاله نانسی گاز نمی‌گیرد» خودداری کنید. این کار تضمین می‌کند که او ساکت شود. کودک خجالتی احتمالاً حتی خجالتی‌تر هم خواهد شد. از قبل به کودک بگویید که از او چه انتظاری دارید، یک «سلام» ساده و رفتاری آرام و مودبانه. بیشتر از آنچه که منطقاً انتظار دارید، نپرسید. توجه را از کودک دور نگه دارید و وقتی او احساس راحتی کرد، مطمئن باشید که خاله نانسی از او قدردانی خواهد کرد. فرزندتان را تشویق کنید که یکی از فعالیت‌های مورد علاقه‌اش (مثلاً لوازم هنری یا یک بازی تخته‌ای) را که خاله نانسی می‌تواند به عنوان پلی برای ارتباط استفاده کند، با خود بیاورد.

مجری کوچک را در موقعیت نامناسب قرار ندهید

پدربزرگ و مادربزرگ به دیدنتان آمده‌اند و شما بی‌صبرانه منتظرید تا جانی پنج ساله برایشان پیانو بنوازد. این درخواست را بدون هشدار از جانی نکنید. این مجری جوان ممکن است از درخواست شما طفره برود، شما را در حال عذرخواهی رها کند و مادربزرگ را در حال تعجب از اینکه چرا او اینقدر خجالتی است، تنها بگذارد. در عوض، ابتدا به طور خصوصی از فرزندتان اجازه بگیرید: «شما خیلی خوب می‌نوازید و مادربزرگ عاشق شنیدن نواختن شماست، لطفاً یک قطعه کوچک برای او بنوازید؟» این به سطح راحتی کودک در نمایش مهارت در ملاء عام احترام می‌گذارد. برخی از کودکان نوازنده به دنیا می‌آیند - به آنها مخاطب بدهید و آنها روی صحنه هستند. برخی دیگر با احتیاط از مهارت‌های خود محافظت می‌کنند و باید به تدریج با پیشرفت مهارت‌ها راحت شوند. ابتدا، آنها در نواختن پیانو برای خودشان راحت هستند. سپس، آنها برای والدین می‌نوازند (زیرا حتی اگر کودک اشتباه کند، آنها همچنان تشویق می‌کنند). نواختن موتزارت برای یک همراه، جهش ایمانی بسیار بزرگتری می‌طلبد.

مادر پرحرف و کودک موش‌خوار

ترکیب یک مادر برونگرا و سلطه‌گر و یک کودک کم‌حرف‌تر، زمینه‌ساز خجالتی بودن اوست. سوزی، یک کودک پنج ساله گوشه‌گیر، مودب و خوش‌برخورد، و مادرش برای امتحان ورودی مدرسه سوزی در دفتر من بودند. از سوزی پرسیدم که آیا درد یا مشکلی دارد که بخواهد در مورد آن با من صحبت کند. شروع کردم به گفتن: «سوزی، این معاینه ویژه توست.» به محض اینکه سوزی دهانش را باز کرد تا نگرانی‌هایش را با من در میان بگذارد، مادرش حرفش را قطع کرد. مادرش گفت: «او احساس می‌کند...» و با جزئیات بیشتر ادامه داد. از کودک پرسیدم: «و سوزی، آیا تو هم همین حس را داری؟» ظرف یک میلی‌ثانیه از اولین هجای سوزی، مادرش دوباره حرفش را قطع کرد: «و او همچنین...» همین که این معاینه به جای معاینه سوزی، معاینه مادر سوزی شد، دختر کوچولوی قبلاً شاد به یک موش کوچک گوشه‌گیر تبدیل شد و با بالا رفتن صدای مادرش، بیشتر و بیشتر می‌ترسید.

نزدیک به پایان معاینه، مادر دخترش را سرزنش کرد: «سوزی، خجالت نکش، به دکتر بگو چه چیزی تو را آزار می‌دهد.» سوزی در طول بقیه معاینه سکوت کرد و روحیه‌اش از دست مادر پرحرفش خرد شد. وقتی سوزی با پرستار برای انجام واکسیناسیون از اتاق خارج شد، مادرش به سمت من خم شد و با من درد دل کرد: «دکتر، او خیلی خجالتی است. نمی‌دانم چه کار کنم.» مادر سوزی، مادری بسیار دلسوز و متعهد، عمداً مانع رشد اجتماعی سوزی نشد، این فقط خلق و خوی او بود.

سوزی سعی نمی‌کرد خجالتی باشد، او فقط آرام به دنیا آمده بود. اما این عدم تطابق خلق و خو، سوزی را از توسعه مهارت‌های ارتباطی (حداقل در حضور مادرش) و مادرش را از یادگیری مهارت‌های شنیداری باز داشت. بدون قضاوت در مورد اینکه کدام نوع خلق و خو "بهتر" است، توضیح دادم که چگونه برخی از تطابق‌های خلق و خو مانع رشد می‌شوند. پیشنهاد دادم که اگر او در اطراف سوزی محتاط‌تر باشد، سوزی در کنار او اجتماعی‌تر خواهد شد. معاینه بعدی سوزی بسیار بهتر پیش رفت. مادرش آرام پشت سوزی نشسته بود و وقتی فرزندش صحبت می‌کرد، به نشانه تایید سر تکان می‌داد.

سکس تراپی چگونه می‌تواند کمک کند؟

۸ بازديد
سکس تراپی چگونه می‌تواند کمک کند؟

سکس تراپی به کاهش اضطرابی که اکثر افراد در مورد صحبت کردن آزادانه در مورد زندگی جنسی خود دارند، کمک می‌کند. طبیعی است که در ابتدا احساس ناخوشایند یا کمی ناراحتی داشته باشید. ما محیطی ایجاد می‌کنیم که هرگونه انگ مرتبط با صحبت در مورد مشکلات جنسی را از بین می‌برد.

ما همچنین به حل مشکلات خاصی که ممکن است شامل موارد زیر باشد، کمک می‌کنیم:

  • داشتن میل جنسی متفاوت با شریک زندگی‌تان
  • مشکلات نعوظ یا انزال
  • مشکلات مربوط به رابطه جنسی دخولی
  • مشکلات رسیدن به ارگاسم
  • عدم لذت بردن از رابطه جنسی
  • احساس می‌کنید در یک روال تکراری گیر کرده‌اید و می‌خواهید چیز جدیدی را امتحان کنید
  • مشکلات سلامتی که بر رابطه جنسی تأثیر می‌گذارند
  • تغییرات زندگی مانند یائسگی و بارداری که بر رابطه جنسی تأثیر می‌گذارند

شما می‌توانید به تنهایی یا با شریک زندگی خود در جلسات شرکت کنید. خدمات ما شامل همه جنسیت‌ها و گرایش‌های جنسی می‌شود.

وقتی TLC را شروع کردم، وقتی صحبت از رابطه جنسی می‌شد، اضطراب زیادی داشتم. در طول ۱۴ ماه گذشته، ابتدا اعتماد به نفسم را برای صحبت در مورد آن و سپس نزدیک شدن به جنبه فیزیکی آن با سرعتی که برای من مناسب بود، افزایش دادم. درمانگرم به من کمک کرد تا دیدگاهم نسبت به رابطه جنسی را تغییر دهم و به من کمک کرد تا در مورد انتظارات از رابطه جنسی واقع‌بین‌تر باشم.
در طول جلساتم چه انتظاری می‌توانم داشته باشم؟

اولین جلسه شما یک ساعت طول خواهد کشید و به شما این فرصت را می‌دهد که هرگونه سؤالی که در مورد خدمات ما یا به طور کلی سکس تراپی دارید، بپرسید. اگر در رابطه هستید، توصیه می‌کنیم شریک زندگی خود را نیز همراه داشته باشید. اگر درمانگر شما احساس کند که سکس تراپی به شما کمک می‌کند، به شما یک جلسه منظم پیشنهاد خواهد شد.

سه جلسه بعدی شما به «گرفتن شرح حال» اختصاص خواهد داشت تا تجربیات شما بررسی شود. این کار به درمانگر شما درک بهتری از مشکلاتی که با آن مواجه هستید می‌دهد. اگر به عنوان زوج در جلسه شرکت می‌کنید، شرح حال را جداگانه خواهید گرفت.

جلسات بعدی شما می‌تواند با هم یا جداگانه برگزار شود. در طول این جلسات، درمانگر شما را در حل مشکلات زندگی جنسی‌تان راهنمایی خواهد کرد. به شما توصیه‌ها و تمریناتی داده می‌شود که می‌توانید در خلوت خانه خود انجام دهید.

جراحی هایمنوپلاستی

۱۶ بازديد
 
هایمنوپلاستی نوعی جراحی زنان و زایمان است که با هدف ترمیم پرده بکارت انجام می‌شود. معمولاً این جراحی با دوختن بقایای پرده بکارت انجام می‌شود. در زنان، پرده بکارت چین غشای مخاطی است که سوراخ را تشکیل می‌دهد. این به پوشاندن دهانه پرده بکارت کمک می‌کند. به طور معمول (اما نه همیشه)، اسارت بکارت در اولین رابطه جنسی پاره می‌شود (این فرآیند به عنوان ازاله بکارت شناخته می‌شود). علاوه بر این، دلایل دیگر پارگی پرده بکارت می‌تواند فشار فیزیکی، قرار دادن تامپون و آسیب باشد.
جراحی ترمیم پرده بکارت (هایمنوپلاستی) که جراحی بازیابی بکارت نیز نامیده می‌شود ، به زنان این امکان را می‌دهد که سلامت پرده بکارت را بازیابی کنند. از آنجایی که بخیه‌ها پس از چند روز عمل موفقیت‌آمیز حل می‌شوند، پس از مدت معینی هیچ اثری از مداخله جراحی باقی نمی‌ماند. برای انجام جراحی ترمیم بکارت ، توصیه می‌شود با متخصصان باتجربه‌ای که با تمام جزئیات این فرآیند آشنا هستند، تماس بگیرید. آنها می‌توانند خطرات عوارض بعد از عمل را به حداقل رسانده و دوره نقاهت را کاهش دهند.

انواع جراحی ترمیم پرده بکارت

در حال حاضر، دو نوع مداخله برای جراحی ترمیم پرده بکارت وجود دارد:

ترمیم کوتاه مدت : با جراحی هایمنوپلاستی کوتاه مدت، پرده بکارت تا دو هفته حفظ می‌شود. این مداخله آسیب بسیار کمتری دارد و با حداقل خونریزی، بهبودی سریع، بدون ناراحتی و درد و همچنین ورم قابل توجه مشخص می‌شود.

هایمنوپلاستی طولانی مدت : این مداخله جراحی، حفظ طولانی مدت پرده بکارت را تضمین می‌کند (تا زمانی که یکپارچگی آن در طول تماس جنسی نقض شود). این مداخله جراحی مبتنی بر بازسازی پرده بکارت از بافت اپیتلیال است. برخی از مزایای این جراحی ترمیم بکارت شامل طبیعی بودن نتیجه و حفظ طولانی مدت پرده بکارت است. اما این روش دارای معایبی مانند دوره نقاهت طولانی‌تر و آسیب قابل توجه به بافت‌های واژن است. علاوه بر این، پس از اتمام جراحی، زن ناراحتی، درد و تورم را تجربه می‌کند.

چرا به جراحی ترمیم پرده بکارت نیاز دارید؟

هایمنوپلاستی، چه بلند مدت و چه کوتاه مدت، معمولاً در موارد زیر انجام می‌شود:
  • قبل از عروسی
  • پس از تجاوز جنسی
  • برای تجدید طعم زندگی جنسی در یک ازدواج طولانی مدت
  • به دلیل ملاحظات اخلاقی و مذهبی

موارد منع مصرف جراحی هایمنوپلاستی

موارد منع مصرف مطلق عبارتند از:

  • دیابت
  • بیماری‌های انکولوژیک
  • اختلالات روانی جدی
  • آسیب شناسی های انعقاد خون
  • آسیب شناسی های خطرناک اندام های داخلی
  • بیماری‌های جدی سیستم قلبی عروقی
موارد منع نسبی شامل فرآیندهای التهابی، شیردهی و بارداری، عفونت‌های دستگاه تناسلی و قاعدگی است. قبل از اقدام به جراحی، لازم است تمام عوامل منفی موجود (مثلاً برای درمان سرماخوردگی) از بین بروند.

قبل از هایمنوپلاستی چه آزمایش‌هایی باید انجام شود؟

جراحی ترمیم پرده بکارت ساده است، اما نیاز به ملاحظات جدی دارد. این جراحی شامل مشاوره با متخصص زنان و زایمان و معاینه است. در طول معاینه، پزشک می‌تواند تمام آسیب‌های موجود را نیز تشخیص دهد. علاوه بر این، تمام جزئیات مداخله با بیمار مورد بحث قرار می‌گیرد.

معاینه پزشکی شامل موارد زیر است:

  • گزارش‌های ECG
  • گزارش‌های اشعه ایکس
  • ویدیو رنگ‌درمانی
  • آزمایش خون و ادرار
  • مشاوره با یک درمانگر
  • اسمیر روی میکرو فلور واژن

جراحی ترمیم پرده بکارت چگونه انجام می‌شود؟

در بیشتر موارد، هایمنوپلاستی کمتر از یک ساعت زمان می‌برد و در مراحل زیر انجام می‌شود:

بیهوشی : جراح هایمنوپلاستی داروهای خاصی را بر اساس ویژگی‌های فردی بیمار، خواسته‌های او و شرایط سلامتی‌اش انتخاب می‌کند.

جراحی هایمنوپلاستی : در طول عمل کوتاه مدت، پزشک بقایای پرده بکارت را در امتداد لبه‌ها بخیه می‌زند. در طول جراحی طولانی مدت، لایه‌های عضلانی، مخاطی و زیرمخاطی از بافت‌های واژن جدا شده و سپس به هم دوخته می‌شوند.

توانبخشی پس از عمل در کلینیک: معمولاً پس از شروع عمل جراحی، بیمار فقط ۳ تا ۴ ساعت نیاز به بستری شدن در مرکز پزشکی دارد.

توانبخشی

بهبودی پس از جراحی ترمیم پرده بکارت زمان زیادی نمی‌برد. معمولاً جراح فهرست توصیه‌های زیر را پس از جراحی ارائه می‌دهد:

  • تغذیه: در طول دوره توانبخشی، توصیه می‌شود سبزیجات، میوه‌ها، ادویه‌ها و نان سیاه را از رژیم غذایی حذف کنید، زیرا این مواد می‌توانند باعث نفخ و یبوست شوند.
  • فشارهای فیزیکی: بیمار نباید وزنه بلند کند یا در تمرینات یا ورزش‌های سنگین شرکت کند.
  • پیشگیری از خطر فرآیندهای التهابی و عفونی: جراح ممکن است برای بهبودی سریع‌تر، چندین دارو برای بیمار تجویز کند.

روانکاو کیست؟

۲۱ بازديد

 

برای اینکه تفاوت روانشناس با روانکاو را بدانید باید اول مفهوم هر دو رشته را درک کنید. روانشناسی را که به طور خلاصه توضیح دادیم. حالا نوبت این است که با روانکاو آشنا شویم. برای اولین بار روانکاوی توسط زیگموند فروید توسعه پیدا کرد و می‌توان گفت که پدر روانکاوی است.

 روانکاو نیز از دیگر متخصصان سلامت روان است که به بزرگسالان و در مواردی به کودکان کمک می‌کند تا از مشکلات‌شان رهایی یابند. روانکاوی یا سایکودینامیک تراپی شاخه‌ای از روانشناسی بالینی است که با گفتار درمانی عمیق و روانشناختی برای پیدا کردن ریشه‌های اصلی مشکل فرد که در گذشته بر روان وی اثر گذاشته‌اند و همچنین درمان اختلالات روانی و عاطفی فرد استفاده می‌شود. 

این کار توسط تکنیک‌های مختلفی انجام می‌گیرد تا افکار خودآگاه و ناخودآگاه گذشته و حال بررسی شوند. تفاوت روانشناس با روانکاو در این است که روانکاو تلاش می‌کند تا اختلالات رفتاری افراد که عمدتا از ذهن و احساسات ناشی می‌شوند را درمان کند.

 این را بدانید که لزوما فقط روانشناسان روانکاو نیستند. روانشناسان زمانی دست به دامن روش‌های روانکاوی می‌شوند که بیماران‌شان به درمان‌های پزشکی و روانشناسی سنتی پاسخ مثبتی نمی‌دهند.

در رویکرد روانشناس با روانکاو چه تفاوتی است؟

مهم‌ترین تفاوت روانشناس با روانکاو در رویکرد آن‌هاست. با اینکه رویکرد عملی هر دو یکسان است و هر دو بیمارانی را ویزیت می‌کنند و پرسش و پاسخ‌هایی انجام می‌دهند و راهکارهایی را به افراد توصیه می‌کنند اما در نوع سوالات و ارائه راه حل‌ها تفاوت‌هایی وجود دارد.

روانکاو سعی می‌کند با استفاده از ذهن ناخوداگاه افراد، احساسات سرکوب شده، تجربیات عمیق و فراموش شده را بازیابی کند. درک بهتر از ضمیر ناخوداگاه به بیماران کمک می‌کند تا بینش بهتری نسبت به محرک‌های درونی افکار و رفتارهایشان داشته باشند. 

در نتیجه سعی می‌کنند رفتارهای منفی و مخرب را کنار بگذارند. تفاوت روانشناس با روانکاو در این است که روانکاو به بیماران خود کمک می‌کند تا با ترس‌شان روبه‌رو شوند، بر افسردگی و اضطراب خود غلبه کنند و علائم بیماری روانی یا اختلال استرس بعد از سانحه را مدیریت کرده و از زندگی لذت بیشتری ببرند. اما روانشناسان از رفتار درمانی شناختی یا CBT استفاده می‌کنند اما برخی هم برای پیدا کردن علت مشکلات به وجود آمده، گذشته بیماران را جست و جو می‌کنند. 

روش CBT یکی از معتبرترین روش‌های درمانی مورد استفاده در کلینیک روانشناسی است. به این صورت که یک رویکرد آینده محور و مبتنی بر علم و استاندارد است و مقصودش حل مسائل مختلف است. این باور وجود دارد که افکار بیشتر از شرایط زندگی روی احساسات انسان‌ها تاثیر می‌گذارد، از همین رو اگر در طرز فکر تغییری ایجاد شود، انسان‌ها می‌توانند خوشحال‌تر باشند و با افسردگی و اضطراب خود مقابله کنند. 

تفاوت روانشناس با روانکاو در این است که روانکاو بیماران را بسیار پیچیده‌تر می‌بیند و سعی می‌کند به جای از بین بردن، احساسات پس از افسردگی و اضطراب را درک کند و راه حل بهتری در جهت سلامتی روانی و عاطفی به بیماران خود ارائه دهد. 

در واقع روانکاو در فعالیت خود، این مسئله را در نظر می‌گیرد که خودآگاه فقط یک تکه‌ی کوچکی از چیزی است که ما هستیم و اصل کاری همان ناخوداگاه است که با مسائل و مقاومت‌ها ارتباط دارد.

 

دسته بندی اهداف روانشناس و روانکاو

تقریبا می‌توان گفت که اهداف روانشناس و روانکاو بسیار گسترده و در عین حال شبیه به هم هستند. مهم‌ترین هدف هر دو تلاش برای بهتر شدن وضع زندگی مراجعین است که برای رسیدن به این مقصود، هر کدام از روش‌ها و تکنیک‌های متنوعی کمک می‌گیرند، به طوری که اگر بخواهیم دقیق‌تر نگاه کنیم، خواهیم دید که اهداف هر جلسه کاملا متفاوت از یکدیگر است.

در واقع نحوه کار یکی از موارد مهم تفاوت روانشناس با روانکاو است. روانشناس برای اینکه بتواند رفتارهای عاطفی و انسانی و اجتماعی و رفتار شناختی مراجعه کنندگان را درک کرده و بررسی کند از مصاحبه، پرسشنامه، ارزیابی عملکرد مغز، تست هوش و … کمک می‌گیرد و به مراجعه کنندگان خود اجازه می‌دهد تا درباره مسائلی که فکر آن‌ها درگیر کرده است صحبت کنند. 

روانشناسان بالینی برای شکل دادن طرز فکر بیمار برای زندگی و خودشان، از راهبردهای خاصی در زمان‌های ناگوار استفاده می‌کنند و سعی می‌کنند افکار منفی و غیر منطقی افراد را تغییر و یا از بین ببرند. همچنین توصیه‌هایی به منظور برقراری ارتباط با دیگران به روشی هوشمندانه‌تر و هدفمندتر دارند.

 تفاوت روانشناس با روانکاو این است که روانکاو، از طریق گفتگو به هر کسی که درباره افکار، رفتار و احساسات منفی و ناسالم رنج می‌برد کمک می‌کند. در واقع روانکاو در زمینه عدم بینش درباره خود، سوگ و فقدان، رابطه‌های ناموفق و شکست خورده، مشکلات هویتی، افکار خود شکن، اشکال در تصمیم گیری و قدرت انتخاب فعالیت می‌کند و با استفاده از تکنیک‌های مختلفی نظیر تداعی آزاد، تجزیه و تحلیل رویا و تعبیر خواب برای اشکار ساختن افکار ناخودآگاه، به مراجعه کنندگان خود کمک می‌کند.

5 باور غلط در رابطه با روانکاو

از آنجایی که روانکاوی توسط فروید که مدرک روانشناسی و روانپزشکی نداشت، ابداع و پایه گذاری شده است، باورهای غلط و نادرستی درباره این رشته ایجاد شده است. همچنین افراد اطلاعات بسیار کمی درباره روانکاوی و میزان پیچیده بودن فرایندهای آن دارند که همین باعث شکل گیری این باورهای غلط می‌شود.

مواردی به عنوان تفاوت روانشناس با روانکاو وجود دارد اما بدانید و آگاه باشید که تمام کلیشه‌هایی که درباره روانکاوی ایجاد شده‌اند، واقعی نیستند. با ما همراه باشید تا با 5 باور غلط درباره روانکاوی آشنا شوید.

1-با توجه به نظریه فروید و برخی گفته‌های وی، این احساس به وجود آمده است که نظریه و پروتکل درمانی روانکاوی بسیار جنسیت زده است. درواقع جمله معروف فروید که می‌گوید هیچ وقت نتوانستم ذهن یک زن را کامل متوجه شوم، باعث بروز این احساس در میان مردم شده است.

2-یکی از موارد تفاوت روانشناس با روانکاو این است که روانکاو بیشتر روی دوران کودکی افراد تمرکز می‌کند. دلیل این اتفاق هم این است که فروید در نظریه‌های خود توجه زیادی به کودکی افراد می‌کردو در نتیجه افراد فکر می‌کنند هر رفتار و نیازی که در ما ایجاد شده است، در دوران کودکی شکل یافته‌اند و امکانی برای تغییر یا اصلاح این رفتارها در بزرگسالی وجود ندارد. اما دلیل این اتفاق این است که فروید در دوران شغلی خود، به بررسی دوران کودکی پرداخته و دیگر فرصتی برای بررسی دوران بزرگسالی نداشت.

3-بسیاری تصور می‌کنند که روانکاوی علمی نیست و با روش‌های آزمایشگاهی قابل سنجش و ارزیابی نیست. با اینکه مواردی به عنوان تفاوت روانشناس با روانکاو وجود دارد اما هم روانشناسی و هم روانکاوی بخشی از علوم انسانی هستند و یک روش علمی در جهت بررسی و سنجش تجارب انسانی ناقص و ناکافی محسوب می‌شوند.

4-روانکاوی دانشی جدا از روانشناسی است و به عنوان یک رشته و دانشی مستقل و فراتر از روانشناسی است. این تصور بسیاری از افراد است اما باید گفت که این باور کاملا اشتباه است. فروید به وضوح در مصاحبه خود اعلام کرده بود که روانکاوی دانشی جدید و تازه برای درمان بیماری‌های روانی عصبی و بخشی از روانشناسی است.

5-اینکه تصور کنید تفاوت روانشناس با روانکاو در این است که روانکاوی فقط به تجزیه و تحلیل گذشته می‌پردازد و مسائل را فقط از دیدگاه جنسی بررسی می‌کند، کاملا نادرست است. درست است که روانکاو روی گذشته و مخصوصا کودکی فرد تمرکز می‌کند اما از مشکلات حال هم چشم پوشی نمی‌کند. این را به یاد داشته باشید که فروید تمرکز خاص بر روی مسائل جنسی نداشت، بلکه اصلی‌ترین تمرکز وی و روانکاوی روی ناهشیار ذهن و ساختار شخصیت است.

 

 

چه چیزی می‌تواند باعث مشکلات کف لگن شود؟

۱۸ بازديد

 

مشکلات کف لگن، مانند بی‌اختیاری ادرار یا مدفوع و افتادگی اندام‌های لگنی، می‌توانند در تمام طول عمر رخ دهند، اما در مراحل خاصی از زندگی شایع‌تر هستند. همچنین عوامل خاصی در سبک زندگی و مشکلات سلامتی مرتبط وجود دارد که ممکن است خطر ابتلا به این بیماری‌ها را بیشتر افزایش دهد. اگر موارد زیر را دارید، بیشتر در معرض خطر ابتلا به مشکلات کف لگن هستید :

  • باردار هستید یا تا به حال بچه‌دار شده‌اید
  • در حال حاضر یا قبلاً یائسگی را تجربه کرده است
  • ورزشکاری با حجم تمرین بالا، به ویژه به عنوان ترامپولینیست یا ژیمناست
  • مردی که به دلیل سرطان پروستات تحت عمل جراحی قرار گرفته است
  • زنی که تحت عمل جراحی زنان مانند هیسترکتومی قرار گرفته است

اگر موارد زیر را داشته باشید، در معرض خطر بیشتری هستید:

  • اضافه وزن، چاقی (شاخص حداکثر بدن بیش از ۲۵)
  • بلند کردن منظم وزنه‌های سنگین در باشگاه یا محل کار
  • زور زدن هنگام اجابت مزاج - مانند یبوست
  • سرفه یا عطسه مکرر، که ممکن است به دلیل سیگار کشیدن یا اختلالات تنفسی مانند آسم یا تب یونجه باشد
  • در حال حاضر یا قبلاً درد کمر یا لگن را تجربه کرده‌اید

اگرچه برخی از این عوامل خطر خارج از کنترل شما هستند، بسیاری از آنها قابل اصلاح هستند، به این معنی که در کنار کمک فیزیوتراپیست یا متخصص سلامت، می‌توانید برنامه‌ای برای تغییر این عوامل خطر یا انجام کارهای دیگر برای جبران خطر خود تهیه کنید. به عنوان مثال، شواهد از نقش تمرین عضلات کف لگن، تحت نظارت یک فیزیوتراپیست آموزش دیده در توانبخشی عضلات کف لگن ، در کاهش علائم افتادگی حمایت می‌کند.

عوامل خطر کف لگن

بارداری و زایمان

در دوران بارداری، بدن شما دستخوش تغییرات سریع و قابل توجه جسمی، عاطفی و هورمونی می‌شود. رحم در حال رشد شما بیست تا سی برابر اندازه اولیه خود منبسط می‌شود، انحنای قسمت بالای کمر شما افزایش می‌یابد، شکم شما کشیده‌تر می‌شود، کمربند لگنی پهن‌تر می‌شود و حجم خون شما افزایش می‌یابد. همه این تغییرات می‌توانند بر اندام‌های لگنی و کف لگن شما تأثیر بگذارند و شما را در معرض خطر ابتلا به اختلال کف لگن مانند بی‌اختیاری ادرار قرار دهند. بسیاری از مردم نمی‌دانند که خطر ابتلا به بسیاری از اختلالات کف لگن در مراحل بعدی زندگی، چه زایمان طبیعی داشته باشید و چه سزارین، مشابه است. این بدان معناست که انجام یک ارزیابی کامل پس از زایمان با یک فیزیوتراپیست آموزش دیده برای شناسایی زودهنگام هرگونه مشکل، صرف نظر از نوع زایمان، مهم است. بهترین زمان برای انجام این کار حدود ۶ تا ۸ هفته پس از زایمان است، با این حال، هیچ‌وقت برای انجام ارزیابی دیر نیست.

یائسگی

یائسگی یکی دیگر از دوران تغییرات هورمونی بزرگ در زندگی زنان است و این می‌تواند بر ایجاد اختلال کف لگن نیز تأثیر بگذارد. با افزایش سن، تمام عضلات بدن، از جمله عضلاتی که از اندام‌های لگنی - کف لگن - پشتیبانی می‌کنند، ضعیف می‌شوند. این می‌تواند بر کنترل مثانه و روده شما تأثیر بگذارد. علاوه بر این، افزایش وزن شکم نیز رایج است که ممکن است فشار بیشتری بر ساختارهای حمایت کننده اندام‌های لگنی وارد کند. خبر خوب این است که این عضلات کف لگن، به همراه سایر عضلات بدن، می‌توانند برای مقابله با این تغییرات آموزش دیده و تقویت شوند. گاهی اوقات ضعف در پاها، باسن و تنه ممکن است منجر به فشار بیش از حد بر کف لگن شما شود، بنابراین رسیدگی به کل بدن بخش مهمی از این فرآیند است.

یکی دیگر از تغییرات قابل توجه در این زمان، کاهش سطح استروژن در گردش خون است. استروژن هورمونی است که وظیفه حفظ استحکام و خاصیت ارتجاعی واژن، مجرای ادرار و بافت‌های نگهدارنده را بر عهده دارد. همچنین نقش مهمی در تنظیم pH و جریان خون بافت‌های واژن و ولو دارد که ممکن است بر ایجاد اختلال کف لگن نیز تأثیر بگذارد. یک فیزیوتراپیست لگن می‌تواند در کنار پزشک عمومی یا متخصص زنان، برنامه درمانی را برای نیازهای خاص شما تنظیم کند.

حجم تمرین بالا/تاثیر زیاد

هر نوع نیروی رو به پایین تکراری روی کف لگن و اندام‌های لگنی، پتانسیل افزایش خطر مشکلات کف لگن را دارد. اگر در ورزش‌های با شدت بالا مانند ژیمناستیک، ترامپولین، نتبال، دویدن، تمرینات سبک بوت کمپ یا رژیم‌های تناوبی با شدت بالا شرکت می‌کنید، این می‌تواند برای شما اتفاق بیفتد. معمولاً این فعالیت‌ها نقاط ضعف اساسی یا مشکلات مرتبط با سایر عوامل خطر (مانند زایمان) را آشکار می‌کنند، اما ممکن است در برخی افراد به ایجاد این اختلالات کمک کنند. مهم است به یاد داشته باشید که اگرچه نشت مثانه در برخی از این ورزش‌ها رایج است، اما هرگز طبیعی نیست و می‌توانید در مورد آن کاری انجام دهید!

پس از جراحی پروستات

اگر شما یا کسی که می‌شناسید تحت عمل جراحی پروستات قرار گرفته‌اید، احتمالاً با نشت ادرار مواجه شده‌اید. دلیل این امر این است که عضلاتی که به نگه داشتن ادرار در مثانه کمک می‌کنند، به دلیل نزدیکی به محل جراحی، ممکن است آسیب ببینند یا هماهنگی خود را از دست بدهند. علاوه بر این، سیگنال‌های ارسالی به مثانه و از مثانه به مغز ممکن است با استفاده از کاتتر (که ادرار را از مثانه به داخل کیسه‌ای در مرحله اولیه بهبودی تخلیه می‌کند) قطع شوند و این فرآیند سیگنال‌دهی اغلب نیاز به یادگیری مجدد دارد. قابل درک است که این امر می‌تواند بسیار ناراحت‌کننده باشد و منجر به اضطراب و انزوای اجتماعی شود. خبر خوب این است که یادگیری نحوه کنترل عضلات کف لگن می‌تواند روند بهبودی را تسریع کرده و از تداوم این علائم جلوگیری کند. قبل از عمل جراحی، از یک فیزیوتراپیست سلامت لگن کمک بگیرید تا یاد بگیرید که چگونه این عضلات را به درستی منقبض و شل کنید و در مورد یک برنامه توانبخشی برای کمک به بهبودی خود راهنمایی دریافت کنید.

پس از جراحی زنان

پس از جراحی زنان، عوامل خاصی وجود دارند که ممکن است بر نتیجه بلندمدت شما تأثیر بگذارند، از جمله:

  • زور زدن برای خالی کردن مثانه یا روده
  • بازگشت به فعالیت‌های شدید، بلند کردن اجسام سنگین و ورزش‌های پربرخورد خیلی زود در دوران نقاهت
  • عملکرد ضعیف عضلات کف لگن و شکم

ارزیابی زودهنگام توسط یک فیزیوتراپیست لگن نه تنها می‌تواند بهبودی پس از عمل شما را بهینه کند، بلکه نتایج بلندمدت شما را نیز بهبود می‌بخشد تا جراحی شما تا حد امکان مؤثر باشد و شما شاهد بازگشت علائم نگران‌کننده یا ایجاد علائم جدید نباشید.

اضافه وزن و چاقی

شیوع اختلالات کف لگن با افزایش میزان اضافه وزن یا چاقی افزایش می‌یابد. اگر اضافه وزن یا چاقی دارید، چهار برابر بیشتر احتمال دارد که دچار بی‌اختیاری ادرار و دو برابر بیشتر احتمال دارد که در کنترل روده مشکل داشته باشید. تصور می‌شود که این امر به دلایل مختلفی از جمله موارد زیر باشد:

  • بیماری‌های مرتبط با چاقی
  • نوروپاتی دیابتی
  • آسیب به عضلات لگن
  • آسیب عصبی و اختلالات هدایت عصبی مرتبط
  • فتق دیسک بین مهره‌ای
  • افزایش مزمن فشار داخل شکمی که باعث فشار رو به پایین بر اندام‌های لگن و کف لگن می‌شود
  • آسیب به عضلات و تکیه‌گاه‌های لگن
  • آسیب عصبی (از جمله ناشی از دیابت، آسیب کمر) و اختلال در سیگنال‌های ارسالی به اندام‌های لگنی و کف لگن

وزن یک عامل قابل اصلاح است، بنابراین کاهش وزن (جراحی و غیرجراحی) ممکن است یک درمان مؤثر برای مدیریت اختلالات کف لگن باشد و این موضوع در مورد بی‌اختیاری ادرار نیز صادق بوده است. برخی مطالعات نشان می‌دهند که حتی مقدار کمی کاهش وزن (مانند 5٪) می‌تواند تأثیر قابل توجهی بر نشت مثانه داشته باشد. اگر در کاهش وزن مشکل دارید، جبران فشار رو به پایین با تمرینات کف لگن تحت نظارت یک فیزیوتراپیست آموزش دیده در توانبخشی عضلات کف لگن می‌تواند نقطه شروع خوبی برای شما باشد.

زور زدن برای استفاده از روده‌ها

زور زدن و/یا یبوست مزمن نیز می‌تواند خطر ابتلا به اختلال کف لگن را افزایش دهد. این به دلیل نیروی رو به پایین است که کف لگن و اندام‌های لگن را بیش از حد تحت فشار قرار می‌دهد. به طور کلی، یک روال سالم روده باید شامل حرکات منظم و نرم روده باشد. این حرکات روده باید در عرض یک دقیقه یا بیشتر از نشستن روی توالت رخ دهد و باید به راحتی و بدون نیاز به زور زدن دفع شوند. قبل از دفع مدفوع باید یک میل راحت وجود داشته باشد تا نشان دهد که روده شما آماده تخلیه است، اما اگر زمان مناسبی برای رفتن نیست، باید بتوانید با اطمینان این میل را به تعویق بیندازید. تعداد دفعات دفع مدفوع معمولاً از 3 بار در روز تا 3 بار در هفته متغیر است. اگر در دفع مدفوع نرم مشکل دارید، می‌توانید چندین کار انجام دهید:

  1. غلظت مدفوع را با رژیم غذایی، مصرف مایعات، فیبر و نرم‌کننده‌های مدفوع اصلاح کنید.
  2. وضعیت بدن خود را روی توالت تغییر دهید
  3. تحریک و زمان‌بندی با رفلکس گاسترو-کولیک
  4. داشتن فعالیت بدنی کافی

سرفه یا عطسه مزمن

فشار مکرر به پایین در هنگام سرفه یا عطسه می‌تواند رباط‌ها و عضلاتی را که از مثانه و مجرای ادرار در لگن پشتیبانی می‌کنند، بیش از حد تحت فشار قرار دهد. گاهی اوقات، این کاملاً اجتناب‌ناپذیر است، اما اگر بیماری مزمنی مانند آسم، برونشیت یا تب یونجه دارید، اطمینان از مدیریت خوب بیماری توسط یک متخصص پزشکی می‌تواند اولین قدم در بهبود علائم کف لگن شما باشد. این ممکن است شامل مصرف منظم داروها، اجتناب از آلرژن‌های شناخته شده، ترک سیگار یا کاهش مصرف آن باشد.

علاوه بر این، یادگیری نحوه سفت کردن عضلات کف لگن قبل از سرفه یا عطسه می‌تواند نیروی رو به پایین کل را کاهش دهد، در نتیجه فشار روی کف لگن و اندام‌های لگنی و نشت مثانه را کاهش می‌دهد. این کار اغلب باید در طیف وسیعی از موقعیت‌ها و حالت‌ها تمرین شود تا بتوانید در زمان مناسب از این تکنیک استفاده کنید. اغلب یک سری تمرینات هماهنگی به شما کمک می‌کند تا به این نقطه برسید.

درد کمر و لگن

مطالعات نشان داده‌اند که تا ۹۵٪ از زنانی که دچار کمردرد یا درد لگن هستند، دچار اختلال کف لگن نیز می‌شوند. این اختلال ممکن است به صورت افتادگی اندام‌های لگن، ضعف کف لگن یا حساسیت کف لگن باشد. ما دقیقاً نمی‌دانیم که چرا این اتفاق می‌افتد، یا اینکه آیا یکی مستقیماً باعث دیگری می‌شود یا خیر، اما آنچه می‌دانیم این است که وقتی یک برنامه درمانی تدوین می‌کنیم، منطقی است که کل سیستم شما را مورد توجه قرار دهیم.

ویژگی‌های روانشناسان برجسته در سیدنی

۲۰ بازديد

 

در شهر پرسرعت و پویای سیدنی، فشارهای زندگی روزمره می‌تواند بر سلامت روان تأثیر بگذارد. درخواست حمایت از یک روانشناس گامی بزرگ در جهت بهبودی است. اما با وجود تعداد بسیار زیادی از ارائه دهندگان خدمات، چگونه می‌توانید روانشناسان استثنایی را شناسایی کنید ؟

درک ویژگی‌هایی که روانشناسان فوق‌العاده را از روانشناسان معمولی متمایز می‌کند، به شما این قدرت را می‌دهد که در مورد سپردن سفر سلامت روان خود به متخصص مناسب، تصمیمات آگاهانه‌ای بگیرید. در روانشناسی کادنس، هدف ما کمک به شما در گشودن قدرت بهبود و رشد است.

به عنوان یک مرکز روانشناسی پیشرو در شمال سیدنی، Cadence Psychology خانه تیمی از روانشناسان استثنایی است که در مورد کمک به شما در شناسایی یک روانشناس عالی در هر کجای استرالیا که هستید، اطلاعات زیادی دارند. بیایید ویژگی‌های برتر که مراقبت‌های روانشناختی برجسته را تعریف می‌کنند، بررسی کنیم تا بتوانید سفر درمانی خود را همین امروز آغاز کنید!

۱. همدلی و شفقت

همدلی و دلسوزی از ویژگی‌های اساسی روانشناسان استثنایی در سیدنی است. روانشناسان دلسوز واقعی، خود را کاملاً وقف درک دنیای مراجع با گشودگی و عدم قضاوت می‌کنند.

مراجعین در بیان عمیق‌ترین مشکلات خود به یک روانشناس همدل که به جای انتقاد، با مهربانی پاسخ می‌دهد، احساس امنیت می‌کنند. این امر یک اتحاد درمانی مبتنی بر اعتماد را تقویت می‌کند و امکان خودکاوی آسیب‌پذیر را فراهم می‌کند. به یاد داشته باشید که همدلی به این معنی نیست که 

روانشناسان هماهنگ، درد و رنج را به عنوان بخشی از تجربه مشترک انسانی می‌شناسند و با ارائه دلسوزی واقعی، به ایجاد پیشرفت‌های درمانی کمک می‌کنند.

البته شما باید روانشناسی پیدا کنید که دلسوزی را به روشی که برای شما مناسب است، ارائه دهد. برخی از مراجعین ممکن است با روانشناسی که حال و هوای مادرانه گرم دارد، ارتباط برقرار کنند، در حالی که برخی دیگر ممکن است یک روانشناس رک و صریح بخواهند. مهمترین چیز این است که برای شما حس واقعی داشته باشد!  

۲. تخصص و تجربه بالینی

بهترین روانشناسان از تخصص به دست آمده از تحصیلات دانشگاهی دقیق (حداقل ۴ تا ۶ سال) و آموزش برای ارزیابی، تشخیص و درمان مشکلات سلامت روان با ظرافت بهره می‌برند. آنها دارای مدارک عالی در روانشناسی هستند، به طور مداوم در حال یادگیری هستند و مهارت‌های خود را از طریق هزاران ساعت مشاوره بهبود می‌بخشند. 

در استرالیا، روانشناسان ثبت‌شده موظفند حداقل 30 ساعت آموزش توسعه حرفه‌ای در سال را برای فعالیت در این حرفه بگذرانند. 

روانشناس خوب بیش از ۱۰ سال سابقه‌ی کار دارد، به این معنی که کمتر پیش می‌آید از هر چیزی که شما بخواهید در موردش صحبت کنید، شگفت‌زده شود. با این سال‌ها تجربه، آن‌ها می‌توانند دانش بالینی را با شهود دقیق ترکیب کنند تا نیازهای هر مراجع را ارزیابی کنند.

روانشناسان استثنایی برای مشکلاتی مانند افسردگی ، اضطراب ، اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)، اعتیاد، اختلالات خوردن و اختلافات زناشویی ، از جدیدترین روش‌های درمانی مبتنی بر شواهد استفاده می‌کنند . این آموزش مداوم و پیشرفت حرفه‌ای به این معنی است که آنها کمتر احتمال دارد که شروع به انجام درمان‌های کلیشه‌ای و بی‌فایده کنند.

نکته: نکته آخر اینکه اصطلاحاتی مانند «مشاور»، «روانشناس» یا «مربی زندگی» توسط دولت استرالیا تنظیم نشده‌اند. بنابراین هر کسی می‌تواند بدون داشتن مدارک رسمی روانشناسی، به عنوان این افراد تبلیغ و فعالیت کند. بنابراین همیشه مراقب انواع مختلف کلمه «روانشناس» باشید.

۳. مهارت‌های گوش دادن فعال و ارتباط

روانشناسان برجسته، ارتباط برقرارکنندگان بی‌نظیری هستند که با مهارت، فرآیند درمان را از طریق گوش دادن فعال، خلاصه‌سازی تأملی و پرسش‌های روشنگرانه هدایت می‌کنند. آن‌ها قدرت سکوت را در اجازه دادن به ظهور افکار به جای سخنرانی مداوم درک می‌کنند.

این روانشناسان «بین خطوط را می‌شنوند»، احساسات ناگفته و معانی واقعی را تشخیص می‌دهند. آنها فضایی بدون قضاوت برای ابراز صریح خود ایجاد می‌کنند و به مراجعین کمک می‌کنند تا احساسات را به کلمات تبدیل کنند. گوش دادن فعال باعث ایجاد درک، اعتماد و تفاهم می‌شود.

ارتباط واضح و سرراست آنها، به جای انبوهی از اصطلاحات تخصصی، با استفاده از زبان روزمره، مفاهیم و فرآیندهای روانشناسی را به مراجعین آموزش می‌دهد. روانشناسان استثنایی، مراجعین را توانمند می‌سازند تا در رشد و بهبود خود شریک فعالی باشند.

 

۴. آگاهی و پاسخگویی فرهنگی

روانشناسان استثنایی فروتنی و پاسخگویی فرهنگی را نشان می‌دهند. آنها می‌دانند که چگونه عواملی مانند قومیت، مذهب، وضعیت اقتصادی-اجتماعی، جنسیت و ارزش‌های خانوادگی بر سلامت روان و رفاه تأثیر می‌گذارند.

این روانشناسان مشاوره چندفرهنگی ارائه می‌دهند که به هویت فرهنگی هر مراجع احترام می‌گذارد. آنها با غوطه‌ور شدن در جوامع متنوع و جستجوی راهنمایی، به طور مداوم دانش فرهنگی خود را گسترش می‌دهند.

آگاهی فرهنگی آنها را قادر می‌سازد تا از فرضیات اجتناب کنند، رویکردهای درمانی را تنظیم کنند و با پذیرش نقاط قوت فرهنگی مراجعین، به آنها در بهبودی کمک کنند. مراجعین احساس می‌کنند که به تمام انسانیتشان احترام گذاشته می‌شود.

آنها بحث‌های مربوط به هویت را در درمان می‌گنجانند و مداخلات را با احترام به سنت‌های فرهنگی اصلاح می‌کنند. این امر ایجاد یک رابطه درمانی قوی‌تر را تسهیل می‌کند.

۵. صداقت و حرفه‌ای‌گری

روانشناسان برجسته بالاترین سطح حرفه‌ای‌گری، صداقت و اخلاق را رعایت می‌کنند. آنها فضایلی مانند صداقت، مسئولیت‌پذیری و احترام را در تمام جنبه‌های کار خود به نمایش می‌گذارند.

این متخصصان به اصول اخلاقی صنعت در مورد محرمانگی و مرزهای مناسب پایبند هستند (مثلاً از جلسات درمانی به عنوان مکانی برای بیان مشکلات خود به شما استفاده نمی‌کنند!). آنها در مورد صلاحیت‌ها، تخصص‌ها و رویکرد درمانی خود شفاف هستند.

تعهد آنها به اخلاق، پایه و اساس اعتماد، حرفه‌ای‌گری و مراقبت مسئولانه را بنا می‌کند. شما می‌توانید با اطمینان کامل، سلامت روان خود را به یک روانشناس نمونه بسپارید.

چه عواملی باعث ایجاد فیبروم رحمی می‌شوند؟

۲۱ بازديد

 

 

۱. داشتن کمتر از دو فرزند

به نظر می‌رسد هر چه فرزندان بیشتری داشته باشید، احتمال ابتلا به فیبروم کمتر است. دلیل این موضوع برای محققان مشخص نیست و لازم به ذکر است که این بدان معنا نیست که زنان باید برای جلوگیری از فیبروم، فرزندان بیشتری داشته باشند. 

۲. نوشیدن الکل

مطالعه سلامت زنان سیاه‌پوست خاطرنشان کرد که در زنان سیاه‌پوستی که الکل، به‌ویژه آبجو، مصرف می‌کنند، ارتباطی با ایجاد فیبروم رحم وجود دارد. کاهش مصرف الکل، به‌ویژه آبجو را به یک بار در هفته یا کمتر در نظر بگیرید. 

۳. نخوردن میوه کافی 

همه ما می‌دانیم که باید هر روز انواع میوه‌ها و سبزیجات را مصرف کنیم. در مطالعه‌ای در مورد عادات غذایی، محققان دریافتند که حداقل 2 وعده میوه در روز، به ویژه مرکبات، با کاهش خطر ابتلا به فیبروم رحمی مرتبط است.  اگر به طور مرتب میوه و سبزیجات نمی‌خورید، شاید همین که بدانید ممکن است احتمال ابتلا به فیبروم را کاهش دهید، به شما کمک کند تا آنها را به طور منظم‌تری مصرف کنید.

۴. شروع زودهنگام قاعدگی 

فیبروم‌ها به هورمون‌ها، به ویژه استروژن، حساس هستند. این ممکن است این واقعیت را توضیح دهد که زنانی که قبل از سن 11 سالگی قاعدگی خود را شروع می‌کنند، در مقایسه با زنانی که بعد از سن 13 سالگی قاعدگی خود را شروع می‌کنند، بیشتر در معرض ابتلا به فیبروم هستند.] البته، کار زیادی برای تغییر سن شروع قاعدگی نمی‌توانید انجام دهید.

۵. کمبود ویتامین D

ویتامین D یک ویتامین محلول در چربی است که در برخی غذاها، به ویژه لبنیات، وجود دارد. بدن ما وقتی پوستمان در معرض نور خورشید قرار می‌گیرد، ویتامین D تولید می‌کند. [v] تحقیقات نشان داده است که ویتامین D توانایی کاهش رشد سلول‌ها و تنظیم سیستم ایمنی را دارد. ویتامین D همچنین تولید بافت فیبری توسط سلول‌های فیبروم را محدود می‌کند. مهم است که مطمئن شوید مقدار کافی ویتامین D دریافت می‌کنید.

۶. مواجهه‌های قبل از تولد

اگرچه هیچ کاری نمی‌توان در مورد آنچه در دوران جنینی در معرض آن قرار گرفته‌اید انجام داد ، اما درک آنچه ممکن است منجر به ایجاد فیبروم شود، همچنان مفید است. موارد زیر به شدت با ایجاد فیبروم مرتبط هستند:

  • قرار گرفتن در معرض دی اتیل استیل بسترول (DES)، یک فرم مصنوعی استروژن ساخته دست بشر که از سال 1938 تا 1971 به عنوان درمانی برای ناباروری و زایمان زودرس به زنان داده می‌شد. 
  • دیابت مادر قبل از بارداری یا دیابت بارداری.

7. قرار گرفتن در معرض سوءاستفاده در دوران کودکی

منطقی به نظر می‌رسد که قرار گرفتن در معرض سوءاستفاده در دوران کودکی با مشکلات سلامت جسمی و روانی مرتبط باشد. مطالعات ارتباطی را بین ایجاد فیبروم رحم و قرار گرفتن در معرض سوءاستفاده در اوایل زندگی نشان داده‌اند. [vii] در حالی که هیچ کاری برای تغییر آنچه در گذشته اتفاق افتاده نمی‌توان انجام داد، یکی از بهترین کارهایی که می‌توانید برای خودتان انجام دهید مراقبت از سلامت جسمی و عاطفی خود است.

۸. استفاده از نرم‌کننده‌های مو

صاف‌کننده‌های مو ممکن است حاوی فتالات باشند، گروهی از مواد شیمیایی که از نظر هورمونی مختل‌کننده محسوب می‌شوند. سطوح قابل تشخیص فتالات موجود در ادرار با خطر ابتلا به فیبروم رحمی مرتبط است. می‌توانید از صاف‌کننده‌های مو استفاده نکنید یا به ندرت از آنها استفاده کنید. [vii]

۹. تجربه استرس‌های عمده در زندگی

وقایع مهم استرس‌زای زندگی، مانند از دست دادن فرزند یا همسر، طلاق یا تولد فرزند اول، با فیبروم‌ها مرتبط هستند.  تصور می‌شود که استرس منجر به تغییراتی در سطح هورمون‌ها می‌شود که رشد فیبروم‌ها را تشویق می‌کند. مراقبت از خود با ورزش، خواب کافی و تغذیه مناسب می‌تواند سلامت عاطفی و جسمی شما را بهبود بخشد و ممکن است برای فیبروم‌های شما نیز مفید باشد.

۱۰. ژنتیک

زنان آفریقایی-آمریکایی بیشتر از زنان قفقازی در معرض ابتلا به فیبروم هستند. تا سن 35 سالگی، 60٪ از زنان آفریقایی-آمریکایی فیبروم خواهند داشت، در حالی که این رقم برای زنان قفقازی 40٪ است. [viii] اگرچه شما قادر به تغییر ژنتیک خود نیستید، اما می‌توانید روی سایر علل فیبروم رحمی که تا حدودی بر آنها کنترل دارید، تمرکز کنید.