چهارشنبه ۱۹ دی ۰۳

روانشناسي

مشاوره و روانشناسي

درمان OCD - یک مرور کلی

۰ بازديد

تحقیقات در مورد درمان OCD ادامه دارد و به طور مداوم نحوه نگرش ما به رویکردهای درمانی به OCD را تغییر خواهد داد. روشی که NHS ارائه می‌کند نیز فرآیند دیگری است که برای همیشه در حال تغییر است، به همین دلیل است که ما به طور مداوم رویکرد خود را برای به‌روز ماندن با پیشرفت‌های تحقیقاتی و درمانی تجدید می‌کنیم.

پشتوانه توصیه‌هایی که ما ارائه می‌دهیم، اخلاق مثبت موسسه خیریه است، برای روشن کردن مسیری برای مبتلایان که به آنها فرصتی می‌دهد تا در جهت بهبودی تلاش کنند، هر چه بهبودی برای آنها باشد.درمان اختلال وسواس اجباری

درمانی که موثرترین درمان در درمان موفقیت آمیز OCD است، نوعی از گفتار درمانی است که نامیده می شودتی درمانی رفتاری ب شناختی ( CBT )، که شامل پیشگیری از مواجهه و پاسخ (ERP) می شود. در ادامه این بخش، CBT را با عمق بیشتری مورد بحث قرار می دهیم .

مهم است که اهمیت یکسان دو جنبه شناختی و رفتاری درمان را درک کنیم، به همین دلیل است که ما رفتاری (ERP) را به تنهایی به عنوان یک درمان (یا جنبه شناختی به تنهایی) توصیه نمی کنیم. در حالی که رفتاری (ERP) به خودی خود ممکن است کمک کند، ما معتقدیم زمانی که با بسته کاملی که CBT ارائه می دهد ترکیب شود، احتمال موفقیت بسیار بیشتری دارد و اثربخشی درمان را افزایش می دهد و همچنین احتمال عود را کاهش می دهد.

گاهی اوقات ممکن است فقط CBT گروهی به شما پیشنهاد شود و گاهی اوقات می تواند برای افراد مفید باشد، به ویژه برای کسانی که در گروهی با همان نوع مشکلات OCD هستند. با این حال، برای افراد دیگر، گروه درمانی ممکن است مناسب نباشد، بنابراین اگر ترجیح می دهید، می توانید درخواست کنید که برای CBT فردی ارجاع شوید، اگرچه زمان انتظار برای درمان فردی ممکن است طولانی تر باشد.

در بسیاری از موارد، CBT به تنهایی در درمان OCD بسیار موثر است، اما برای برخی افراد ترکیبی از CBT و دارو نیز موثر است. این معمولاً به شکل داروهای ضد افسردگی است که در سیستم سروتونین به نام SSRI (مهارکننده انتخابی بازجذب سروتونین) عمل می‌کنند.

به طور کلی، دارو درمانی به عنوان تنها روش درمانی توصیه نمی شود، اگرچه در عمل پزشک عمومی شما ممکن است به دلیل لیست های انتظار طولانی برای درمان شناختی رفتاری فوراً درمان دارویی را ارائه دهد. اگر این اتفاق بیفتد، انتخاب شماست که آیا دارو را بپذیرید یا خیر، و اگر قبول کردید، از پزشک عمومی خود بخواهید که در مورد عوارض جانبی احتمالی صحبت کند تا بتوانید آگاهانه انتخاب کنید.

CBT همیشه باید روش اصلی درمان باشد. همیشه می توان دارو را در کنار CBT معرفی کرد تا به عنوان "بال آب" عمل کند، تا اضطراب را کاهش دهد و مواجهه با CBT را کمی آسان تر کند. ما دقیقا نمی دانیم که چرا SSRI ها می توانند برای افراد مبتلا به OCD مفید باشند، اما مردم احساس می کنند که گاهی اوقات اضطراب ناشی از OCD را از بین می برند.

اگر احساس ناراحتی، افسردگی یا خودکشی خاصی ندارید و پزشک عمومی به شما دارو پیشنهاد می کند، باید سوال کنید که چرا به شما دارو پیشنهاد شده است و این موضوع را با پزشک عمومی خود در میان بگذارید.
اکثر پزشکان عمومی به خواسته‌های شخصی شما در مورد گزینه‌های درمانی گوش می‌دهند، اما اگر پزشک عمومی شما از ارجاع شما برای درمان شناختی رفتاری تا زمانی که دارو مصرف نکرده‌اید، خودداری می‌کند، باید این موضوع را به چالش بکشید. در واقع دستورالعمل های NICE برای درمان OCD واضح است، باید انتخاب CBT و/یا دارو به شما پیشنهاد شود. اگر یک متخصص بهداشت از گوش دادن به انتخاب شخصی شما امتناع کرد، ممکن است بخواهید برای مشاوره در مورد این وضعیت با OCD-UK تماس بگیرید.

روش‌های جایگزین – هیپنوتیزم، NLP، ذهن آگاهی، ضربه زدن
برخی از افراد مبتلا به OCD در مورد درمان‌های جایگزین و عوامل رژیم غذایی برای مقابله با OCD خود جویا می‌شوند. موفقیت این روش ها از نظر بالینی ثابت نشده است و تجربه ما نشان داده است که درمان هایی مانند هیپنوتیزم، NLP، EFT و بسیاری از درمان های جایگزین دیگر به ندرت تأثیر طولانی مدتی بر درمان موفقیت آمیز OCD دارند، زیرا OCD-UK این رویکردها را به عنوان درمان OCD توصیه نمی کند. در این زمان در ادامه در این بخش بیشتر درباره درمان‌های جایگزین بحث خواهیم کرد .

اصول اولیه را به درستی دریافت کنید - خوب بخورید و خوب بخوابید
مراقبت از سلامت عمومی شاید یکی از جنبه‌های کلیدی است، اما اغلب نادیده گرفته می‌شود، که مطمئناً می‌تواند برای سلامت روان و رفاه کلی ما مفید باشد. سلامت جسمانی خوب می تواند تأثیر مثبتی بر خلق و خوی ما داشته باشد، که به نوبه خود می تواند نقش مهمی در کمک به کاهش اضطراب ناشی از OCD داشته باشد. این شامل خوردن یک رژیم غذایی متعادل سالم، ورزش منظم و حفظ الگوهای خواب منظم است. بسیاری از افراد مبتلا به OCD گزارش کرده اند که دویدن و ورزش بدنی (حتی باغبانی) واقعا می تواند به بهبود احساس عمومی رفاه آنها کمک کند.

به کادر خواندن اضافی زیر نگاهی بیندازید، ما منابع مفید زیادی را برای کمک به مدیریت بهتر ورزش، رژیم غذایی و خواب خود اضافه کرده‌ایم.

خودیاری
البته بسیاری از افراد مبتلا به OCD تصمیم می‌گیرند با استفاده از منابعی مانند کتاب‌های خودیاری، گروه‌های پشتیبانی و وب‌سایت‌هایی مانند این سعی کنند وسواس را شکست دهند. منابع خودیاری زیادی وجود دارد، اما مهم است که مراقب باشید و فرض نکنید همه چیزهایی که در اینترنت می خوانید درست است، بسیاری از آنها برنامه های خود را خواهند داشت. منابع خودیاری را   بعداً در این بخش مورد بحث قرار می دهیم .

درمان نکردن OCD
چیزی که می دانیم این است که OCD کنترل نشده و درمان نشده رشد می کند و به رشد خود ادامه می دهد. بنابراین برای افرادی که فکر می‌کنند مبتلا به OCD هستند، بسیار مهم است که به دنبال مشاوره و حمایت پزشکی حرفه‌ای باشند و در اسرع وقت به دنبال درمان باشند.

قبل از شروع هر نوع درمان برای اختلال وسواس فکری-اجباری، همیشه باید با پزشک عمومی خود مشورت کنید. بسیاری از پزشکان عمومی هنوز از طیف گسترده علائم OCD اطلاع کمی دارند یا اصلاً اطلاعی ندارند، اگرچه خوشبختانه این اکنون به آرامی در حال تغییر است. برای اینکه کار را برای شما آسان‌تر کنیم، ما یک پرینت مخصوص GP Ice-breaker ایجاد کرده‌ایم که می‌توانید آن را با خود ببرید و به پزشک عمومی یا شخصی که ارزیابی شما را انجام می‌دهد ارسال کنید که شامل بسیاری از این اطلاعات است.

اختلال اضطراب اجتماعی چیست؟

۰ بازديد

اختلال اضطراب اجتماعی چیست؟

اختلال اضطراب اجتماعی یک وضعیت سلامت روان است که منجر به ترس در موقعیت‌های اجتماعی می‌شود که در آن فرد ممکن است مورد ارزیابی یا طرد شدن دیگران قرار گیرد. این بیماری زمانی فوبیای اجتماعی نامیده می شد، اما با نسخه های جدیدتر راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM 5)، اکنون به عنوان اختلال اضطراب اجتماعی شناخته می شود، زیرا متخصصان سلامت روان تشخیص داده اند که اختلال اضطراب اجتماعی از نظر بالینی با اختلالات روانی متفاوت است. فوبیای خاص [1]

افرادی که با اضطراب اجتماعی زندگی می کنند معمولاً علائم را در دوران کودکی تجربه می کنند. این وضعیت به دلیل ترس شدید از قضاوت منفی، شرکت در موقعیت های اجتماعی را دشوار می کند. برخی از افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی ممکن است به دلیل ترس و نگرانی شدید خود از موقعیت های اجتماعی به طور کلی اجتناب کنند. [1]

انواع اختلال اضطراب اجتماعی

طبق DSM 5، دو نوع کلی اختلال اضطراب اجتماعی وجود دارد. نوع اول، تشخیص عمومی اختلال اضطراب اجتماعی است که در آن فرد در یک یا چند محیط اجتماعی رایج، مانند محل کار، هنگام گفتگو، یا هنگام غذا خوردن در یک محیط عمومی، اضطراب اجتماعی را تجربه می کند.

نوع دوم، شکل خاصی از اضطراب اجتماعی است که فقط عملکرد نامیده می شود. این نوع اضطراب اجتماعی فقط در موارد اجرای عمومی، مانند هنگام سخنرانی یا ارائه، رخ می دهد. [1]

علائم اختلال اضطراب اجتماعی

هنگامی که فردی با اختلال اضطراب اجتماعی زندگی می کند، علائم کلی وجود دارد که نشان می دهد. این علائم را می توان به علائم روانی، علائم جسمی و علائم اجتنابی تقسیم کرد. [2]

علائم روانشناختی اختلال اضطراب اجتماعی عبارتند از: [2]

  • تجربه ترس شدید از موقعیت های اجتماعی
  • داشتن سطحی از اضطراب که در مواجهه با یک موقعیت اجتماعی خارج از کنترل است
  • نگرانی در مورد مورد قضاوت یا تمسخر در هنگام انجام فعالیت های روزمره مانند استفاده از سرویس بهداشتی عمومی
  • رنج کشیدن از اضطراب شدید هنگام قرار گرفتن در موقعیت های اجتماعی، مانند حضور در یک مهمانی یا ارائه یک سخنرانی
  • احساس خودآگاهی فوق العاده در محیط های اجتماعی
  • نگرانی در مورد رویدادهای اجتماعی از هفته ها قبل

علائم جسمانی که زمانی که فرد با یک تعامل اجتماعی مواجه می شود ظاهر می شود، عبارتند از: [2]

  • عرق کردن
  • سرخ شدن
  • لرزیدن
  • احساس بیماری در معده
  • تجربه احساس خالی شدن ذهن
  • با صدای بسیار ملایم صحبت می کند

علائم اجتناب به صورت زیر ظاهر می شود [2] :

  • اجتناب از رفتن به محل کار به دلیل اضطراب
  • از دست دادن مجالس اجتماعی
  • داشتن زمان دشواری در مکالمه یا حفظ تماس چشمی
  • اجتناب از مکان هایی که افراد دیگر در آن حضور خواهند داشت

علائم اختلال دوقطبی در مردان

۲ بازديد

مردان و زنان علائم یکسانی از اختلال دوقطبی دارند، با چند تفاوت. برای یک، مردان تمایل به ابتلا به اختلال دوقطبی در سنین بسیار پایین تر دارند و اولین دوره آنها معمولاً شیدایی است. مردان همچنین تمایل دارند علائم دوقطبی شدیدتری داشته باشند و بیشتر از زنان در معرض حملات شیدایی هستند. در طول این دوره‌های شیدایی، مردان بیشتر با انجام کارهایی مانند دعوا کردن، داد و بیداد و مشروب‌نوشی رفتار می‌کنند که می‌تواند منجر به زندان یا بستری شدن در بیمارستان شود. مردان مبتلا به اختلال دوقطبی نیز بیشتر احتمال دارد برای مقابله با بیماری خود از مواد مخدر یا الکل استفاده کنند. در نهایت، حتی با وجود اینکه مردان علائم دوقطبی شدیدتری دارند، کمتر از زنان به طور داوطلبانه برای اختلال خود درخواست کمک می‌کنند، و آنها را بیشتر از زنان در معرض خطر خودکشی قرار می‌دهد.

جدای از تفاوت های جنسیتی، شایع ترین علائم اختلال دوقطبی در اینجا آمده است:

علائم شیدایی :

  • خلق و خوی فوق‌العاده شاد، یا خلقی بسیار تحریک‌پذیر، عصبانی و ناخوشایند
  • افزایش فعالیت بدنی و ذهنی و انرژی
  • افکار مسابقه ای
  • افزایش صحبت کردن، گفتار سریعتر از حد معمول
  • برنامه های بلندپروازانه و اغلب بزرگ
  • ریسک پذیری
  • فعالیت های تکانشی مانند خرج کردن، بی احتیاطی جنسی و سوء مصرف الکل
  • کاهش خواب بدون احساس خستگی

علائم افسردگی :

  • از دست دادن انرژی
  • غم و اندوه طولانی مدت
  • کاهش فعالیت و انرژی
  • بی قراری و تحریک پذیری
  • ناتوانی در تمرکز یا تصمیم گیری
  • افزایش احساس نگرانی و اضطراب
  • علاقه یا مشارکت کمتر و لذت کمتر از فعالیت هایی که معمولاً از آنها لذت می بریم
  • احساس گناه و ناامیدی
  • افکار خودکشی
  • تغییر در اشتها (یا بیشتر خوردن یا کمتر خوردن)
  • تغییر در الگوی خواب (یا بیشتر بخوابید یا کمتر بخوابید)

اختلال دوقطبی و درمان سوء مصرف مواد برای مردان

مردان مبتلا به اختلال دوقطبی و سایر انواع بیماری های روانی کمتر از زنان به دنبال کمک هستند و همین امر باعث می شود که بسیاری از آنها به مواد مخدر و الکل به عنوان راهی برای مقابله با بیماری خود روی آورند. سوء مصرف مواد، متأسفانه، تنها علائم دوقطبی را تشدید می کند و آنها را بدتر می کند.

اگر اختلال دوقطبی دارید و مشکل مواد مخدر یا الکل دارید، مهم است که فورا به دنبال کمک و حمایت باشید. علائم اختلال دوقطبی بدون استرس اضافی و خطر سلامتی ناشی از سوء مصرف الکل یا مواد مخدر به اندازه کافی مخرب هستند. درمان تشخیص دوگانه، هر مشکلی را که با آن دست و پنجه نرم می کنید، به طور همزمان از طریق درمان سوء مصرف مواد و درمان سلامت روان برطرف می کند.

در طول درمان سوء مصرف مواد، دوره سم زدایی را پشت سر می گذارید تا علائم مصرف مواد شما از علائم اختلال دوقطبی شما متمایز شود. پس از سم زدایی، وارد یک برنامه درمانی مسکونی می شوید که شامل درمان فردی، مشاوره گروهی و یک برنامه 12 مرحله ای برای رسیدگی به اعتیاد به مواد است.

همزمان با درمان سوء مصرف مواد، درمان اختلال دوقطبی خود را نیز دریافت خواهید کرد. این اغلب شامل داروهایی مانند داروهای ضد افسردگی و تثبیت کننده های خلق و خوی علاوه بر درمان شناختی-رفتاری و/یا رفتار درمانی دیالکتیکی است. هر دو روش درمانی به شما مهارت هایی را می آموزند که برای جایگزینی رفتارهای مقابله ای قدیمی خود با روش های جدید و مثبت برای مقابله با اختلالات همزمان خود نیاز دارید.

دلایل مراجعه به روانشناس - رایج ترین مسائل برای درمان

۲ بازديد

با این حال، با وجود انگ های اطراف درمان - خوشبختانه! - از آنجایی که به گذشته مربوط می شود و افراد بیشتری تصمیم به مراجعه به یک درمانگر می گیرند، بسیاری از مردم هنوز به اشتباه معتقدند که برای بهره مندی از مراجعه به روانشناس باید تا "نقطه شکست" صبر کنید. . برای ارتباط با روانشناس خوب مرد در تهران اینجا کلیک کنید

واقعیت این است که زمان «مناسب» برای شروع درمان وجود ندارد . 

افراد به دلایل مختلف به درمان مراجعه می کنند، چه این به معنای کمک به درمان یک مشکل خاص سلامت روان باشد یا چیزی به سادگی رسیدن به یک هدف خاص در زندگی.

نکته این است که برای بهره مندی از مراجعه به روانشناس، نیازی به مبارزه ندارید. 

در واقع، ما دوست داریم درمان را به عنوان یک بررسی سلامت عاطفی و روانی بدانیم . خیلی آسان است که زندگی را با بولدوز بگذرانیم بدون اینکه لحظه ای وقت بگذاریم و ببینیم واقعاً در زیر همه چیز چگونه هستیم. 

درمان فضای امنی را برای شناخت بهتر خود، کشف آسیب‌ها و ناامیدی‌های گذشته فراهم می‌کند و مطمئن می‌شویم که بر انتخاب‌هایی که امروز انجام می‌دهیم تأثیر منفی نمی‌گذارند.

ما قصد داریم به برخی از رایج ترین دلایلی که افراد به سمت درمان می روند نگاهی بیاندازیم:

1. برای کمک به یک موضوع خاص سلامت روان

چه بدانید که از یک مشکل سلامت روانی خاص رنج می‌برید یا به سادگی احساس می‌کنید «چیزی مشکل دارد»، درمان می‌تواند ابزار مناسبی را برای مدیریت بهتر علائم و ریشه‌یابی مشکل در اختیار شما قرار دهد. 

گاهی اوقات این یک رویداد است، گاهی اوقات انباشته ای از رویدادها (یا احساسات ابراز نشده)، و گاهی اوقات حتی تعیین دقیق اینکه همه چیز از کجا شروع شده است دشوار است. در هر موقعیتی که هستید، درمان ابزارهایی را برای مدیریت بهتر علائم در اختیار شما قرار می دهد و در عین حال به شما کمک می کند تا ریشه مسائل را پیدا کنید و همه چیز از کجا شروع شد. و در آن زمان است که شفا و بهبودی واقعی می تواند رخ دهد.

2. مشکلات رابطه

چه در یک رابطه کنونی با مشکلاتی روبرو باشید، چه مجرد باشید و بارها و بارها در الگوهای یکسانی قرار بگیرید یا احساس کنید که هرگز حمایت لازم را از اطرافیان خود دریافت نمی کنید، درمان می تواند کمک کننده باشد.

توانایی برقراری ارتباط با دیگران و ایجاد روابط سالم برای سلامت عاطفی و ذهنی ما حیاتی است. اگر در روابط خود دچار مشکل هستیم، احتمالاً بقیه زندگی را نیز دچار مشکل می کند.

در درمان ، درک بهتری از اینکه چگونه تجربیات دوران کودکی‌تان ممکن است بر نحوه ایجاد روابط امروزی شما تأثیر بگذارد، به دست خواهید آورد، بنابراین می‌توانید به تدریج برای ایجاد ارتباطات سالم‌تر و معتبرتر با افراد اطرافتان در زمان حال تلاش کنید. 

  1. زیرا آنها احساس "خالی" یا بی جهت می کنند

بسیاری از مردم به دلیل احساس گم شدن یا خالی بودن به درمان مراجعه می کنند. شاید تا کنون زندگی آنطور که آنها انتظار داشتند پیش نرفته باشد یا شاید آنها به هر چیزی که همیشه آرزو داشته اند رسیده اند اما شروع به این سوال کرده اند که همه چیز برای چه چیزی بوده است. نکته اینجاست که هیچ وقت برای تغییر مسیر دیر نیست. در درمان ، می توانید برای کشف چیزهایی که واقعا برای شما مهم هستند تلاش کنید تا بتوانید زندگی پر معنا و هدف بسازید.

  1. برای یک دیدگاه عینی

به اشتراک گذاشتن افکار و احساسات خود با دوستان نزدیک و خانواده واقعاً مهم است، اما کار با یک درمانگر کاملاً متفاوت است. با یک دوست شما مشکلات را با یکدیگر به اشتراک می گذارید، در حالی که رابطه درمانی بر شما متمرکز است - و فقط شما.

یک درمانگر یک دیدگاه منحصر به فرد عینی ارائه می دهد که به این معنی است که احساسات شخصی هرگز درگیر نمی شوند یا بر تصویر گسترده تر تأثیر نمی گذارند. روانشناسان سال ها برای درک شرایط انسان و کمک به شما به گونه ای که دوستان نمی توانند آموزش می بینند، صرف می کنند. این بدان معنی است که آنها می توانند به سرعت به هر منطقه ای که شما را عقب می اندازد، برسند و گام های ملموسی برای تغییر ایجاد کنند.

  1. مشکل در خوابیدن یا احساس خستگی بیش از حد

شاید این اولین چیزی نباشد که وقتی به درمان فکر می کنید به ذهنتان خطور می کند ، اما خواب و سلامت روان ارتباط تنگاتنگی با هم دارند. وقتی یکی از همگام می افتد، دیگری معمولا دنبال می شود. چه در طول شب احساس خستگی داشته باشید یا در تلاش برای خوابیدن باشید، مشکلات خواب دلیل خوبی برای عبور از درب درمانگر است.

  1. از حرکت در یک رویداد/تغییر بزرگ زندگی پشتیبانی کنید

چه طلاق باشد، چه نقل مکان به یک مکان جدید، یا تغییر در حرفه... رویارویی با تغییرات زندگی به تنهایی می تواند بسیار طاقت فرسا باشد. درمان مکانی عالی برای صحبت در مورد گزینه های خود و هدایت تغییرات با حمایت یک متخصص است.

  1. غم و اندوه

ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که مرگ هنوز یک موضوع تابو است که می‌تواند باعث شود برخی افراد وقتی کسی را که برایشان مهم است از دست بدهند، احساس انزوا کنند. در حالی که غم و اندوه یک فرآیند کاملاً سالم و عادی انسانی است، گاهی اوقات روند سوگواری می تواند کمی بیشتر طول بکشد و ما در طول مسیر به حمایت نیاز داریم. 

ممکن است چیزهایی وجود داشته باشد که نخواهید با افراد اطراف خود به اشتراک بگذارید یا نگران باشید که ممکن است به خاطر آنها مورد قضاوت قرار بگیرید. درمان فضایی را برای شما فراهم می کند تا غم خود را به اشتراک بگذارید، داستان خود را بگویید و احساسات خود را تأیید کنید. 

  1. تا احساس اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید

عزت نفس پایین معمولاً از دوران کودکی سرچشمه می گیرد و می تواند زندگی را در سراسر جهان تحت تأثیر قرار دهد. درمان مکانی عالی برای ایجاد اعتماد به نفس و کار از طریق روابط ناسالم گذشته یا تجربیات حل نشده از دوران کودکی است که ممکن است اعتماد به نفس شما را از بین ببرد.

  1. برای تبدیل شدن به بهترین نسخه از خود

همانطور که سقراط گفت: "زندگی بررسی نشده ارزش زیستن ندارد". اگر برای شناخت خود، نقاط قوت و آسیب پذیری خود وقت نگذاریم، چگونه می توانیم بفهمیم که بهترین فرصت را به زندگی داده ایم؟ خودآگاهی بزرگترین هدیه ای است که می توانیم هم به خود و هم به اطرافیانمان بدهیم.

دلایل مراجعه به روانشناس بی پایان است. درمان نه تنها به شما در انجام هر آنچه در حال حاضر از سر می گذرانید کمک می کند، بلکه شما را برای مقابله با آنچه در آینده نیز روی می دهد مجهزتر می کند. اگر روی حصار بوده اید، اکنون وقت آن است. اما هشدار دهید: ممکن است زندگی را تغییر دهد.

برخورد با یک دختر نوجوان دشوار: راهنمای والدین

۲ بازديد

برای والدین، برخورد با دختران نوجوان دشوار می تواند چالش برانگیز باشد – و گاهی اوقات بسیار متفاوت از تربیت یک پسر نوجوان است . دختران نوجوان باهوش، با روحیه و قوی هستند. آنها نظرات خود را دارند و چیزها را عمیقاً احساس می کنند. علاوه بر این، دختران نوجوان دچار انواع تغییرات جسمی و روحی می شوند. آنها در حال توسعه علایق و روابط خارج از خانواده هستند زیرا احساس مستقلی از خود ایجاد می کنند.برای ارتباط با بهترین روانشناس زن در تهران اینجا کلیک کنید.

در نتیجه، دختران نوجوان گاهی اوقات می توانند با والدین خود برخورد کنند و به گونه ای رفتار کنند که برای والدین ناامید کننده باشد. این بخشی از روند طبیعی رشد به یک زن جوان است. برای والدینی که به دنبال مشاوره در مورد نحوه برخورد با یک دختر نوجوان هستند، بهترین رویکرد معمولا این است که از نزدیک گوش کنند، عشق بی قید و شرط را ارائه دهند و رفتار دختر خود را خیلی شخصی نگیرید.

خوراکی های کلیدی

  • بخشی از مغز که مسئول قضاوت و تصمیم گیری است، هنوز در طول سال های نوجوانی در حال رشد است و دختران نوجوان را مستعد تغییر تکانه ها و احساسات می کند.
  • نوسانات خلقی در مراحل اولیه رشد نوجوانی بسیار متغیر است و دختران نوجوان نسبت به پسران تغییرات شدیدتری را در سطوح شادی و غم نشان می دهند.
  • تربیت یک دختر نوجوان مستلزم یافتن تعادل بین تعیین محدودیت ها و اجازه دادن به او برای ایجاد مسیر خود است.
  • بهترین توصیه برای والدین در مورد نحوه برخورد با یک دختر نوجوان دشوار به این صورت خلاصه می شود: با دختر خود در ارتباط و ارتباط نزدیک باشید و سعی کنید نگرش فرزندتان را شخصی نگیرید.
 

چرا دختران نوجوان نسبت به مادران خود بد هستند؟

برای مادران مهم است که به یاد داشته باشند که رفتار معمولی دختران نوجوان اصلاً مربوط به شما نیست. بلکه با تجارب شدید جسمی و احساسی که دختر شما در حال عبور از این مرحله از بلوغ و تبدیل شدن به یک زن جوان است، کاتالیز می‌شود.

با این حال، مواقع زیادی وجود دارد که مادران (و پدران) خود را ناله می‌بینند که "چرا دخترم از من متنفر است؟" و "چرا دختر نوجوان من اینقدر عصبانی است؟" در اینجا به برخی از دلایلی اشاره می کنیم که تربیت دختران نوجوان می تواند دشوار باشد.

اثرات عاطفی و جسمی بلوغ

بلوغ تاثیر بسیار زیادی بر زندگی یک دختر دارد. این مرحله هم تغییرات خلقی و هم تجربیات جدیدی را به همراه دارد. برای دختران، بلوغ در حدود سن 11 سالگی شروع می شود. در نتیجه، دختران بین 14 تا 16 سالگی از نظر جسمی بالغ می شوند. و رشد جسمانی ناشی از بلوغ می تواند باعث ایجاد مشکلات مربوط به تصویر بدن و عزت نفس شود. از این رو، دختران نوجوان اغلب در دوران بلوغ به دلیل بوی بدن، آکنه و/یا ناراحتی ناشی از تغییرات جدید در ظاهر خود، خودآگاه هستند. علاوه بر این، آنها می توانند بیشتر بدخلقی، افسرده یا مضطرب باشند.

علاوه بر این، مغز نوجوان هنوز در طول سال های نوجوانی در حال رشد است، به ویژه ناحیه ای از مغز که مسئول قضاوت و تصمیم گیری است. این ناحیه، قشر جلوی مغز، تا اواسط دهه 20 به طور کامل بالغ نمی شود. از این رو، دختران نوجوان بیشتر مستعد تغییر انگیزه ها و احساسات هستند.

نوسانات خلقی معمولی نوجوانان

فیلم‌ها و تلویزیون اغلب داستان‌های کلیشه‌ای از والدین را به تصویر می‌کشند که می‌دانند چگونه با یک دختر نوجوان بی‌احترام رفتار کنند. تصویر کلیشه ای از یک دختر نوجوان دشوار معمولاً شامل درهای به هم کوبیده شده، فریاد زدن، اشک ها و دعواهای بزرگ با والدین و خواهر و برادر است.

با این حال، طبق تحقیقات، حقیقتی در این کلیشه وجود دارد. مطالعه ای   که در مجله  رشد کودک منتشر شد ، تغییرات خلقی را در نزدیک به 500 نوجوان بررسی کرد. محققان نوجوانان را از سن 13 تا 18 سالگی زیر نظر گرفتند. سه بار در سال، نوجوانان از لبنیات آنلاین برای گزارش شادی، خشم ، غم و اضطراب روزانه خود در طی پنج روز استفاده کردند. در نتیجه، این مطالعه نشان داد که نوسانات خلقی نوجوانان در اوایل نوجوانی بسیار متغیر است. علاوه بر این، دختران نوجوان تغییرات شدیدتری را در سطوح شادی و غم نشان دادند.

مبارزه دختران نوجوان برای استقلال

تلاش برای استقلال بخشی اجتناب ناپذیر از رشد نوجوانان است. دختران نوجوان یاد می‌گیرند که مسئولیت پذیر باشند، ارزش‌های خود را شکل دهند و بفهمند که چگونه تصمیم‌گیری کنند که برای آنها مناسب است.

بنابراین، دختران نوجوان از طریق  انتخاب مد ، موسیقی که گوش می دهند، دوستانی که با آنها وقت می گذرانند و فعالیت ها و سرگرمی هایی که انتخاب می کنند، استقلال خود را ابراز می کنند. و انتخاب هایی که می کنند ممکن است همان انتخاب هایی نباشد که والدینشان برایشان می کنند.

از این رو، تربیت دختران نوجوان مستلزم یافتن تعادلی بین تعیین محدودیت ها و اجازه دادن به نوجوانان برای ایجاد مسیر خود است. علاوه بر این، والدین ممکن است نیاز داشته باشند که به دختران نوجوان اجازه دهند شکست را تجربه کنند . در نتیجه، آنها بیشتر درباره خود می آموزند و تاب آوری را توسعه می دهند. اما برای والدین آسان نیست که کنار بایستند و شاهد مبارزه و گاه شکست دختران نوجوان خود باشند.

 

 
 

تاثیر رسانه های اجتماعی

مسائل مربوط به تصویر بدن بیشتر نوجوانان، به ویژه زنان را تحت تاثیر قرار می دهد. همانطور که بدن آنها رشد می کند، دختران نوجوان تمایل دارند انرژی زیادی را روی ظاهر فیزیکی خود متمرکز کنند. و اگر نسبت به ظاهر خود احساس ناامنی کنند، رسانه های اجتماعی به طور کلی اوضاع را بدتر می کنند.

بر اساس نظرسنجی Common Sense Media، 35 درصد از دختران نوجوانی که در شبکه های اجتماعی فعال هستند ، نگران این هستند که مردم آنها را در عکس های غیرجذاب تگ کنند. علاوه بر این، 27 درصد گزارش می دهند که در هنگام پست کردن عکس ها در مورد ظاهرشان استرس دارند. و 22 درصد گزارش می دهند که وقتی کسی روی عکس هایی که پست می کنند نظر نمی دهد یا "لایک" نمی کند، احساس بدی نسبت به خود دارند. علاوه بر این، استفاده از فیس بوک نیز با خطر بالاتر اختلالات خوردن مرتبط است  .

علاوه بر این، رسانه‌های اجتماعی خطر آزار و اذیت سایبری یا صرفاً احساس کنار گذاشته شدن را به همراه دارند. در نتیجه بر سلامت روان دختران نوجوان تأثیر منفی می گذارد. مطالعه ای بر روی نوجوانان 13 ساله به نام #سیزده بودن نشان داد که شرکت کنندگانی که سایت های رسانه های اجتماعی را بین 50 تا 100 بار در روز چک می کردند، 37 درصد بیشتر از افرادی که فقط چند بار در روز آن را چک می کردند، مضطرب بودند.

وسواس چیست؟

۳ بازديد

 

 

وسواس فکری، امیال یا تصاویر ذهنی مکرر هستند که مزاحم و ناخواسته هستند.  برای افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری اجباری (OCD)، وسواس آنها را بسیار مضطرب می کند. برای تسکین این اضطراب، آنها را به انجام اجبار سوق می دهند . برای ارتباط با مرکز روانکاوی خوب درتهران با گروه ویان تماس بگیرید

 

اجبار، آداب یا رفتارهایی هستند که به طور موقت ناراحتی شخصی را در مورد یک وسواس ناخواسته "خنثی" می کنند.  افراد مبتلا به OCD ممکن است وسواس، اجبار یا هر دو داشته باشند. 

 

اکثر مردم درجاتی از علائم وسواسی مانند افکار مزاحم را در مقطعی از زندگی خود تجربه می کنند. افکار مکرر و ناخواسته به ویژه در مواقع استرس رایج هستند. با این حال، اکثر افرادی که گاه به گاه افکار مزاحم دارند، دچار وسواس یا OCD نمی شوند. 

 

انواع وسواس

وسواس ها و اجبارهای همراه با آنها معمولاً وقت گیر و طاقت فرسا هستند. افراد مبتلا به وسواس ممکن است با انجام یک عمل خاص، مانند شستن دست‌ها، «چک کردن» (درها، قفل‌ها، اجاق‌ها و غیره)، شمردن یا پرسیدن سؤالات تکراری، به دنبال کاهش تنش درونی خود باشند. 

 

وسواس ها معمولاً در کنار موضوعات خاص اضطراب آور، مانند ترس از آسیب، بیماری، و بدشانسی، و همچنین چیزهایی که نامناسب یا اشتباه هستند، قرار می گیرند. 

 

پنج نوع رایج وسواس را می توان به عنوان کمال گرایی، رابطه، آلودگی، ایجاد آسیب و افکار مزاحم طبقه بندی کرد. همه وسواس‌ها می‌توانند باعث ناراحتی عاطفی قابل توجه، کاهش عزت نفس و اختلال در توانایی عملکرد عادی در روابط، کار یا مدرسه شوند.

 

OCD چقدر شایع است؟

اختلال وسواس فکری-اجباری یک بیماری نسبتاً شایع در سلامت روان است. در طول زندگی خود، حدود 2.3٪ از بزرگسالان ایالات متحده معیارهای OCD را دارند. 

کمال گرایی

افرادی که دارای وسواس کمال گرا هستند، ترس از اشتباه کردن، انجام کاری اشتباه، یا کنار گذاشتن چیزها را در خود غرق می کنند. OCD کمال گرا ممکن است شامل وسواس های زیر باشد:

 
  • نظم، تقارن و سازماندهی
  • آراستگی
  • پیروی از قوانین، دستورالعمل ها و روال های خاص
  • احساس اینکه چیزها "در جای خود" یا "درست درست" هستند
  • انجام کامل وظایف در محل کار یا مدرسه 
 

بر خلاف تصور عمومی، وسواس های کمال گرا همیشه مربوط به سازماندهی، آراستگی، یا چیدمان وسایل خانه نیست. برخی از افراد مبتلا به OCD نیز دقت نظر را از خود نشان می دهند که نوعی کمال گرایی اخلاقی است . احتیاط اغلب مستلزم رعایت سختگیرانه اعتقادات مذهبی، اخلاقی و/یا اخلاقی است.

 

رابطه ای

وسواس های متمرکز بر رابطه شامل تردیدها و نگرانی های شدید در مورد "صحت" یک رابطه یا شریک عاشقانه است . برخی از محققان از این نوع وسواس با عنوان اختلال وسواس فکری-اجباری رابطه (ROCD) یاد می کنند.

 

افرادی که افکار وسواسی یا نگرانی در مورد یک شریک عاشقانه خاص دارند، اغلب ترس شدیدی از رها شدن دارند. بسیاری از افراد با وسواس های متمرکز بر رابطه، آسیب های دوران کودکی یا طرد شدن را تجربه کردند، که منجر به ایجاد یک سبک دلبستگی ناایمن در آنها شد . ممکن است دیگران خیانت مانند خیانت را در یک رابطه گذشته تجربه کرده باشند. 

 

افراد مبتلا به ROCD ممکن است علائمی مانند: 

 
  • به طور مداوم احساسات خود یا شریک زندگی خود را زیر سوال می برند
  • تعجب می کنم که آیا شریک زندگی آنها هم روح آنها است یا "یکی"
  • مکرراً شریک فعلی خود را با شرکای قبلی مقایسه می کنند
  • مشغولیت به عیوب اخلاقی، عاطفی یا فیزیکی شریک زندگی خود
  • نگرانی از اینکه شریکشان خیانت کند یا رابطه را ترک کند
 

بسیاری از افراد مبتلا به وسواس های متمرکز بر رابطه سعی می کنند با درخواست دائمی برای اطمینان خاطر از عشق یا وفاداری شریک خود، اضطراب خود را کاهش دهند. آنها همچنین ممکن است بیش از حد در مورد یافتن همسر ایده آل خود یا ایجاد رابطه عالی برای مدیریت پریشانی خود خیال پردازی کنند. 

 

آلودگی

وسواس آلودگی ممکن است شامل ترس از آلودگی فیزیکی (مانند آلودگی، باکتری، میکروب ، مواد شیمیایی یا بیماری) یا آلودگی اخلاقی (مانند یک فرد، مکان یا ایده ای باشد که به عنوان "بد" یا ناپسند تلقی می شود). 

 

هنگامی که با احتمال (یا حتی گاهی اوقات فکر) آلودگی مواجه می شوند، افراد مبتلا به وسواس آلودگی اغلب احساس می کنند که تحت فشار قرار می گیرند. 15 

 

برای اینکه دوباره احساس "پاک" یا "پاک بودن" کنند، افراد مبتلا به وسواس های مرتبط با آلودگی ممکن است: 16

 
  • به شستن بیش از حد و گاه تشریفاتی دست بپردازید
  • اشیا را ضد عفونی یا استریل کنید
  • چیزها را دور بریزید
  • لباس ها را مرتب عوض کنید
  • مناطق تمیز و بدون محدودیت برای دیگران ایجاد کنید
  • از دست زدن به برخی مکان ها یا دست زدن به اشیا خودداری کنید
 

ایجاد آسیب

برخی از افراد مبتلا به OCD وسواس های مرتبط با آسیب رساندن به خود یا دیگران را تجربه می کنند. 17 مثال رایج از ترس های وسواسی مرتبط با ایجاد آسیب عبارتند از: 

 
  • فراموش کردن خاموش کردن لوازم خانگی
  • گرفتار شدن در تصادف رانندگی 
  • مریض شدن کسی
  • افتادن تصادفی نوزاد 
 

بسیاری از افراد مبتلا به OCD احساس "مسئولیت بیش از حد در قبال آسیب" دارند، به این معنی که احساس می کنند اعمال روزمره آنها می تواند باعث اتفاقات بد شود، حتی زمانی که بعید یا غیرممکن است. 

 

اجبارهای رایج برای وسواس آسیب عبارتند از: 

 
  • اجتناب از افراد، اشیاء یا مکان های خاص
  • جستجوی اطمینان از دیگران، خود و منابع آنلاین
  • مناسک ذهنی، مانند دعای زیاد برای جلوگیری از خشونت؛ خنثی کردن افکار بد با افکار خوب؛ توجیهات در مورد اینکه چرا آنها آسیبی نمی زنند. و بازی کردن نحوه برخورد آنها با سناریوهای ترسناک
 

افکار مزاحم

افکار مزاحم معمولاً با چیزی ترسناک، خطرناک، نامناسب یا دافعه مرتبط هستند، مانند: 

 
  • تصاویر جنسی ناخواسته
  • تصاویر خشونت آمیز ناخواسته 
  • تکانه های تهاجمی
  • توهین به دین 
 

حدود 80 تا 90 درصد از جمعیت عمومی افکار مزاحم را تجربه می کنند.  با این حال، برای برخی از افراد - مانند افراد مبتلا به OCD - این افکار وسواسی به اندازه کافی مداوم و اضطراب آور هستند که در عملکرد روزانه اختلال ایجاد می کنند. مهم است که به یاد داشته باشید که داشتن افکار مزاحم به این معنی نیست که بر اساس آنها عمل خواهید کرد. 

اختلال دوقطبی

۴ بازديد

 

 

آیا دوره‌هایی دارید که به‌طور غیرمعمول احساس «بالا» (خوشحالی و برون‌رفتاری یا تحریک‌پذیری) می‌کنید، اما دوره‌هایی را دارید که احساس «پایین» (غمگین یا مضطرب غیرمعمول) می‌کنید؟ آیا در دوره های "بالا" انرژی یا فعالیت بیشتری دارید و نیاز به خواب کاهش یافته است، در حالی که در زمان های "پایین" انرژی کم، ناامیدی و گاهی اوقات افکار خودکشی دارید؟ آیا این علائم نوسان خلق و خو و سطح انرژی باعث ناراحتی شما می شود یا بر عملکرد روزانه شما تأثیر می گذارد؟ برخی از افراد با این علائم یک بیماری روانی مادام العمر اما قابل درمان به نام اختلال دوقطبی دارند.

اختلال دوقطبی چیست؟

اختلال دوقطبی یک بیماری روانی است که می تواند مزمن (مداوم یا دائماً تکرار شود) یا دوره ای (گاهی و در فواصل نامنظم رخ می دهد). مردم گاهی اوقات به اختلال دوقطبی با اصطلاحات قدیمی تر "اختلال افسردگی شیدایی" یا "افسردگی شیدایی" اشاره می کنند.

همه افراد فراز و نشیب های طبیعی را تجربه می کنند، اما با اختلال دوقطبی، دامنه تغییرات خلقی می تواند شدید باشد. افراد مبتلا به این اختلال، دوره‌های شیدایی یا خلق‌وخوهای غیرعادی بالا دارند که در آن فرد ممکن است احساس شادی، تحریک‌پذیری یا «بالا» با افزایش قابل توجهی در سطح فعالیت داشته باشد. آنها همچنین ممکن است دوره های افسردگی داشته باشند که در آن احساس غمگینی، بی تفاوتی یا ناامیدی می کنند، همراه با سطح فعالیت بسیار پایین. برخی از افراد دوره‌های هیپومانیک دارند، که مانند دوره‌های شیدایی هستند، اما به اندازه‌ای شدید نیستند که باعث اختلال در عملکرد اجتماعی یا شغلی شوند یا نیاز به بستری شدن در بیمارستان داشته باشند.

اغلب اوقات، علائم اختلال دوقطبی در اواخر نوجوانی یا اوایل بزرگسالی شروع می شود. گاهی اوقات، کودکان ممکن است علائم اختلال دوقطبی را تجربه کنند. اگرچه علائم ممکن است ظاهر شوند و از بین بروند، اختلال دوقطبی معمولاً نیاز به درمان مادام العمر دارد و به خودی خود از بین نمی رود. اختلال دوقطبی می تواند عامل مهمی در خودکشی، از دست دادن شغل، توانایی عملکرد و اختلافات خانوادگی باشد. با این حال، درمان مناسب می تواند منجر به عملکرد بهتر و بهبود کیفیت زندگی شود.

علائم اختلال دوقطبی چیست؟

علائم اختلال دوقطبی می تواند متفاوت باشد. فرد مبتلا به این اختلال ممکن است دوره های شیدایی، دوره های افسردگی یا دوره های "مخلوط" داشته باشد. یک دوره مختلط هم علائم شیدایی و هم علائم افسردگی دارد. این اپیزودهای خلقی علائمی را ایجاد می کنند که یک یا دو هفته یا گاهی بیشتر طول می کشد. در طول یک دوره، علائم هر روز در بیشتر روز باقی می‌مانند. احساسات شدید هستند و با تغییراتی در رفتار، سطح انرژی یا سطوح فعالیتی که برای دیگران قابل توجه است اتفاق می‌افتند. در بین قسمت‌ها، خلق و خوی معمولاً به حالت اولیه سالم برمی‌گردد. اما در بسیاری از موارد، بدون درمان کافی، با گذشت زمان، اپیزودها بیشتر اتفاق می‌افتند.

علائم یک دوره مانیک علائم یک دوره افسردگی
احساس بسیار بالا، بالا، سرخوش، یا به شدت تحریک پذیر یا لمس احساس بسیار ناراحت یا غمگین یا مضطرب
احساس پرش یا سیم کشی، فعال تر از حد معمول احساس کندی یا بی قراری
افکار مسابقه ای مشکل در تمرکز یا تصمیم گیری
کاهش نیاز به خواب مشکل در به خواب رفتن، زود بیدار شدن یا خواب زیاد
صحبت کردن سریع در مورد چیزهای مختلف ("فرار ایده ها") آهسته صحبت کردن، احساس ناتوانی در یافتن چیزی برای گفتن، یا فراموش کردن زیاد
اشتهای بیش از حد برای غذا، نوشیدن، رابطه جنسی یا سایر فعالیت های لذت بخش عدم علاقه به تقریباً تمام فعالیت ها
احساس می کنید که می توانید بسیاری از کارها را همزمان انجام دهید بدون اینکه خسته شوید حتی قادر به انجام کارهای ساده نیست
احساس مهم بودن، استعداد یا قدرت غیرعادی احساس ناامیدی یا بی ارزشی، یا فکر کردن به مرگ یا خودکشی

برخی از افراد مبتلا به اختلال دوقطبی ممکن است علائم خفیف تری نسبت به سایرین داشته باشند. به عنوان مثال، دوره های هیپومانیک ممکن است باعث شود فرد احساس بسیار خوبی و سازنده داشته باشد. آنها ممکن است احساس نکنند که چیزی اشتباه است. با این حال، خانواده و دوستان ممکن است متوجه نوسانات خلقی و تغییرات در سطح فعالیت به عنوان یک رفتار غیرعادی شوند و دوره های افسردگی ممکن است به دنبال دوره های هیپومانیک باشند.

انواع اختلال دوقطبی

افراد مبتلا به سه نوع اساسی اختلال دوقطبی تشخیص داده می شوند که شامل تغییرات واضح در خلق و خو، انرژی و سطح فعالیت است. این حالت‌ها از دوره‌های شیدایی تا دوره‌های افسردگی متغیر است.

  • اختلال دوقطبی I با اپیزودهای شیدایی تعریف می شود که حداقل 7 روز (بیشتر روز، تقریبا هر روز) طول می کشد یا زمانی که علائم شیدایی آنقدر شدید است که نیاز به مراقبت در بیمارستان است. معمولاً دوره‌های افسردگی جداگانه نیز رخ می‌دهد که معمولاً حداقل 2 هفته طول می‌کشد. اپیزودهای اختلال خلقی با ویژگی های ترکیبی نیز ممکن است. تجربه چهار یا بیشتر اپیزود شیدایی یا افسردگی در طول یک سال "دوچرخه سواری سریع" نامیده می شود.
  • اختلال دوقطبی II با الگویی از دوره‌های افسردگی و هیپومانیک تعریف می‌شود، اما این دوره‌ها شدت کمتری نسبت به دوره‌های شیدایی در اختلال دوقطبی I دارند.
  • اختلال سیکلوتیمیک (که سیکلوتیمیا نیز نامیده می شود) با علائم مکرر هیپومانیک و افسردگی که به اندازه کافی شدید نیستند یا به اندازه کافی طولانی نیستند که به عنوان دوره های هیپومانیک یا افسردگی واجد شرایط شوند، تعریف می شود.

«سایر اختلالات دوقطبی و مرتبط با مشخص و نامشخص» تشخیصی است که به علائم اختلال دوقطبی اشاره دارد که با سه نوع اصلی اختلال دوقطبی که در بالا ذکر شد مطابقت ندارند.

چگونه مرد مناسبی را برای ازدواج انتخاب می کنید؟

۳ بازديد

به عنوان دختران جوان، بیشتر زنان تمایل دارند کلیشه های بلند قد، تیره و خوش تیپ را ایده آل کنند. آنها پوسترهایی از مردان رویایی را روی دیوارهای اتاق خواب خود نصب می کنند و آرزوی خوشبختی را در کنار شاهزاده جذاب خود دارند. با این حال، اکثر آنها با افزایش سن نظر خود را تغییر می دهند. با گذشت زمان، آنها متوجه می شوند که برای به نتیجه رساندن یک رابطه بسیار بیشتر از ویژگی های فیزیکی صرف می شود..برای مشاوره با روانشناس مرد در تهران با گروه ویان تماس بگیرید.

وقتی نوبت به انتخاب شریک زندگی می رسد ، آنچه در درون نهفته است نقش بسیار مهم تری ایفا می کند. با این حال، تعریف یک شریک ایده آل ممکن است از فردی به فرد دیگر متفاوت باشد. برخی می خواهند که شریک زندگی خود فعال باشند، در حالی که برخی دیگر بدشان نمی آید که آخر هفته ها را روی کاناپه به تماشای فیلم های قدیمی بگذرانند. برخی خواهان مردی هستند که باورهای معنوی او با باورهای خود هماهنگ باشد و برخی دیگر عشق به حیوانات را یک ویژگی کلیدی می دانند.

اما مهم نیست که ترجیح می دهید، دوست دارید شریک زندگی تان پسر خوبی باشد. شما کسی را می خواهید که وقتی زندگی سخت می شود، بتوانید به او تکیه کنید، کسی که در همه حال با شما باشد. با کسی که از اینکه خودت باشی خجالت نمی کشی و نگرش مثبتشان به شما کمک می کند نور را در زمانی که خودتان بتوانید آن را ببینید، در خود ببینید. در اینجا برخی از ویژگی های یک مرد خوب در یک رابطه وجود دارد که باید در مردی که می خواهید بقیه عمر خود را با او بگذرانید به آنها توجه کنید.

ویژگی های یک مرد خوب

هر کسی قبل از ازدواج یک شریک ایده آل در ذهن خود دارد. من پسری رویایی در ذهنم ایجاد کرده بودم که او را تعریف یک مرد کامل می دانستم. اما واقعیت این است که هیچ کس کامل نیست. مرد شما هم لازم نیست چنین باشد. او نباید شبیه بردلی کوپر یا زین مالیک باشد. اما او باید ویژگی های خاصی را داشته باشد که برای موفقیت یک ازدواج لازم است. ویژگی های بسیاری وجود دارد که زنان در مردان تحسین می کنند . بنابراین، قبل از اینکه بطری شامپاین را باز کنید، به این لیست بروید و ببینید آیا شریک زندگی شما تمام ویژگی هایی را که باید در یک مرد جستجو کنید بررسی می کند. 

1. او شما را برابر می بیند

او شما را دوست دارد، شما را می‌پرستد، چیزهای بامزه‌ای برایتان می‌خرد، و تمام آن مغناطیس جذاب را دارد تا شما را مجذوب خود کند. همه این موارد فرعی هستند. این سوال واقعی است - آیا او شما را برابر می بیند؟ این اولین سوالی است که از دوستانم هنگام قرار ملاقات با شخصی یا زمانی که آماده ازدواج هستند می پرسم. آیا این مرد عالی به افکار و نظرات شما اهمیت می دهد؟

برابری با شریک زندگی خود یکی از ویژگی های کلیدی یک مرد خوب است. او نمی تواند شما را پست تر از خودش بداند. این فقط تعادل را به هم می زند و یک رابطه نامتعادل مطمئناً به زودی فرو می ریزد. تنها زمانی می توانید رابطه متعادلی با SO خود ایجاد کنید که او به شما به عنوان یک شریک برابر نگاه کند.

2. او مهربان است

اگر می‌پرسید یک مرد خوب چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد، شاید این یکی از مهمترین ویژگی‌های مثبت باشد که باید به آن توجه کنید. آدم باید مهربان باشد تا آدم خوبی باشد. اعمال کوچک مهربانی این دنیا را به مکانی بهتر و شادتر تبدیل می کند. این به افراد اجازه می دهد تا با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و روابط قوی و معناداری ایجاد کنند.

مهربانی انعکاس مثبتی دارد. وقتی کسی نسبت به شما یا خود مهربانی نشان می دهد، می تواند اعتماد به نفس و عزت نفس را افزایش دهد. مهربانی یکی از مهمترین ویژگی های شریک زندگی است که نمی توانید در مورد آن سازش کنید.

مطالب مرتبط:

3. او شما را می خنداند

حس شوخ طبعی نادر و یکی از جذاب ترین ویژگی های یک مرد است. او مجبور نیست شما را در تمام طول روز بخنداند، اما به اندازه ای است که شما را متوجه کند که او همان کسی است. اگر او شما را به خنده وادار می کند که شما سرخورده هستید و احساس ناراحتی می کنید، مطمئناً یک جعبه مهم در ویژگی های خوب در یک مرد را بررسی می کند. این باید به شما بگوید که در بدترین روزهایتان برای شما در کنار شما خواهد بود.

من و شریکم راه هایی برای خنداندن یکدیگر پیدا می کنیم. و بگذارید به شما بگویم، خندیدن از ته دل (با تمام غرغرها و خرخرهای عجیب و غریب) با عشق زندگیتان یکی از ناب ترین لحظات زندگی است. بدون فیلتر بدون ترس از قضاوت شدن با هم خندیدن فضایی ایجاد می کند که از همه منفی ها پیشی می گیرد. زوج هایی که با هم می خندند، کنار هم بمانند.

4. او قبل از اینکه معشوق شما باشد دوست شماست

به ندرت می توان عشق و دوستی را در یک نفر یافت. وقتی آن را پیدا کردید، می توانید رابطه ای مبتنی بر شفافیت ایجاد کنید. شما می توانید همه چیز را با یکدیگر به اشتراک بگذارید. تمام تاریک ترین رازها و ترس ها را می توان بدون ترس از اینکه شریک زندگی تان دیگر شما را دوست ندارد به اشتراک گذاشت. وقتی او به عنوان یک دوست به درد دل های گذشته شما گوش می دهد، اما با تمام وجود شما را دوست دارد، این یکی از بهترین ویژگی های یک مرد خوب است. دلایل زیادی وجود دارد که چرا باید قبل از عاشق با هم دوست باشید .

دوست داشتن کسی چیزی فراتر از بوسیدن، بغل کردن در ساعت 3 صبح و شب های قرار است. یکی از ویژگی های یک شریک خوب در ازدواج این است که بتواند روزهای بدی مانند:

  • شب های دردناک قاعدگی
  • ناسزا گفتن در مورد روسای ظالم
  • روزهای بد مو
  • برخورد با خویشاوندان سمی

وقتی دوست پسر شما بهترین دوست شما می شود، سطح صمیمیت در رابطه بالا می رود. اگر او پسر خوبی است و بهترین دوست شماست، پس این یکی از ویژگی های شخصیتی جذاب یک مرد خوب است که رابطه را قوی تر می کند. 

5. شفقت و همدلی نشان می دهد

یک مرد خوب در یک رابطه همیشه شفقت نشان می دهد و راه هایی برای همدلی بیشتر در رابطه پیدا می کند. همدلی و هم دلسوزی از یک میل سرچشمه می گیرد - قرار دادن خود به جای دیگران. این دو احساس در زندگی روزمره مورد نیاز است. آیا می توانید تصور کنید که با کسی زندگی کنید که نسبت به آنچه که می گذرانید حساس نیست؟

چنین ویژگی های یک مرد خوب در تقویت رابطه مهم است. باعث کاهش استرس و ایجاد آگاهی عاطفی بین زوجین می شود. همدلی به درک بار افکار سنگین کمک می کند. دلسوز بودن تاب آوری را افزایش می دهد. این به شما کمک می کند قضاوت ها را کنار بگذارید و در مواقع سخت کنار یکدیگر باشید. 

6. حرکات عاشقانه زیبا

در حالی که برخی از مردم زیاد اسراف و پیتزا را دوست دارند، برخی کارهای کوچک عاشقانه را ترجیح می دهند. من یکی از آنها هستم. برخی از حرکات عاشقانه وجود دارد  که باعث می شود همه چیز در یک رابطه بسیار بهتر شود:

  • بیدار شدن با پیامک های صبح بخیر او
  • دریافت میم های خنده دار
  • او به شما پیام می دهد تا ببیند به خانه رسیده اید یا خیر
  • با وجود اینکه شن و ماسه در چشمانش فرو می رود، در ساحل پیاده روی طولانی انجام می دهد
  • بردن شما برای شام بیرون حتی زمانی که چیزی برای جشن گرفتن وجود ندارد
  • شما را با گل های تازه و براونی شگفت زده می کند

این حرکات ذاتی شخصیت یک مرد خوب است. او همه این کارها و خیلی کارهای دیگر را انجام خواهد داد تا شما را دوست داشته باشید و دوست داشته باشید. آه، اینطوری عاشق شریک فعلی ام شدم. اگر او زمانی را از برنامه شلوغ خود صرفاً برای گذراندن وقت با شما اختصاص می دهد، باید در مورد نیت او به شما بگوید. او با شما بازی نمی کند. او در مورد شما جدی است.

7. ویژگی های یک مرد خوب شامل متفکر بودن و کمک کردن است

گاهی آنقدر در زندگی خود غرق می شویم که اولویت هایمان را به هم می ریزیم. وقتی طرف مقابلتان متفکر باشد، مطمئن خواهد شد که آنچه برایتان مهم است را فراموش نکنید.

  • او به شما یادآوری می کند که هیدراته بمانید
  • او از خواهر و برادر و پدر و مادرت مراقبت خواهد کرد
  •  او در کارهای خانه کمک خواهد کرد زمانی که شما بیش از حد بار سنگین دارید (و حتی زمانی که نیستید)

همه اینها به ویژگی های یک شریک خوب در ازدواج اشاره دارد. اینها برخی از  چیزهایی است که هر دختر از دوست پسرش می خواهد . دورانی که فقط از زنان انتظار می رفت از بچه ها، والدینشان و حتی والدین شوهرشان مراقبت کنند، گذشته است. اگر زن از بچه ها مراقبت می کند، شوهر نیز باید از آنها مراقبت کند. اگر فکر می‌کنید که شریک زندگی‌تان برای تعویض پوشک و تمیز کردن آشفتگی‌ها وقتی کودکتان پرت می‌کند مشکلی ندارد، بدون هیچ تردیدی به او بله بگویید. اینها ویژگی های یک مرد خوب برای یک ازدواج شاد است. 

8. او مسئول است

منظورم از مسئولیت پذیری این نیست که بگویم به دنبال مردی باشید که مسئولیت مالی شما را به عهده بگیرد. اگر مستقل هستید، لازم نیست نگران این باشید که مردی مراقب مخارج شما باشد. اما اگر او احساس مسئولیت می کند که شما را خوشحال و راضی نگه دارد، پس این مردی است که باید برای ازدواج به او بله بگویید.

چگونه والدین می توانند به حمایت از نوجوان خجالتی خود کمک کنند

۶ بازديد

چگونه والدین می توانند به حمایت از نوجوان خجالتی خود کمک کنند

پیمایش در پیچیدگی های دوران نوجوانی برای هر نوجوانی چالش برانگیز است، اما برای کسانی که با کمرویی دست و پنجه نرم می کنند، این سفر می تواند به خصوص دلهره آور باشد. به عنوان والدین، درک و حمایت از یک نوجوان خجالتی، نه تنها برای رفاه فعلی آنها، بلکه برای رشد آینده آنها نیز ضروری است.

اول از همه، تشخیص و تایید احساسات یک نوجوان خجالتی ضروری است. نادیده گرفتن خجالتی بودن آنها به عنوان یک مرحله صرف یا تحت فشار قرار دادن آنها برای "بیرون آمدن از پوسته خود" می تواند نتیجه معکوس داشته باشد. در عوض، والدین باید با همدلی به موقعیت برخورد کنند و اذعان کنند که هر فردی خلق و خوی منحصر به فرد و سرعت رشد دارد. والدین با اعتبار بخشیدن به احساسات خود می توانند محیطی از اعتماد ایجاد کنند و به نوجوان سهیم شوند تا نگرانی ها و چالش های خود را به اشتراک بگذارند.

ارتباط باز سنگ بنای حمایت است. والدین باید محیطی در خانه ایجاد کنند که نوجوان احساس راحتی کند و بدون ترس از قضاوت درباره احساسات خود صحبت کند. این به معنای گوش دادن فعالانه به آنها، پرسیدن سؤالات باز و ارائه راهنمایی در صورت لزوم است. مهم این نیست که همه پاسخ‌ها را داشته باشید، بلکه به این است که یک تابلوی صدا باشید که به نوجوان اجازه می‌دهد احساسات خود را پردازش کند.

در حالی که درک و ارتباط حیاتی است، به همان اندازه مهم است که به یک نوجوان خجالتی پناه ندهید. محافظت بیش از حد می تواند به طور ناخواسته ترس و اضطراب آنها را تقویت کند. در عوض، والدین می توانند به آرامی نوجوان خود را تشویق کنند تا از منطقه امن خود خارج شود. این می‌تواند به معنای تشویق آنها برای پیوستن به یک باشگاه، شرکت در یک رویداد اجتماعی یا شروع یک سرگرمی جدید باشد. نکته کلیدی این است که فرصت هایی برای رشد فراهم کنید بدون اینکه آنها را تحت فشار قرار دهید.

یکی از اشتباهات رایج والدین برچسب زدن به فرزندشان است. اطلاق نوجوان به عنوان "خجالتی" یا اظهارات مشابه، حتی به شوخی، می تواند این هویت را در ذهن نوجوان تثبیت کند. دیدن و برجسته کردن سایر جنبه های شخصیت آنها، با تمرکز بر نقاط قوت، علایق و دستاوردهای آنها ضروری است.

در نهایت، والدین باید خود را در مورد تفاوت بین کمرویی معمولی و اضطراب اجتماعی شدیدتر آموزش دهند. اگر خجالتی بودن یک نوجوان مانع عملکرد روزانه او شود، جستجوی کمک حرفه ای، مانند درمان، ممکن است مفید باشد. درمانگران می توانند استراتژی های مقابله ای، بینش ها و ابزارهایی را ارائه دهند که می تواند به طور قابل توجهی به یک نوجوان خجالتی کمک کند.

در یک مشاور زوجین به دنبال چه چیزی باشم؟

۵ بازديد

 

در حالی که در حال حاضر هیچ مقررات قانونی وجود ندارد که مشخص کند یک مشاور یا درمانگر زوج به چه سطحی از آموزش نیاز دارد، بسیار توصیه می شود که بررسی کنید که فردی که به دنبال آن هستید در مشاوره زوج تجربه داشته باشد.برای ارتباط با روانشناس مرد در تهران اینجا کلیک کنید.

مدرک تحصیلی در سطح دیپلم (یا معادل آن) در مشاوره زوجین یا یک موضوع مرتبط، اطمینان و آرامش خاطر را به وجود می آورد که مشاور شما مهارت های لازم را توسعه داده است. راه دیگر برای اطمینان از اینکه آنها تحت آموزش های تخصصی قرار گرفته اند این است که بررسی کنید آیا آنها به یک سازمان حرفه ای مربوطه تعلق دارند که نماینده مشاوران زوج است.

در دایرکتوری مشاوره، ما فقط افراد حرفه ای واجد شرایط را فهرست می کنیم. درباره خط مشی اثبات ما بیشتر بیاموزید و وقتی آماده شدید، برای یافتن یک مشاور در نزدیکی خود قدم بردارید.

چه زمانی زوج درمانی توصیه می شود؟

هر زوج متفاوت است، بنابراین زمانی که تصمیم می گیرید به دنبال کمک باشید به ماهیت موضوعی که با آن روبرو هستید بستگی دارد. اگر نگران رابطه خود هستید و احساس می کنید به تنهایی نمی توانید به نتیجه برسید، احتمالاً از زوج درمانی سود خواهید برد.

برای برخی، پیشنهاد مشاوره زوجین "آخرین راه حل" برای نجات یک رابطه در نظر گرفته می شود. در حالی که گاهی اوقات چنین است، لازم نیست قبل از تصمیم به زوج درمانی صبر کنید تا اوضاع بین شما واقعاً بد شود. بسیاری از زوج ها از جلسات درمانی به عنوان راهی برای سالم نگه داشتن رابطه خود و رفع هرگونه نگرانی اساسی که ممکن است در آینده به تعارض تبدیل شود، استفاده می کنند.

آیا مشاوره زوجین می تواند یک رابطه را برطرف کند؟ 

هدف زوج درمانی در نهایت کمک به افراد برای درک بهتر خود و همسرشان است. همانطور که در بالا ذکر شد، می تواند پیشگیرانه و همچنین "آخرین گزینه" باشد، با این حال، توجه به این نکته مهم است که مشاوره زوجین تنها در صورتی بهترین شانس موفقیت را دارد که هر دو طرف مایل به کار بر روی رابطه باشند. گاهی اوقات، بهترین گزینه برای زوج ها ممکن است جدایی باشد. زوج‌درمانی می‌تواند از شرکا در هدایت این فرآیند حمایت کند.