دوشنبه ۰۵ آبان ۰۴

روانشناسي

مشاوره و روانشناسي

چه زمانی به روانشناس کودک مراجعه کنیم

۱۴ بازديد

چه زمانی به روانشناس کودک مراجعه کنیم

روانشناسان کودک می‌توانند به تشخیص اینکه آیا رفتار کودک در محدوده طبیعی است یا نامناسب و نیاز به مداخله دارد، کمک کنند. هنگام بررسی درخواست کمک از یک روانشناس، داشتن درک درستی از رفتار و رشد طبیعی می‌تواند مفید باشد.برای مشاوره با روانشناس کودک در تهران با گروه ویان تماس بگیرید

رشد طبیعی

تفکر معاصر در مورد رشد دوران کودکی، فرض را بر این می‌گذارد که کودکان از نوزادی تا نوجوانی، مراحل رشدی متمایزی را طی می‌کنند. هر یک از این مراحل با نقاط عطف رشدی مرتبط هستند. این‌ها مهارت‌ها و رفتارهایی هستند که از نظر رشدی برای آن مرحله خاص مناسب در نظر گرفته می‌شوند.  وب‌سایت Healthline  نمونه‌ای از نحوه ترسیم این مراحل و نقاط عطف رشدی را ارائه می‌دهد.

رفتار طبیعی با این مراحل و نقاط عطف رشد سازگار است. این بدان معناست که آنچه طبیعی تلقی می‌شود، ثابت یا ایستا نیست، بلکه با پیشرفت کودکان در هر مرحله تغییر می‌کند. آنچه برای یک کودک پیش‌دبستانی طبیعی تلقی می‌شود، عموماً برای یک نوجوان طبیعی تلقی نمی‌شود. برای کودکان نوپا و خردسال طبیعی است که در حالی که توانایی‌های شناختی، مهارت‌های اجتماعی و توانایی‌های عاطفی آنها در حال رشد است، کج‌خلقی کنند و قوانین را زیر پا بگذارند، همانطور که برای نوجوانان طبیعی است که در دوران بلوغ دمدمی مزاج باشند و تا حدودی بی‌احترامی و سرکشی نشان دهند.

علاوه بر این، رفتار طبیعی در هر مرحله از رشد بسیار متفاوت است. کودکان در زمان خود یاد می‌گیرند و رشد می‌کنند. برخی از کودکان زودتر یا دیرتر از همسالان خود به نقاط عطف رشدی می‌رسند. برخی ممکن است سریع‌تر یا کندتر از سایر کودکان از یک مرحله مشخص عبور کنند. بازه‌های زمانی مربوطه دقیق نیستند. با این حال، اکثر کودکان مهارت‌ها و توانایی‌ها را تقریباً به یک ترتیب توسعه می‌دهند. پیشرفت را می‌توان به عنوان یک پیوستار در نظر گرفت.

آشنایی با مراحل و نقاط عطف رشد می‌تواند به والدین اطمینان دهد که فرزندشان با توجه به سنش، روند رشد طبیعی دارد.

رفتار نامناسب چیست؟

از آنجایی که رفتار طبیعی پارامترهای بسیار گسترده‌ای دارد، شناسایی رفتار نامناسب می‌تواند دشوار باشد - به ویژه به این دلیل که برخی از رفتارهای چالش‌برانگیز برای مراحل خاص رشد طبیعی تلقی می‌شوند. با این حال، برخی از رفتارها باید نگرانی‌هایی را ایجاد کنند - به خصوص اگر تلاش‌های مداوم برای حل آنها ناموفق بوده باشد.

شاخص‌های رفتار نامناسب شامل  ناتوانی در مدیریت احساساتی مانند خشم، سرخوردگی یا ناامیدی به شیوه‌ای متناسب با سن، کج‌خلقی یا پرخاشگری مکرر و عدم دستیابی به نقاط عطف رشد است. این موارد می‌تواند پاسخی به عوامل استرس‌زای موقت در زندگی کودک باشد یا ممکن است به اختلالات پایدارتری اشاره داشته باشد.

یک متخصص می‌تواند به شما بگوید چه چیزی طبیعی است و چه چیزی نیست.

آیا نیاز به مراجعه حضوری به روانشناس کودک دارم؟

دلایل زیادی برای مراجعه به روانشناس کودک وجود دارد.

اگر رفتار کودک بر مدرسه، روابط دوستانه و زندگی خانوادگی او تأثیر می‌گذارد، متخصصان پیشنهاد می‌کنند که با او مشورت کنید. آنها فرزند شما را ارزیابی می‌کنند، در صورت لزوم تشخیص می‌دهند و در صورت لزوم راهکارهایی برای رفع مشکلات ارائه می‌دهند.

اگر والدین احساس نگرانی می‌کنند، مشاوره حتی برای مشکلات بسیار خفیف نیز می‌تواند مفید باشد. این می‌تواند اطمینان‌بخش باشد.

علاوه بر این، تحقیقات نشان می‌دهد که بسیاری از والدین انتظاراتی دارند که بالاتر از آن چیزی است که از نظر رشدی برای سن کودک مناسب تلقی می‌شود. این می‌تواند باعث اضطراب آنها شود. یک متخصص حرفه‌ای می‌تواند رفتار را ارزیابی کند. اگر مشکل جدی وجود نداشته باشد، می‌تواند به والدین اطمینان خاطر دهد و اطلاعاتی در مورد رشد مناسب هر مرحله و نقاط عطف ارائه دهد. این می‌تواند والدین را تشویق کند تا انتظارات خود را اصلاح کنند.

از طرف دیگر، اگر مشکلات شناسایی شوند، می‌توان قبل از بدتر شدن، آنها را برطرف کرد.

ارزیابی و درمان

روانشناسان کودک به روش‌های متفاوتی نسبت به سایر روانشناسان کار می‌کنند. آنها علاوه بر کار با خود کودکان، با بزرگسالانی مانند معلمان مدرسه و اعضای خانواده که برای کودکان اهمیت دارند نیز همکاری می‌کنند. مشارکت دادن افراد مهم در مشاوره می‌تواند  آنها را قادر سازد تا مسائلی را که کودک ممکن است تجربه کند، درک کرده و به مدیریت آنها کمک کنند.

جلسات با روانشناس کودک می‌تواند شامل یک مرحله ارزیابی و یک مرحله درمان باشد. در طول مرحله ارزیابی، مشخص می‌شود که آیا مشکلی وجود دارد یا خیر.

یک ارزیابی جامع، مسائلی را که ممکن است پشت این رفتار باشند، شناسایی یا رد می‌کند. در صورت شناسایی مشکلات، پس از ارزیابی، می‌توان وارد مرحله درمان شد که در آن روانشناس، کودک، والدین و در صورت لزوم، سایر بزرگسالان، به طور فعال با هم همکاری می‌کنند تا استراتژی‌هایی را برای مدیریت مشکل تدوین و اجرا کنند.

روانشناسان کودک از طیف وسیعی از روش‌های درمانی با هدف مشارکت و درگیر کردن کودکان استفاده می‌کنند. مثال‌ها شامل هنر درمانی، درمان شناختی رفتاری، درمان والدین/خانواده و بازی درمانی است. اگرچه آنها دارو تجویز نمی‌کنند، اما در صورت نیاز به دارو، می‌توانند کودک را به روانپزشک یا متخصص اطفال ارجاع دهند.

۵ نشانه که ممکن است به مشاوره ازدواج نیاز داشته باشید

۱۴ بازديد
  • شما و همسرتان قبلاً مثل کره بادام زمینی و ژله با هم بودید. اما حالا، انگار مثل آب و روغن با هم جور درمی‌آیید. ممکن است انتظارات و ایده‌های متفاوتی در مورد ازدواج، سبک فرزندپروری و امور مالی خود داشته باشید.
  • بنابراین، آیا وقت آن رسیده است که برای تقویت - به شکل مشاوره ازدواج - اقدام کنیم؟
  • اعتراف به نیاز به کمک می‌تواند هم ترسناک و هم فروتنانه باشد. اما می‌تواند شما را به یک پایان خوش نیز برساند: یک رابطه سالم که بر اساس ارتباط آزاد بنا شده است.
  • روانشناس بالینی، آدام بورلند، PsyD ، بر روی نشانه‌های خطر در روابط نوری می‌اندازد و به سوالات شما در مشاوره ازدواج پاسخ می‌دهد.
  • مشاوره ازدواج چیست؟
  • مشاوره زناشویی زمانی است که زوجین در رابطه خود به دنبال کمک خارجی، معمولاً از یک ارائه دهنده خدمات سلامت روان دارای مجوز، هستند.
  • در طول یک جلسه، شما در مورد هرگونه مسئله یا مشکلی که در رابطه خود تجربه می‌کنید صحبت خواهید کرد. مشاوره ازدواج می‌تواند برای هر مرحله‌ای مفید باشد - چه در یک رابطه جدید باشید و چه سال‌ها در یک رابطه بوده باشید. برخی از زوج‌ها حتی برای یادگیری مهارت‌های ارتباطی و نحوه حل مشکلاتی که ممکن است پیش بیاید، به مشاوره قبل از ازدواج یا مشاوره قبل از ازدواج مراجعه می‌کنند.
  • و وقتی صحبت از زوج درمانی در مقابل مشاوره ازدواج می‌شود، دکتر بورلند می‌گوید این اصطلاحات اغلب به جای یکدیگر استفاده می‌شوند و هدف هر دو نوع گفتگو درمانی، حل مشکلات و کار بر روی رابطه فرد است.
  • دکتر بورلند برای داشتن یک رابطه سالم به سه اصل مهم اشاره می‌کند: ارتباط خوب، صداقت و اعتماد. مشاوره ازدواج می‌تواند به شما کمک کند تا هر سه مورد را بازیابی یا حتی برقرار کنید.
  • مشاوره ازدواج می‌تواند:
  • ارتباطتان را بهبود ببخشید تا هر دو احساس شنیده شدن، درک شدن و ارتباط داشته باشید.
  • تقویت پیوند عاطفی بین شرکا.
  • همکاری را افزایش دهید.
  • استرس را کاهش دهید .
  • و مشاوره ازدواج را به عنوان نشانه‌ای از شکست در ازدواج یا رابطه‌تان در نظر نگیرید. در واقع، درخواست کمک حرفه‌ای می‌تواند پیوند شما را قوی‌تر کند.
  • ۵ نشانه که ممکن است به مشاوره ازدواج نیاز داشته باشید
  • ازدواج‌ها مانند اثر انگشت هستند - هیچ دو نفری یکسان نیستند. هر شریک مجموعه‌ای از امیدها، رویاها، ویژگی‌های شخصیتی و پیشینه خانوادگی را به رابطه می‌آورد. و وقتی این عوامل را با هم ترکیب می‌کنید، می‌تواند آتش‌بازی، طوفان آتشین یا هر دو باشد. به همین دلیل است که دکتر بورلند می‌گوید هیچ رویکرد یکسانی برای تشخیص بهترین زمان برای درخواست کمک وجود ندارد.
  • او خاطرنشان می‌کند: «هرچه زودتر اقدام شود، معمولاً بهتر است، اما این به پویایی رابطه زوجین بستگی دارد. امور مالی، در دسترس بودن درمانگر و متغیرهای اجتماعی و فرهنگی می‌توانند در تصمیم زوجین برای دنبال کردن درمان نقش داشته باشند.»
  • دکتر بورلند می‌گوید با توجه به این نشانه‌ها، ممکن است بتوانید قبل از اینکه خانه‌تان بسوزد، از آتش بیرون بیایید.
  • شما برای برقراری ارتباط مشکل دارید
  • آیا این برایتان آشنا به نظر می‌رسد؟ خانه شما یا واقعاً شلوغ است (به خاطر داد و فریاد) یا خیلی ساکت است (کسی با شما ساکت رفتار می‌کند؟).
  • در این صورت، ممکن است مفید باشد که یک متخصص آموزش دیده وضعیت را ارزیابی کند و به شما و شریک زندگی‌تان راهنمایی دهد که چگونه به طور موثر با یکدیگر صحبت کنید و مشکلات را حل کنید.
  • دکتر بورلند می‌گوید: «برای زوج‌ها غیرمعمول نیست که احساس کنند بارها و بارها یک بحث مشابه را دارند.»
  • کمبود صمیمیت جسمی یا عاطفی وجود دارد
  • رابطه شما قبلاً پر از شور و عشق فراوان بود. اما اگر شاهد (و احساس) فروپاشی عشق بوده‌اید، می‌تواند مفید باشد که کسی راهکارهایی را پیشنهاد کند که روی یکدیگر تمرکز دارند، مانند داشتن یک قرار شبانه اختصاصی.
  • او اضافه می‌کند: «زوج‌هایی را دیده‌ام که توصیف می‌کنند بیشتر شبیه هم‌خانه‌هایی با حداقل صمیمیت یا شیمی جنسی هستند تا همسران.»
  • اعتماد شکسته شده است
  • شما به شریک زندگی‌تان مشکوک هستید که دروغ می‌گوید. یا می‌دانید که قطعاً دروغ می‌گویید. شاید خیانتی رخ داده باشد. اما خیانت اشکال مختلفی دارد.
  • دکتر بورلند توضیح می‌دهد: «خیانت صرفاً مبتنی بر رفتار جنسی نیست. اعتماد در روابط می‌تواند از طریق ارتباطات آنلاین یا هنگام استفاده از رسانه‌های اجتماعی از بین برود.»
  • در طول مشاوره ازدواج، می‌توانید روی مسائل مربوط به اعتماد خود کار کنید و مشخص کنید که آیا می‌توان آن اعتماد را دوباره برقرار کرد یا خیر.
  • شما یک تغییر اساسی در زندگی خود داشته‌اید
  • دکتر بورلند می‌گوید: «تولد فرزند، مرگ یکی از عزیزان، نقل مکان به خانه جدید، شغل جدید یا بازنشستگی - این تغییرات تأثیر زیادی بر ازدواج شما دارند.»
  • توانایی کنار آمدن با تغییرات در زندگی مشترک مهم است و در طول مشاوره ازدواج، می‌توانید تکنیک‌هایی را یاد بگیرید که به شما و شریک زندگی‌تان کمک می‌کند تا با شرایط جدید کنار بیایید.
  • و اگر این تغییرات عمده زندگی بر سایر اعضای خانواده شما مانند فرزندان تأثیر می‌گذارد، شاید ایده خوبی باشد که به مشاوره ازدواج و خانواده مراجعه کنید تا همه افراد خانه فرصتی برای ابراز احساسات خود و یادگیری تکنیک‌های مقابله با آن داشته باشند.
  • یکی از شما اعتیاد دارد
  • این می‌تواند یک وضعیت ترسناک باشد. دکتر بورلند می‌گوید: « اعتیاد به مواد مخدر، الکل، قمار، پورنوگرافی، ولخرجی یا سایر رفتارهای مشکل‌ساز می‌تواند فشار قابل توجهی بر یک رابطه وارد کند.»
  • دانستن چگونگی برخورد با یکی از عزیزان می‌تواند دشوار باشد، زیرا ممکن است نسبت به شریک زندگی خود احساس خشم و رنجش کنید. یا اگر شما فردی هستید که اختلال سوء مصرف مواد یا اعتیاد دارید، پذیرفتن اینکه به کمک نیاز دارید می‌تواند دشوار باشد. اما همکاری با یک مشاور ازدواج می‌تواند منجر به گفتگوهای باز و صادقانه شود.
  • مشاوره ازدواج چقدر موثر است؟
  • بنابراین، آیا مشاوره ازدواج مؤثر است؟
  • طبق گزارش انجمن روانشناسی آمریکا، مشاوره ازدواج حدود ۷۵٪ مواقع مؤثر است. کسانی که در روابط خشونت‌آمیز هستند و کسانی که در حال حاضر به طور فعال در حال جدایی هستند، بخش بزرگی از ۲۵٪ باقی‌مانده را تشکیل می‌دهند.
  • دکتر بورلند با اطمینان خاطر می‌گوید: «زوج‌های زیادی هستند که ازدواج‌هایشان با مشاوره ازدواج تقویت و نجات یافته است. یادم می‌آید یک زوج به من گفتند: «ما بیشتر می‌خندیم. ما کارهایی انجام می‌دهیم که سرگرم‌کننده است.» و چه کسی در زندگی‌اش سرگرمی بیشتری نمی‌خواهد؟»
  • مشاوره ازدواج می‌تواند ارزشش را داشته باشد. شما نه تنها یاد می‌گیرید که چگونه بهتر ارتباط برقرار کنید، بلکه یاد می‌گیرید که چگونه اختلافات را مدیریت کنید (چون بیایید صادق باشیم، شما هنوز هم گاهی اوقات اختلاف نظر خواهید داشت).
  • اگر شریک زندگی‌تان از رفتن به مشاوره ازدواج امتناع کند، چه باید کرد؟
  • غیرمعمول نیست که در یک رابطه، یکی از طرفین از مراجعه به مشاوره ازدواج امتناع کند یا مردد باشد.
  • دکتر بورلند می‌گوید در این صورت، حل مشکلات می‌تواند دشوار باشد. اگر شریک زندگی‌تان هرگز به جلسات درمانی نرفته است، توضیح نحوه‌ی عملکرد آن و مزایایی که ممکن است هر دو از آن بهره‌مند شوید، می‌تواند مفید باشد.
  • اگر شریک زندگی‌تان نگران این است که رابطه‌تان چگونه ممکن است تغییر کند، به او یادآوری کنید که هدف، قوی‌تر کردن رابطه‌تان است.
  • و وقتی مشاوره ازدواج را شروع می‌کنید، ممکن است از اینکه شریک زندگی‌تان از ابراز احساساتش امتناع می‌کند، ناامید شوید. دکتر بورلند می‌گوید این موضوع رایج است و باید صبور باشید.
  • او می‌گوید: «ممکن است چندین جلسه طول بکشد تا کسی به اندازه کافی احساس راحتی کند تا آشکارا احساسات خود را به اشتراک بگذارد.»
  • اگر شریک زندگی‌تان علاقه‌ای به درخواست کمک ندارد، می‌توانید به تنهایی به جلسات درمانی بروید تا بتوانید استراتژی‌هایی را توسعه دهید که شما را به یک ارتباط‌دهنده و شنونده مؤثر تبدیل کند.

رویکردهای درمانی فعلی در ADHD

۱۳ بازديد

 

چندین دستورالعمل برای تشخیص و درمان کودکانی که ADHD دارند یا مشکوک به ADHD هستند، وجود دارد. در میان این دستورالعمل‌ها، دستورالعمل‌های بین‌المللی، ملی و منطقه‌ای مختلفی برای پزشکان عمومی وجود دارد. علاوه بر این، دستورالعمل‌هایی برای کمک به جوانان و خدمات حفاظتی جوانان نیز وجود دارد.
به طور سنتی، درمان ADHD شامل دارودرمانی است که اغلب با رفتاردرمانی مبتنی بر آموزش مدیریت والدین و آموزش میانجیگری برای والدین و معلمان تکمیل می‌شود [5]. علاوه بر این، مداخلات کلاسی، مداخلات دانشگاهی و مداخلات مرتبط با همسالان به عنوان رویکردهای درمانی روانی-اجتماعی استفاده می‌شوند [6]. در مورد دارودرمانی، تجویز متیل فنیدات اغلب روش انتخابی است (به عنوان مثال، ریتالین، کنسرتا، اکواسیم، مدیکینت). با این حال، دی-آمفتامین و همچنین داروهای غیر روانگردان مانند اتوموکستین و گوانفاسین نیز تجویز می‌شوند [7]. در طول سال‌های گذشته، مطالعه درمان چندوجهی کودکان مبتلا به ADHD و مطالعات پیگیری (به اصطلاح مطالعات MTA) تحقیقات فراوانی در مورد داروهای محرک، درمان‌های رفتاری، ترکیب آنها و مراقبت‌های اجتماعی خود انتخاب شده ارائه داده‌اند. نتایج نشان می‌دهد که هم داروهای محرک و هم درمان ترکیبی در کوتاه‌مدت، مزایای بالینی واضحی داشته‌اند، اما در درازمدت، همانطور که پس از 24 ماه و همچنین پس از 6 و 8 سال ارزیابی شد، تفاوت‌های گروهی کاهش می‌یابد [8]. این یافته‌ها، در کنار مطالعاتی که عوارض جانبی بالقوه دارودرمانی [9•، 10]، پاسخ جزئی به دارو [7] و زمان و هزینه بالای ترکیب درمان‌ها به دلیل مشارکت متخصصان متعدد [6] را نشان می‌دهند، منجر به افزایش علاقه به توسعه درمان‌های غیر دارویی جایگزین در ADHD شده است.
به عنوان مثال، رویکردهای آموزش مبتنی بر شناخت کامپیوتری (مانند آموزش حافظه کاری و توجه) با هدف کاهش علائم اصلی ADHD و مقابله با عملکرد عصبی-روانشناختی انجام می‌شوند. تحقیقات در مورد این موضوع هنوز در مراحل اولیه است و مطالعات کنترل‌شده‌تری در مورد اثرات آن بر علائم اصلی ADHD مورد نیاز است [11]. یکی دیگر از روش‌های درمانی جایگزین برای ADHD که در گذشته به طور گسترده‌تری مورد مطالعه قرار گرفته است، نوروفیدبک است. در پاراگراف‌های بعدی، (۱) نوروفیدبک را معرفی خواهیم کرد، (۲) پروتکل‌های استاندارد برای ADHD را ارائه می‌دهیم، (۳) شواهد گذشته و فعلی در درمان ADHD را بررسی می‌کنیم، و (۴) وضعیت فعلی مقررات نهادی و حرفه‌ای اجرای بالینی نوروفیدبک را به تصویر می‌کشیم.

برای درمان بیش فعالی کودکان با گروه ویان تماس بگیرید

تعریف، تاریخچه و مکانیسم عمل نوروفیدبک

علیرغم محبوبیت اخیر تکنیک‌های نورومدولاسیون، نوروفیدبک در بیشتر موارد هنوز یک قلمرو ناشناخته است. نوروفیدبک مبتنی بر رابط مغز و کامپیوتر (BCI) است و توسط یک سیستم نرم‌افزاری و یک خط لوله پردازشی پیاده‌سازی می‌شود که در مجموع از پنج عنصر تشکیل شده است (شکل 1) [12•]. نوروفیدبک فعالیت مغز خود شرکت‌کننده را که از قبل پردازش شده است (مراحل 1 و 2) اندازه‌گیری می‌کند. پارامترهای مغز از پیش انتخاب شده (یک باند فرکانسی خاص یا یک پتانسیل مغزی) به صورت آنلاین محاسبه می‌شوند (مرحله 3) و به سیگنال‌هایی تبدیل می‌شوند که در زمان واقعی به کاربر بازخورد داده می‌شوند (مرحله 4). بنابراین، ویژگی‌های انتخاب شده فعالیت مغز برای شرکت‌کننده قابل درک می‌شوند. از طریق این بازخورد، شرکت‌کننده (مرحله 5) می‌تواند یاد بگیرد که فعالیت مغز خود را خودتنظیم کند تا مستقیماً مکانیسم عصبی زیربنایی شناخت و رفتار را تغییر دهد.
پیشنهاد شده است که نوروفیدبک مبتنی بر اصول شرطی‌سازی عامل و یادگیری مهارت‌های رویه‌ای است. با توجه به این مکانیسم‌های یادگیری، انتظار می‌رود که نوروپلاستیسیته در طول آموزش نوروفیدبک یا از طریق انعطاف‌پذیری هبی یا انعطاف‌پذیری ضد هبی/هموستاتیک رخ دهد. اعتقاد بر این است که چنین مکانیسم‌های تنظیمی ذاتی از حالت‌های شدید فعالیت مغز، مانند قدرت سیناپسی بالا یا پایین پاتولوژیک یا حالت‌های نوسانی، جلوگیری می‌کنند. برای مطالعه بیشتر، به [13•] مراجعه کنید.
امروزه، نوروفیدبک به سه روش استفاده می‌شود: (i) به عنوان یک ابزار درمانی برای عادی‌سازی فعالیت منحرف مغز و درمان اختلالات عصبی-شناختی، (ii) به عنوان یک آموزش به اصطلاح اوج عملکرد برای افزایش عملکرد شناختی در شرکت‌کنندگان سالم، و (iii) به عنوان یک روش تجربی برای بررسی نقش علّی نوسانات عصبی در شناخت و رفتار. به طور دقیق‌تر، تحقیقات نوروفیدبک تحت سلطه دو جریان است: تحقیقات بالینی و تحقیقات الهام گرفته از علوم اعصاب، که عمدتاً مبتنی بر نوآوری‌های روش‌شناختی و فنی اخیر و همچنین دانش روزافزون در مورد همبستگی‌های عصبی رفتار و شناخت است. برخی از نمونه‌های پروتکل‌های نوروفیدبک EEG که اخیراً توسعه یافته‌اند، عبارتند از افزایش یا کاهش آلفای بالا [14، 15]، افزایش بتای پیشانی [16] و تتای خط میانی پیشانی [17]، و همچنین پروتکل‌های نوروفیدبک با استفاده از نوروفیدبک fMRI [18•].
از نظر تاریخی، نوروفیدبک به کشف اولیه الکتروانسفالوگرام انسانی (EEG) توسط هانس برگر برمی‌گردد. تنها 6 سال پس از این موفقیت، دو محقق فرانسوی - گوستاو دوروپ و آلفرد فسارد - برای اولین بار گزارش دادند که ریتم آلفای EEG می‌تواند تحت تأثیر شرطی‌سازی کلاسیک قرار گیرد [19]، که تصور می‌شود یکی از اصول اساسی نوروفیدبک باشد. این مشاهده اولیه با مطالعات سیستماتیک‌تری در اوایل دهه 1940 دنبال شد که بیشتر نشان داد همه انواع پاسخ‌های شرطی پاولوفی را می‌توان در "پاسخ مسدود کردن آلفای EEG" نشان داد [20]. در یک مطالعه بعدی، جاسپر و شاگاس [21] بررسی بیشتری کردند که آیا شرکت‌کنندگان می‌توانند کنترل ارادی بر این پاسخ مسدود کردن آلفا نیز اعمال کنند یا خیر. در این مطالعه، آنها از شرکت‌کنندگان خواستند که دکمه‌ای را فشار دهند که چراغ‌ها را روشن و خاموش می‌کرد و هنگام فشار دادن دکمه از دستورات کلامی زیرصدایی استفاده می‌کردند (مثلاً هنگام فشار دادن دکمه "بلوک" و هنگام رها کردن دکمه "توقف"). پس از پنج جلسه، فرد مورد مطالعه توانست به طور ارادی فعالیت آلفا را در حالی که چراغ‌ها خاموش بودند (وضعیتی که در آن آلفای همزمان معمولاً وجود دارد) سرکوب کند. با وجود این پیشرفت‌های اولیه، تنها در دهه 1970 بود که همین اصول به طور سیستماتیک‌تری به کار گرفته شدند و اولین پیامدهای بالینی در مقالات شرح داده شد. این پیشرفت‌ها با کشف اثرات ضد تشنجی نوروفیدبک ریتم حسی-حرکتی (SMR) در گربه‌ها [22] و متعاقباً در انسان‌ها [23] انگیزه گرفتند. نقش فرضی مدولاسیون SMR بر رفتار حرکتی با اولین نمایش اثرات مثبت نوروفیدبک SMR در اختلال بیش‌جنبشی [24] دنبال شد. تقریباً در همان دوره 1960-1970، اولین گزارش از کنترل ارادی بر یک پتانسیل مغزی کند به نام تغییر منفی مشروط (CNV) یا "پتانسیل بریتشافت" (پتانسیل آمادگی، به دلیل ویژگی این پتانسیل که هنگام آماده شدن برای عمل، مثلاً هنگام انتظار در مقابل چراغ راهنمایی، ظاهر می‌شود) گزارش شد [25]، که پایه و اساس رویکرد نوروفیدبک شناخته شده دیگری، یعنی نوروفیدبک پتانسیل قشری کند (SCP) را بنا نهاد. اولین کاربرد نوروفیدبک SCP در ADHD در سال 2004 گزارش شد [26]. یافته‌های اولیه که در بالا به عنوان نوروفیدبک SMR و TBR توضیح داده شد، منجر به چیزی شد که در حال حاضر به عنوان "نوروفیدبک باند فرکانسی" می‌شناسیم.



 

چرا زنان بیشتر از همیشه استرس دارند و چگونه می‌توان با آن مقابله کرد؟

۱۴ بازديد

استرس چیست؟

 

استرس لزوماً یک بیماری یا وضعیت سلامت روان نیست، اما می‌تواند اثرات ماندگاری بر سلامت روان و تندرستی فرد داشته باشد.  موسسه استرس آمریکا،  استرس را به عنوان پاسخ خاص بدن به هرگونه تقاضای خوشایند یا ناخوشایند توصیف می‌کند. معمولاً منبع استرس ناشی از نوعی تغییر در زندگی است. به عنوان مثال، طلاق، از دست دادن یکی از عزیزان، تولد فرزند، از دست دادن شغل یا حتی به دست آوردن شغل جدید. اما همچنین می‌تواند از محیط اطراف فرد، مانند یک رئیس پرخاشگر یا یک مکالمه پرتنش، ناشی شود.

 

زنان و استرس

 

تحقیقات نشان می‌دهد که آمریکایی‌ها در مقایسه با سال‌های گذشته، سطوح بالاتری از استرس را تجربه می‌کنند. یک نظرسنجی انجام شده توسط  انجمن روانشناسی آمریکا  نشان داد که تقریباً ۸۰٪ از بزرگسالان آمریکایی، آینده کشور را منبع قابل توجهی از استرس می‌دانند که نسبت به سال‌های گذشته افزایش یافته است. کارشناسان می‌گویند که عدم قطعیت سیاسی و اقتصادی مداوم کشور، بر سلامت روان و جسم تأثیر می‌گذارد. به عنوان مثال، یک نظرسنجی توسط  مرکز تحقیقات امور عمومی آسوشیتدپرس-NORC  نشان داد که حدود نیمی از بزرگسالان آمریکایی می‌گویند که سیاست‌های تجاری رئیس جمهور ترامپ قیمت‌ها را «زیاد» افزایش می‌دهد و از هر ۱۰ نفر، ۳ نفر دیگر فکر می‌کنند که قیمت‌ها می‌توانند «تا حدودی» افزایش یابند. همین نظرسنجی نشان داد که تقریباً نیمی از آمریکایی‌ها نیز «به شدت» یا «خیلی» نگران احتمال رکود اقتصادی ایالات متحده در چند ماه آینده هستند.

اگرچه این آمار حیرت‌انگیز است، اما زنان از نظر تاریخی در مقایسه با مردان، سطوح بالاتری از استرس و بار را تجربه کرده‌اند - و به نظر می‌رسد این اعداد در حال افزایش هستند. به عنوان مثال، در یک  مطالعه در سال ۲۰۲۳  با نمونه‌ای از بیش از ۳۰۰۰ بزرگسال، زنان سطح استرس خود را به طور متوسط ۵.۳ از ۱۰ ارزیابی کردند، در حالی که مردان به طور متوسط ۴.۸ از ۱۰ گزارش کردند و احتمال بیشتری داشت که سطح استرس خود را بین ۸ تا ۱۰ نسبت به مردان ارزیابی کنند (۲۷٪ در مقابل ۲۱٪). زنان همچنین بیشتر احتمال داشت که بگویند «کاملاً موافق» هستند که هیچ کس نمی‌فهمد چقدر استرس دارند و کمتر احتمال داشت که گزارش دهند می‌توانند به سرعت بر استرس غلبه کنند.

همین مطالعه نشان داد که زنان همچنین بیشتر احتمال دارد استرس مربوط به پول، خانواده، مسئولیت‌ها و روابط را گزارش کنند و ۶۸٪ از زنان مورد بررسی اذعان کردند که در مقایسه با ۶۳٪ از مردان، به حمایت بیشتری نیاز دارند. کارشناسان معتقدند که این عوامل استرس‌زا با نگرانی‌های اضافی و جدیدتر در مورد تغییرات در حقوق باروری و حقوق زنان، دسترسی به آموزش برای فرزندان و دسترسی به بازنشستگی و تأمین اجتماعی، تشدید شده‌اند. نگرانی‌های فعلی همچنین به احساسات استرسی که زنان از نظر تاریخی در رابطه با شکاف دستمزد فعلی  که  اخیراً تا حدودی کاهش یافته است، تجربه کرده‌اند، توهین به آسیب می‌افزاید، اما زنان همچنان به طور متوسط ۸۵٪ از درآمد مردان را دریافت می‌کنند.

بسیاری از زنان رنگین‌پوست این نگرانی‌ها را همراه با عوامل  استرس‌زای اضافی  و آسیب‌های روانی مرتبط با تجربیات نژادپرستی تجربه می‌کنند. از آنجا که زنان رنگین‌پوست به دلیل زن بودن و غیرسفیدپوست بودن در اقلیت قرار گرفته‌اند، اغلب همزمان در معرض نژادپرستی و تبعیض جنسیتی قرار می‌گیرند. عوامل دیگری که احساس استرس را تشدید می‌کنند عبارتند از تمایلات جنسی، وضعیت اقتصادی-اجتماعی، ملیت و شهروندی - که همه این گروه‌ها در شرایط اجتماعی-سیاسی و اجتماعی-فرهنگی فعلی به ویژه آسیب‌پذیر شده‌اند.

اثرات استرس بر زنان

استفاده از اصطلاح «استرس» یا «استرس‌زده» برای توصیف ناراحتی‌های جزئی غیرمعمول نیست، و اگرچه احساس استرس می‌تواند جزئی و زودگذر باشد، استرس می‌تواند مزمن نیز باشد و چالش‌های مختلفی را در انجام وظایف روزانه ایجاد کند. با این حال، هرچه علت استرس شدیدتر باشد، احتمال بروز علائم شدیدتر بیشتر است.

وقتی بدن یک تهدید درک شده را حس می‌کند، سطح استرس به طور طبیعی افزایش می‌یابد و هورمون‌هایی مانند اپی نفرین، کورتیزول و نوراپی نفرین آزاد می‌شوند تا هوشیاری بیش از حد، فشار خون بالاتر و عضلات منقبض شده را افزایش دهند. این اغلب پاسخ "جنگ یا گریز" نامیده می‌شود که از استرس حاد ناشی می‌شود. از قضا، در کوتاه مدت، استرس می‌تواند به تفکر، هوشیاری و تمرکز کمک کند. اما وقتی استرس مزمن می‌شود، می‌تواند منجر به مشکلات سلامت جسمی و روانی شود.

در دوران سخت، زنان ممکن است کمتر به سلامت جسمی و روحی خود اولویت دهند و نیازهای دیگران را بر نیازهای خود مقدم بدانند. مردان و زنان اثرات مشابهی از استرس، مانند مشکلات خواب، سردرد، سوء هاضمه و سیستم ایمنی ضعیف‌تر را تجربه می‌کنند. اما تحقیقات نشان می‌دهد که زنان ممکن است سایر اثرات استرس را متفاوت از مردان احساس کنند.

برای مثال، مطالعات نشان می‌دهد که استرس در زنان با موارد زیر مرتبط است:

  • بیماری‌های معده مانند اسهال، گاز، نفخ و استفراغ و استرس مزمن می‌توانند باعث سندرم روده تحریک‌پذیر شوند - وضعیتی که در زنان دو برابر مردان شایع است.
  • چاقی، که زنان بیشتر از مردان در معرض خطر افزایش وزن مرتبط با استرس هستند.
  • سردرد و میگرن که به عنوان سردردهای تنشی توصیف می‌شوند، در زنان شایع هستند و می‌توانند با سایر دردها و ناراحتی‌های بدن همراه باشند.
  • مشکلات قلبی می‌تواند ناشی از سطوح استرس مزمن باشد که می‌تواند فشار خون و ضربان قلب را افزایش دهد و منجر به مشکلات جدی پزشکی مانند سکته مغزی و حمله قلبی شود. اثرات منفی استرس ممکن است برای زنان کمتر از ۵۰ سال با سابقه مشکلات قلبی بیشتر باشد.
  • مشکلات چرخه قاعدگی می‌تواند ناشی از استرس مزمن یا طولانی مدت باشد که می‌تواند منجر به سندرم پیش از قاعدگی شدیدتر یا دوره‌های نامنظم شود.
  • مشکلات بارداری می‌تواند ناشی از سطوح بالای استرس باشد که احتمال بروز مشکلات در بارداری را افزایش می‌دهد. عدم توانایی در بارداری نیز منبع استرس است.
  • عدم تعادل هورمونی که بر تستوسترون، استروژن و پروژسترون تأثیر می‌گذارد، می‌تواند در اثر قرار گرفتن در معرض استرس مزمن ایجاد شود که می‌تواند علائم مرتبط با یائسگی را بدتر کند.

مقابله با استرس

هنگام مواجهه با استرس، همه چیز از دست نرفته است. در واقع، کارشناسان می‌گویند بسته به علت، می‌توان استرس را درمان کرد. در اینجا چند پیشنهاد در مورد چگونگی تسکین علائم مرتبط با استرس ارائه شده است.

  • در فعالیت‌هایی شرکت کنید که برایتان شادی به ارمغان می‌آورند.
  • با افرادی که از آنها لذت می‌برید و دوستشان دارید، وقت بگذرانید.
  • حداقل هفته‌ای یک بار مراقبت از خود را در اولویت قرار دهید.
  • مرزهای مشخصی با دیگران تعیین کنید و مراقب باشید که مدام از خودتان فراتر نروید.
  • وقتی به کمک نیاز دارید، درخواست کمک کنید.
  • با یک متخصص صحبت کنید

چگونه عدم تقارن لابیاها را اصلاح کنیم؟

۱۳ بازديد



چگونه عدم تقارن لابیاها را اصلاح کنیم؟ نامتقارن بودن لابیاها جزء موارد شایعی است که در بسیاری از خانم ها مشاهده می شود که البته می تواند اعتماد به نفس را نیز پایین بیاورد. نکته مهمی که باید در نظر داشته باشید این است که آناتومی و ساختار ناحیه تناسلی بدن هر خانمی با دیگری متفاوت است و هرگز نمی توان شکل و فرم ایده آلی را برای لابیاها در نظر گرفت. واژن از لب داخلی (لایبا مینور) و لب خارجی (لابیا ماژور) تشکیل می شود که لابیا ماژور از لابیا مینور بزرگ تر است و پهنای لابیا مینورها معمولا تقارنن ندارد، البته در حالت طبیعی میزانی از نامتقارن بودن در این ناحیه وجود دارد. خانم هایی که از نامتقارن بودن یا بزرگ بودن یکی از لابیاها نسبت به دیگری ناراضی هستند و اعتماد به نفس خود را از دست داده اند، امکان اصلاح این مشکل با انجام روشی به نام لابیاپلاستی وجود دارد که در ادامه به بررسی آن خواهیم پرداخت.

علت نامتقارن بودن لابیاها چیست؟

نامتقارن بودن لابیا به زمانی اطلاق می شود که یکی از لب ها از دیگری بزرگ تر، بلندتر و یا پهن تر باشد که این حالت به دلیل تغییرات طبیعی بدن خانم ها اتفاق می افتد و مواردی مانند بالا رفتن سن، یائسگی، زایمان و رابطه جنسی نیز بر آن تاثیر می گذارند. نامتقارن بودن یا بزرگ بودن لابیاها که با عنوان هایپرتروفی نیز شناخته می شود، می تواند منجر به بروز مشکلاتی حین انجام برخی کارها و فعالیت ها، هنگام پوشیدن لباس های تنگ و یا حتی عفونت شود. اما این را هم در نظر داشته باشید که تغییرات ظاهری و فرم لابیاها هیچ گونه تاثیری بر سلامت این ناحیه نخواهد گذاشت.

articlesamplekhalili 5
اصلام عدم تقارن لابیاها با لابیاپلاستی

لابیاپلاستی روش جراحی است که در آن هر گونه بافت و پوست اضافی از روی لابیاها برداشته می شود و باقی مانده پوست به سمت هم کشیده و بخیه زده خواهد شد که نتیجه آن کاهش اندازه لابیا و هم چنین بهبود تقارن لابیاها می باشد. برش های این روش ما بین چین های طبیعی لابیاها زده می شوند تا کمتر قابل مشاهده باشند، از طرفی، بافت اسکار به مرور بهبود پیدا می کند تا جایی که با چشم دیده نخواهد شد.
لابیاپلاستی به یکی از روش های زیر انجام می شود:

• تکنیک تریم (Trim). در این روش، اقداماتی بر روی قسمت داخلی لابیا انجام می شود که نه تنها بزرگ بودن لابیا برطرف می شود، بلکه به رفع تیرگی نیز کمک خواهد شد.
• تکنیک Wedge. در این روش، برش مثلثی شکل (V) بر روی قسمت میانی لابیا زده می شود و باقی مانده پوست به هم بخیه زده می شوند که نتیجه آن بر جای ماندن اسکاری عمودی در ناحیه درمان می باشد. پزشک با بررسی ها و معایناتی که در طول جلسه مشاوره انجام می دهد، به این نتیجه می رسد که کدام روش برای شما مناسب تر می باشد.
مراقبت های بعد از اصلاح عدم تقارن لابیاها با لابیاپلاستی

    کاملا طبیعی است که بعد از پایان جراحی، لابیاها کمی متورم باشند که استفاده از کمپرس یخ می تواند به تسکین این عارضه کمک کند.
    توجه داشته باشید که بخیه ها باید کاملا خشک و تمیز باشند تا عفونت نکنند، به همین خاطر، از رفتن به استخر باید خودداری شود و توصیه می شود زمان استحمام کوتاه باشد و حتما بعد از آن، ناحیه تناسلی را کامل خشک کنید.
    از برقراری رابطه جنسی به مدت حداقل یک ماه خودداری شود.
    از پوشیدن لباس زیر تنگ باید خودداری شود، تا فشاری به بخیه ها وارد نگردد.
    بهتر است تا چند روز بیشتر استراحت کنید و انجام فعالیت های شدید بدنی را به تاخیر بیندازید.
    در صورت مشاهده علائمی از عفونت مانند ترشحات چرکی، تشدید درد یا التهاب و تب، حتما به پزشک مراجعه کنید.


اختلال بیش فعالی کمبود توجه (ADHD)

۱۷ بازديد

 

اختلال بیش فعالی و کمبود توجه (ADHD) یک مشکل طولانی مدت است که منجر به تمرکز ضعیف و کنترل تکانه‌ها می‌شود. این اختلال می‌تواند بر یادگیری و تعاملات اجتماعی کودک تأثیر بگذارد و تأثیر زیادی بر عملکرد خانواده داشته باشد.

 

تخمین زده می‌شود که از هر 20 کودک در استرالیا، یک نفر به ADHD مبتلا است. این اختلال در پسران شایع‌تر از دختران است. 

 

علل دقیق ADHD ناشناخته است، اما این بیماری معمولاً در خانواده‌ها ارثی است، بنابراین ژن‌ها تا حدودی در آن نقش دارند. ADHD ناشی از تربیت نادرست والدین نیست.

 

با حمایت‌های خوب در خانه و مدرسه، و در برخی موارد، درمان دارویی، کودک مبتلا به ADHD می‌تواند زندگی موفقی داشته باشد. 

 

علائم و نشانه‌های ADHD

 

علائم و نشانه‌های اصلی ADHD شامل موارد زیر است:

 

  • بی‌توجهی - مشکل در تمرکز، فراموش کردن دستورالعمل‌ها، رفتن از یک کار به کار دیگر بدون اتمام آن
  • تکانشگری - عمل کردن بدون فکر، حرف زدن بیش از حد، از دست دادن کنترل احساسات به راحتی، مستعد تصادف بودن
  • بیش فعالی - بی قراری و ناآرامی مداوم.

 

برخی از کودکان ADHD دارند، اما بیش فعالی ندارند. این کودکان در تمرکز و توجه مشکل دارند و می‌توانند فراموشکار باشند و به راحتی حواسشان پرت شود. گاهی اوقات از اصطلاح «ADHD بی‌توجه» برای توصیف این وضعیت استفاده می‌شود.

مهم است به یاد داشته باشید که همه کودکان خردسال دامنه توجه محدودی دارند و گاهی اوقات بدون فکر کردن کارهایی را انجام می‌دهند، اما فقط تعداد کمی از آنها ADHD دارند. با این حال، اگر فرزند شما علائم ADHD را دارد، که باعث ایجاد مشکلاتی برای فرزندتان می‌شود، باید فرزندتان را از نظر ADHD و مشکلات مرتبط با آن ارزیابی کنید.  

 

چه زمانی به پزشک مراجعه کنیم

 

تشخیص ADHD باید توسط یک متخصص بهداشت آموزش دیده و باتجربه انجام شود. اگر نگران فرزندتان هستید، ابتدا به پزشک عمومی خود مراجعه کنید. آنها می‌توانند شما را به یک متخصص اطفال یا روانشناس کودک ارجاع دهند که قادر به ارزیابی فرزند شما خواهد بود.

 

مهم است که مطمئن شوید علائم ناشی از چیز دیگری نیست که ممکن است به درمان متفاوتی نیاز داشته باشد. هیچ آزمایشی برای ADHD وجود ندارد - ارزیابی با استفاده از طیف وسیعی از اطلاعات ارائه شده توسط خانواده و مدرسه فرزند شما انجام می‌شود. سایر متخصصان سلامت، مانند آسیب‌شناس گفتار، نیز ممکن است در ارزیابی فرزند شما دخیل باشند.

 

بیشتر کودکان مبتلا به ADHD مشکلات مرتبط دیگری مانند مشکلات یادگیری، مشکلات خواب یا اضطراب نیز دارند. این موارد باید در کنار ADHD ارزیابی و مدیریت شوند.

 

درمان ADHD

 

شما می‌توانید با استفاده از استراتژی‌های مثبت فرزندپروری، همراه با مجموعه‌ای از استراتژی‌های خانه و کلاس درس، به فرزندتان در مدیریت علائم ADHD کمک کنید. این موارد شامل پایبندی به یک روال، ایجاد مهارت‌های اجتماعی و برنامه‌ریزی محیط یادگیری فرزندتان می‌شود. گاهی اوقات مشاوره برای فرزندتان یا خانواده نیز مورد نیاز است.

 

اگر پس از امتحان کردن این راهکارها، علائم فرزندتان هنوز تأثیر زیادی بر زندگی او دارد، پزشک ممکن است دارو را توصیه کند.

 

داروهای محرک

 

مؤثرترین درمان برای علائم ADHD، داروهای محرک است که از دهه ۱۹۷۰ درمان استاندارد برای کودکان مبتلا به ADHD بوده است. حدود یک تا دو درصد از کودکان در استرالیا داروهای محرک دریافت می‌کنند.

 

محرک‌ها بر بخش‌هایی از مغز که در کنترل توجه و برانگیختگی (هوشیاری و بیداری) نقش دارند، تأثیر می‌گذارند. این داروها تمرکز، کنترل تکانه و بیش‌فعالی را در حدود ۸۰ درصد از کودکان مبتلا به ADHD تا حد زیادی بهبود می‌بخشند.

 

دو محرک رایج مورد استفاده در استرالیا متیل فنیدات و دگزامفتامین هستند. هر دو عملکرد و عوارض جانبی مشابهی دارند. محرک‌ها می‌توانند کوتاه‌اثر یا طولانی‌اثر باشند. انواع کوتاه‌اثر معمولاً حدود سه تا چهار ساعت اثر می‌کنند در حالی که انواع طولانی‌اثر می‌توانند بین شش تا دوازده ساعت اثر کنند.

 

در استرالیا، داروهای محرک تحت نظارت هستند و فقط توسط متخصصان اطفال، روانپزشکان کودک یا متخصصان مغز و اعصاب (و در شرایط خاص، پزشکان عمومی) قابل تجویز هستند.

 

داروهای محرک احتمالاً بیشترین تحقیقات را در بین داروهای تجویز شده برای کودکان دارند. این داروها در دوزهای مورد استفاده برای درمان ADHD اعتیادآور نیستند. برخی از کودکان فقط در روزهای مدرسه از آنها استفاده می‌کنند و در آخر هفته‌ها هیچ گونه عوارض ترک اعتیاد را تجربه نمی‌کنند.

 

داروهای غیرمحرک نیز موجود هستند، به عنوان مثال، اتوموکستین (استراترا)، کلونیدین و گوانفاسین (اینتونیو). این داروها می‌توانند برای برخی از کودکان مبتلا به ADHD، مانند کسانی که عوارض جانبی داروهای محرک را تجربه می‌کنند، مفید باشند.

 

عوارض جانبی داروهای محرک

 

شایع‌ترین عارضه جانبی محرک‌ها، کاهش اشتها (به‌ویژه برای ناهار) است که گاهی اوقات می‌تواند بر افزایش وزن تأثیر بگذارد. عوارض جانبی کمتر شایع عبارتند از:

 

  • دردهای معده
  • سردرد و سرگیجه
  • مشکل در به خواب رفتن
  • کودک تحریک‌پذیر، گوشه‌گیر یا بسیار احساساتی می‌شود.

 

بعضی از کودکان هیچ عارضه جانبی نخواهند داشت. اگر عوارض جانبی رخ دهد، اغلب می‌توان آنها را با تغییر دوز یا زمان مصرف دارو مدیریت کرد. اگر عوارض جانبی شدیدتری رخ دهد، می‌توان مصرف محرک‌ها را فوراً و بدون نیاز به کاهش تدریجی دوز، قطع کرد. هیچ عارضه ترک وجود ندارد.

 

ممکن است محرک‌ها تأثیر جزئی بر رشد (قد) برخی از کودکان داشته باشند، بنابراین لازم است این موضوع همراه با وزن آنها کنترل شود.

 

داروهای محرک ممکن است باعث افزایش بسیار کمی در ضربان قلب و فشار خون شوند. این امر برای کودکانی که قلب طبیعی دارند، بسیار بعید است که مشکلی ایجاد کند. اگر فرزند شما ناهنجاری قلبی یا عروقی شناخته شده یا سابقه خانوادگی مشکلات قلبی دارد، ممکن است قبل از شروع مصرف داروهای محرک، آزمایش‌هایی لازم باشد.

 

پیگیری

 

کودکانی که داروهای محرک مصرف می‌کنند باید توسط پزشک معالج خود تحت نظر باشند. این کار باید به طور منظم در مراحل اولیه درمان و حداقل هر شش ماه یکبار در طول مصرف داروهای محرک توسط کودک انجام شود. به طور خاص، قد، وزن، ضربان قلب و فشار خون باید بررسی شوند.

 

روغن ماهی - آنچه تحقیقات می‌گویند

 

درمان‌های غیر دارویی زیادی وجود دارد که ممکن است برای برخی از کودکان مبتلا به ADHD مفید باشد، مانند روغن ماهی. رژیم‌های غذایی حذفی معمولاً مفید نیستند، اما تغذیه خوب مهم است.  

نکات کلیدی برای به خاطر سپردن

 

  • کودکان مبتلا به ADHD بی‌توجه، تکانشی و گاهی بیش‌فعال هستند، اما همه کودکانی که این علائم را دارند، ADHD ندارند.
  • هیچ آزمایشی نمی‌تواند ADHD را تشخیص دهد - ارزیابی توسط پزشک یا روانشناس شامل جمع‌آوری اطلاعات از خانواده‌ها و مدارس است.
  • استراتژی‌های مثبت فرزندپروری، حمایت مدرسه و مشاوره می‌تواند به اکثر کودکان مبتلا به ADHD کمک کند.
  • داروهای محرک موثرترین درمان برای علائم ADHD هستند.
  • بیشتر کودکان مبتلا به ADHD مشکلات دیگری نیز دارند که باید به آنها رسیدگی شود، مانند مشکلات یادگیری، اضطراب و مشکلات خواب.

 

۱۰ راه برای مقابله با اختلال وسواس فکری عملی (OCD) به تنهایی

۱۳ بازديد

 

علاوه بر درخواست کمک حرفه‌ای برای اختلال وسواس فکری-عملی از یک درمانگر و/یا تجویزکننده داروهای روانپزشکی، مواردی وجود دارد که می‌توانید خودتان برای بهبود علائم خود انجام دهید. انتخاب سبک زندگی سالم در مورد خواب، تغذیه، مصرف مواد و ورزش می‌تواند مزایای زیادی برای سلامت جسمی و روانی شما داشته باشد. همچنین ، مهارت‌های مقابله‌ای خاص‌تری برای اختلال وسواس فکری-عملی وجود دارد که می‌تواند به کاهش تعداد و شدت علائم شما کمک کند.

در اینجا ده روش برای مقابله با OCD به تنهایی آورده شده است:

۱. در مورد علائم و زیرگروه‌های اختلال وسواس فکری عملی (OCD) اطلاعات کسب کنید

مردم می‌گویند دانش قدرت است، زیرا یادگیری بیشتر در مورد چیزی می‌تواند به شما کمک کند احساس راحتی بیشتری داشته باشید و آن را کنترل کنید. این اغلب در مورد افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی صادق است، که اغلب دریافته‌اند یادگیری در مورد اختلال وسواس فکری عملی اطمینان خاطر سالمی به آنها می‌دهد که افکار، احساسات و رفتارهایشان علائم اختلال وسواس فکری عملی است و نه یک نقص اخلاقی یا نقص شخصیتی. صرف وقت برای مطالعه در مورد زیرگروه‌های اختلال وسواس فکری عملی نیز می‌تواند برای افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی مفید باشد، که اغلب توصیف می‌کنند وقتی در مورد تجربیات افراد دیگری که همان نوع اختلال وسواس فکری عملی که خودشان دارند را می‌خوانند، کمتر احساس تنهایی می‌کنند.

۲. مشخص کنید که علائم وسواس فکری عملی چگونه، چه زمانی و کجا ظاهر می‌شوند

پس از کسب اطلاعات بیشتر در مورد علائم و زیرگروه‌های اختلال وسواس فکری عملی (OCD)، ایده خوبی است که زمانی را صرف شناسایی وسواس‌ها و اجبارهای وسواس فکری عملی خود و نحوه بروز آنها کنید. به عنوان مثال، کسی که مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی ناشی از آلودگی است، ممکن است متوجه نشده باشد که برخی از کارهای روزمره نظافت و بهداشت او در واقع اجبارهایی مرتبط با اختلال وسواس فکری عملی اوست. وقتی مکث می‌کنید تا مشخص کنید که علائم OCD شما چگونه، چه زمانی و کجا ظاهر می‌شوند، بهتر است به جای اینکه ناخودآگاه به این چرخه دامن بزنید، آنها را در لحظه تشخیص داده و متوقف کنید.

در اینجا چند سوال برای کمک به شما در شناسایی وسواس‌ها و اجبارهای OCD شما ارائه شده است:

  • در مورد چه نوع افکاری تمایل دارید بیش از حد فکر کنید، مدام در مورد آنها فکر کنید یا نگران باشید؟
  • کدام افکار خاص بیشترین ترس، اضطراب و پریشانی را برای شما ایجاد می‌کنند؟
  • وقتی این نوع افکار به ذهنتان خطور می‌کنند، چه انگیزه‌هایی دارید؟ در این لحظات احساس می‌کنید که مجبورید چه کاری انجام دهید، چه چیزی بگویید، چه کاری انجام ندهید یا چه چیزی نگویید؟
  • وقتی روال عادی زندگی‌تان را مرور می‌کنید، احساس می‌کنید چه نوع کارها یا فعالیت‌هایی را باید با ترتیب یا روش خاصی انجام دهید؟
  • اختلال وسواس فکری-عملی شما در طول روز چه «قوانینی» را سعی می‌کند به شما تحمیل کند، و اگر این قوانین را زیر پا بگذارید، از چه اتفاقی می‌ترسید؟

۳. عادات و روتین‌های سالم‌تری را در پیش بگیرید

افرادی که هر نوع بیماری روانی دارند، اغلب متوجه می‌شوند که انتخاب سبک زندگی سالم، بخش بسیار مهمی از سفر آنها به سوی سلامت روان است. داشتن ۷ تا ۸ ساعت خواب شبانه، داشتن یک رژیم غذایی مغذی و متعادل، و بیرون رفتن و ورزش کردن می‌تواند سلامت روان شما را بهبود بخشد . بدون این اصول، مدیریت علائم وسواس فکری عملی بسیار دشوارتر است. از آنجا که اضطراب نیز یکی از ویژگی‌های رایج وسواس فکری عملی است ، برخی از افراد از یوگا برای تمرین وسواس فکری عملی و کاهش یا حذف محرک‌هایی مانند کافئین، نیکوتین و حتی غذاهای فرآوری شده شیرین نیز سود می‌برند.

۴. از ذهن آگاهی برای بیرون آمدن از ذهن و ورود به زندگی‌تان استفاده کنید

بیشتر اضطراب و پریشانی مرتبط با اختلال وسواس فکری-عملی (OCD) ناشی از گیر کردن بیش از حد در ذهن، فکر کردن بیش از حد و نشخوار فکری در مورد وسواس‌های وسواس فکری-عملی است. خوشبختانه، تمرین‌های ذهن آگاهی برای اختلال وسواس فکری-عملی مانند اسکن بدن ، آگاهی از تنفس و مراقبه‌های هدایت‌شده، یک راه حل ساده و عملی برای این گرایش ارائه می‌دهند. حتی اختصاص دادن ۱۵ تا ۲۰ دقیقه در روز به ذهن آگاهی یا مراقبه می‌تواند به اختلال وسواس فکری- عملی کمک کند، و همچنین به شما کمک می‌کند تا زمان بیشتری را در زندگی خود و کمتر در ذهن خود بگذرانید. به عنوان یک امتیاز اضافی، ثابت شده است که ذهن آگاهی استرس و اضطراب را کاهش می‌دهد، خلق و خوی شما را تقویت می‌کند و تمرکز و توجه را آسان‌تر می‌کند. 

۵. تمرین کنترل تکانه برای ترک عادات وسواسی

رفتارهای وسواسی نوعی تکانشگری هستند زیرا توسط تمایلات و تکانه‌های قوی برای گفتن، انجام دادن یا فکر کردن به روش‌های خاص هدایت می‌شوند. در اختلال وسواس فکری عملی، بیشتر تکانه‌های وسواسی ناشی از ترس و اضطراب هستند. خوشبختانه، تعدادی استراتژی کنترل تکانه وجود دارد که می‌تواند به شما در مقاومت در برابر میل به انجام یک عمل وسواسی کمک کند. به عنوان مثال، متوقف کردن شمارش تا ده، فکر کردن به عواقب آن یا تمرکز روی چیز دیگری، همگی اشکال ساده‌ای از کنترل تکانه هستند که می‌توانند به شما در ترک عادت‌های وسواسی‌تان کمک کنند. 

 

 

۶. در زندگی و روال روزانه خود انعطاف‌پذیری را تمرین کنید

بسیاری از افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی (OCD) مشکلات کنترلی دارند که به روال‌های سفت و سخت و رفتارهای اجباری منجر می‌شود. اگرچه این موارد می‌توانند احساس تسکین موقتی ایجاد کنند، اما اغلب بسیار وقت‌گیر می‌شوند و می‌توانند با بقیه روال شما تداخل ایجاد کنند. اگر این مورد در مورد شما صادق است، ایده خوبی است که بخش‌های سفت و سخت روال خود را بررسی کنید و به دنبال راه‌های کوچکی برای تغییر اوضاع، کوتاه کردن یک کار یا انجام کارها به روشی متفاوت باشید. اینها روش‌های بسیار خوبی برای تمرین انعطاف‌پذیری و سازگاری بیشتر هستند که یکی از عناصر کلیدی تاب‌آوری عاطفی است و به عنوان محافظی در برابر بیماری‌های روانی مانند اختلال وسواس فکری-عملی عمل می‌کند.

۷. یاد بگیرید که افکار و احساسات دشوار را رها کنید

بیشتر افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی (OCD) برخی از ویژگی‌های شخصیت نوع A را دارند، از جمله بیش از حد سخت‌گیر و کنترل‌گر بودن. اگرچه این می‌تواند در برخی موقعیت‌ها یک نقطه قوت باشد، اما می‌تواند منجر به طیف وسیعی از مشکلات و مسائل، از جمله بدتر شدن علائم OCD نیز شود. اکثر علائم OCD حداقل تا حدی نتیجه تلاش بیش از حد برای کنترل افکار یا احساسات ناخواسته خاص مانند نگرانی، اضطراب و شک به خود است. یک راه خوب برای تمرین رها کردن این است که افکار و احساسات ناراحت‌کننده OCD را بی‌ربط به شخصیت خود، بی‌اهمیت برای روز خود و ناتوان در تأثیرگذاری بر اعمال خود بدانید.

در اینجا چند نمونه از راه‌های رهایی از افکار و احساسات دشوار آورده شده است:

  • اضطراب خود را مانند موجی که از درون بدنتان بالا می‌آید تصور کنید و مسیر آن را در حین بالا آمدن، اوج گرفتن و در نهایت فروکش کردن و شسته شدن دنبال کنید.
  • در برابر وسوسه‌ی تکرار اشتباهات یک تعامل یا اشتباه ناخوشایند مقاومت کنید، و در عوض به خودتان یادآوری کنید که هیچ‌کس کامل نیست و سعی کنید روی زمان حال تمرکز کنید.
  • با افکار یا تمایلات وسواسی-اجباری مانند ایمیل‌های اسپم غیر فوری که بیش از حد سعی در جلب توجه شما دارند، رفتار کنید و خودتان را در حال انتقال آنها به سطل زباله در ذهنتان تجسم کنید.

۸. از نوشتن خاطرات برای بیان افکار و احساسات استفاده کنید

نوشتن خاطرات برای سلامت روان می‌تواند به نفع سلامت شما باشد و می‌تواند یک راه حل سالم برای مقابله با اختلال وسواس فکری-عملی باشد. شروع یک برنامه روزانه برای نوشتن خاطرات به مدت ۱۵ تا ۳۰ دقیقه را در نظر بگیرید و از این زمان برای نوشتن هرگونه افکار مزاحم یا احساسات منفی که تجربه می‌کنید استفاده کنید. وقتی زمان تمام شد، سعی کنید خودتان را در حالی تصور کنید که از مسائلی که در مورد آنها در صفحه نوشته‌اید، خارج می‌شوید، کتاب را می‌بندید و سپس به کارهایی که نیاز دارید یا می‌خواهید انجام دهید، برمی‌گردید. با اختصاص دادن این زمان به خودتان در هر روز، کنترل زمان و مدت زمانی را که به افکار و احساسات مرتبط با اختلال وسواس فکری-عملی خود اختصاص می‌دهید، به دست می‌گیرید.

۹. اعتماد به نفس و اعتماد به نفس خود را بازسازی کنید

بیشتر افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی (OCD) با سطوح بالایی از شک به خود دست و پنجه نرم می‌کنند که می‌تواند وسواس‌ها و اجبارهای وسواسی آنها را تشدید کند. کمی وقت بگذارید و بررسی کنید که آیا این موضوع در مورد شما صادق است و چگونه عدم اعتماد به نفس ممکن است در OCD شما نقش داشته باشد. در مرحله بعد، روی تهیه فهرستی از تمام رفتارها و اجبارهایی که بیانگر این شک به خود هستند، کار کنید و وقتی متوجه آنها شدید، روی قطع این عادت‌ها کار کنید. سعی کنید آنها را با رفتارهای جدیدی جایگزین کنید که به بازسازی اعتماد و اطمینان شما به خودتان کمک می‌کند.

در اینجا چند نمونه از عادت‌های ناشی از شک به خود و ایده‌های جایگزین برای ایجاد اعتماد به نفس آورده شده است:

  • تماس با دوستان و خانواده برای شنیدن توصیه‌ها → تصمیم‌گیری مستقل
  • ارسال پیامک‌های اسپم به شریک زندگی‌تان برای چک کردن حالش → منتظر ماندن برای ارسال پیامک از سوی او
  • ساعت‌ها تحقیق WebMD در مورد علل تب → یک تایلنول بخورید و چرت بزنید
  • بررسی بیش از حد غلط‌های املایی → تنظیم تایمر ۵ دقیقه‌ای و فشردن دکمه ارسال
  • بررسی و بررسی مجدد قفل‌ها در شب → بررسی قفل‌ها یک بار قبل از خواب

۱۰. استرس و اضطراب خود را مدیریت کنید

استرس و اضطراب تجربیات عادی هستند که هر کسی هر از گاهی با آنها مواجه می‌شود، اما نباید چیزهایی باشند که هر روز با آنها دست و پنجه نرم می‌کنید. اگر اینطور باشد، احتمالاً علائم OCD شما را بدتر می‌کنند ، بنابراین ایده خوبی است که سعی کنید علل ریشه‌ای را شناسایی و برطرف کنید. این  موارد ممکن است شامل شرایط یا عادات خاصی در زندگی شما باشد، مانند برنامه خواب نامناسب، رفت و آمد طولانی یا عدم تعادل بین کار و زندگی که می‌توانید سعی در بهبود آنها داشته باشید. در موارد دیگر، منابع استرس سمی عمدتاً درونی هستند و شامل عادات ذهنی بد مانند نشخوار فکری، نگرانی یا انتقاد بیش از حد از خود هستند که می‌توانید برای متوقف کردن آنها تلاش کنید.

 

مطالعات موردی که تأثیر آن را بر ورزشکاران مختلف نشان می‌دهد

۱۵ بازديد

 

مطالعات موردی که تأثیر آن را بر ورزشکاران مختلف نشان می‌دهد

 

روانشناسی ورزشی فقط در مورد بازی‌های ذهنی که ورزشکاران با خودشان انجام می‌دهند نیست؛ بلکه یک حوزه کامل است که می‌تواند عمیقاً بر عملکرد یک ورزشکار تأثیر بگذارد. ممکن است از خود بپرسید، "آیا واقعاً مؤثر است؟" خب، بیایید به برخی مطالعات موردی که تأثیر آن را بر ورزشکاران مختلف نشان می‌دهند، بپردازیم و این موضوع را بررسی کنیم.برای ارتباط با مرکز روانکاوی خوب در تهران با گروه ویان تماس بگیرید.

اول از همه، مایکل جردن را در نظر بگیرید. این مرد فقط یک بازیکن بسکتبال نبود؛ او یک پدیده بود! و او فقط با استعداد صرف به آنجا نرسید. جردن با روانشناسان ورزشی همکاری کرد تا استحکام روانی خود را افزایش دهد. او تکنیک‌های تجسم را آموخت که به او کمک کرد تا قبل از اینکه حتی وارد زمین شود، خود را در حال انجام آن ضربات غیرممکن ببیند. اینطور نیست که او هرگز اشتباه نمی‌کرد، اما وقتی این کار را می‌کرد، آموزش ذهنی او شروع می‌شد و مانع از شک و تردید او می‌شد.

سپس سرنا ویلیامز را داریم. صحبت از فشار شد - او فشار زیادی را تحمل می‌کند! اما او آشکارا از روانشناس ورزشی خود به خاطر کمک به او در مدیریت استرس و حفظ تمرکز در طول مسابقات قدردانی کرده است. او تمرینات ذهن آگاهی و تنفس عمیق را انجام می‌دهد که به او کمک می‌کند حتی در مواقع حساس، خونسردی خود را حفظ کند. به این فکر کنید که او چند بار از شکستی که به نظر قطعی می‌آمد برگشته است؛ این تصادفی نیست.

بیایید کسی مثل کریستیانو رونالدو را فراموش نکنیم. همه می‌دانند که او یکی از بهترین بازیکنان فوتبال تاریخ است، اما کمتر کسی متوجه می‌شود که چقدر تلاش برای بازی ذهنی او لازم است. رونالدو از استراتژی‌های تعیین هدف برای بهبود مداوم فصل به فصل استفاده می‌کند. روانشناس ورزشی او به او کمک می‌کند تا اهداف بزرگ را به وظایف کوچک‌تر و قابل مدیریت تقسیم کند تا همیشه انگیزه داشته باشد و هرگز تحت فشار قرار نگیرد.

از طرف دیگر، نمی‌توانید در مورد روانشناسی ورزشی صحبت کنید و از سیمون بایلز نام نبرید. این فوق ستاره ژیمناستیک در چنین سن کمی با فشار باورنکردنی روبرو بود. روانشناس ورزشی او به او کمک کرد تا روال‌هایی را برای مدیریت اضطراب و بهبود تمرکز در طول مسابقات ایجاد کند. وقتی در یک پرش چندین بار در هوا می‌چرخید، متمرکز ماندن اختیاری نیست - اجباری است.

حالا، فکر نکنید که همه چیز خوب و عالی است - چالش‌هایی هم وجود دارد! برخی از ورزشکاران در ابتدا با ایده نیاز به کمک روانشناسی دست و پنجه نرم می‌کنند، زیرا هنوز نوعی انگ در اطراف آن وجود دارد. اما اغلب اوقات، وقتی نتایج را می‌بینند - عملکرد بهتر تحت فشار یا بهبودی سریع‌تر از شکست‌ها - شیفته‌ی مزایای آن می‌شوند.

بله، روانشناسی ورزشی جادو نیست؛ بلکه علمی است که با تمرین و فداکاری ترکیب شده است. این مطالعات موردی نشان می‌دهد که چه در حال دریبل زدن در زمین بسکتبال باشید و چه در ژیمناستیک، ذهن شما به اندازه بدن شما در دستیابی به موفقیت نقش حیاتی دارد.

در نتیجه (بله، داریم جمع‌بندی می‌کنیم)، روانشناسی ورزشی ابزارهایی را ارائه می‌دهد که به ورزشکاران کمک می‌کند تا با تمرکز بر قدرت ذهنی در کنار توانایی جسمی، به طور مداوم در اوج عملکرد خود باشند.این به آن معنا نیست که آنها هر بار برنده خواهند شد، اما به آنها این مزیت را می‌دهد که مرزها را فراتر از آنچه تصور می‌کردند ممکن است، جابجا کنند.

نقش تمرین ذهنی در افزایش عملکرد فیزیکی

 

روانشناسی ورزشی، یک حوزه جذاب و اغلب نادیده گرفته شده، نقش محوری در افزایش عملکرد ورزشی ایفا می‌کند. جنبه ذهنی ورزش - آنچه در ذهن یک ورزشکار می‌گذرد - به همان اندازه، اگر نگوییم بیشتر، از تمرینات بدنی مهم است. جالب است که طرز فکر شما چقدر می‌تواند بر آنچه در زمین یا زمین به دست می‌آورید تأثیر بگذارد.

بیایید روشن کنیم: این به معنای بی‌اهمیت بودن تمرینات بدنی نیست - کاملاً مهم است. شما نمی‌توانید بدون صرف ساعت‌ها وقت در باشگاه یا پیست، به یک ورزشکار درجه یک تبدیل شوید. اما اینجاست که موضوع جالب می‌شود: تمرینات ذهنی می‌تواند آن توانایی‌های بدنی را به سطح دیگری برساند. مانند اضافه کردن یک ماده مخفی به یک دستور غذا است؛ باعث می‌شود همه چیز با هم بهتر کار کنند.

اول از همه، اعتماد به نفس را در نظر بگیرید. ورزشکاری که سرشار از اعتماد به نفس است، احتمال بیشتری دارد که تحت فشار عملکرد خوبی داشته باشد. روانشناسان ورزشی با ورزشکاران کار می‌کنند تا این اعتماد به نفس را از طریق تکنیک‌های مختلفی مانند تجسم و گفتگوی مثبت با خود ایجاد کنند. وقتی باور دارید که قادر به برنده شدن هستید، تمایل بیشتری دارید که خود را بیشتر تحت فشار قرار دهید و ریسک‌های حساب‌شده‌ای را بپذیرید که نتیجه می‌دهند.

علاوه بر این، تمرکز یکی دیگر از حوزه‌های حیاتی است که روانشناسی ورزشی در آن نقش دارد. ورزشکاران اغلب با عوامل حواس‌پرتی - چه یک جمعیت پر سر و صدا باشد و چه مسائل شخصی - که می‌تواند آنها را از بازی خارج کند، دست و پنجه نرم می‌کنند. تمرین ذهنی به ورزشکاران کمک می‌کند تا تمرکز لیزری پیدا کنند تا بتوانند در طول مسابقه روی آنچه واقعاً مهم است، تمرکز کنند.

و مدیریت استرس را فراموش نکنیم. محیط‌های پرخطر، زمینه‌ساز اضطراب و استرس هستند که در صورت عدم کنترل، می‌تواند عملکرد را به شدت مختل کند. ورزشکاران از طریق تکنیک‌هایی مانند ذهن آگاهی و تمرینات تنفسی، یاد می‌گیرند که چگونه حتی در هنگام فشار، خونسردی خود را حفظ کنند.

اما صبر کنید! همچنین تعیین هدف - یک اصل اساسی که توسط روانشناسان ورزشی آموزش داده می‌شود - نیز باید در نظر گرفته شود! تعیین اهداف واضح و قابل دستیابی، جهت و انگیزه را فراهم می‌کند. این فقط داشتن رویاهای بزرگ نیست؛ بلکه تقسیم آن رویاها به مراحل قابل مدیریت است که منجر به موفقیت می‌شود.

جنبه جالب دیگر، تکنیک‌های تصویرسازی یا تجسم است که در آن ورزشکاران قبل از انجام واقعی ورزش، آن را به صورت ذهنی تمرین می‌کنند. این فقط خیال‌پردازی نیست؛ بلکه یک تمرین ساختار یافته است که توسط تحقیقات برای بهبود حافظه و دقت عضلات اثبات شده است.

ممکن است کسی فکر کند که این استراتژی‌های ذهنی در مقایسه با تمرینات طاقت‌فرسا تفاوت چندانی ایجاد نمی‌کنند - آنها کاملاً در اشتباهند! آمادگی ذهنی، آمادگی جسمانی را به روش‌هایی افزایش می‌دهد که بسیاری در ابتدا متوجه آن نمی‌شوند تا زمانی که آن را از نزدیک تجربه کنند.

در نتیجه (بدون اینکه کلیشه‌ای به نظر برسد)، نادیده گرفتن مؤلفه‌های روانشناختی عملکرد ورزشی، به هر رقیب جدی آسیب می‌رساند.. قدرت بدنی به تنهایی پیروزی را تضمین نمی‌کند؛ ادغام تمرینات ذهنی، بسته‌ی رسیدن به اوج عملکرد را تکمیل می‌کند.. بنابراین دفعه‌ی بعد که کسی بگوید "همه چیز در ذهن توست"، احتمالاً هیچ ایده‌ای نخواهد داشت که چقدر درست می‌گوید!

چالش‌ها و محدودیت‌های به‌کارگیری روانشناسی ورزشی

 

وقتی در مورد تأثیر روانشناسی ورزشی بر عملکرد ورزشی صحبت می‌کنیم، مهم است که چالش‌ها و محدودیت‌های ناشی از آن را نیز در نظر بگیریم. همه چیز به راحتی پیش نمی‌رود؛ در واقع، در طول مسیر ناهمواری‌های زیادی وجود دارد.

اول از همه، همه ورزشکاران مایل یا حتی آماده پذیرش روانشناسی ورزشی نیستند. بعضی‌ها فکر می‌کنند که این فقط حرف‌های بی‌معنی است، می‌دانید؟ آنها نمی‌بینند که چگونه تمرینات ذهنی می‌تواند به آنها کمک کند سریع‌تر بدوند یا بهتر شوت بزنند. غلبه بر این شک و تردید آسان نیست و می‌تواند یک مانع بزرگ باشد. شما نمی‌توانید کسی را مجبور کنید به چیزی که نمی‌خواهد باور کند، باور کند.

سپس مسئله دسترسی وجود دارد. روانشناسان ورزشی همه جا نیستند و مطمئناً ارزان نیستند. بسیاری از ورزشکاران، به ویژه ورزشکاران در سطوح آماتور یا نیمه حرفه‌ای، به سادگی نمی‌توانند از پس هزینه‌های این خدمات برآیند. این یک کالای لوکس است که برای بسیاری از کسانی که ممکن است بیشترین بهره را از آن ببرند، دور از دسترس است.

نکته دیگری که دشوار است، اندازه‌گیری موفقیت است. چگونه می‌توان استحکام روانی یا توانایی آنها در آرام ماندن تحت فشار را کمّی کرد؟ هیچ راه آسانی برای انجام این کار وجود ندارد! پیشرفت‌های فیزیکی را می‌توان از طریق زمان و امتیازات پیگیری کرد، اما دستاوردهای ذهنی بسیار دشوارتر هستند.

علاوه بر این، ادغام استراتژی‌های روانشناختی در برنامه‌های تمرینی نیز همیشه ساده نیست. مربیان و تمرین‌کنندگان ممکن است فاقد دانش یا منابع لازم برای اجرای مؤثر باشند. آنها در حال حاضر با چیزهای زیادی دست و پنجه نرم می‌کنند - اضافه کردن یک عنصر دیگر می‌تواند کل روال آنها را مختل کند.

و تفاوت‌های فرهنگی را فراموش نکنیم. در برخی فرهنگ‌ها، بحث آشکار در مورد احساسات، مورد انتقاد قرار می‌گیرد یا به عنوان نشانه ضعف تلقی می‌شود. بنابراین ورزشکارانی با چنین پیشینه‌هایی ممکن است تعامل کامل با شیوه‌های روانشناسی ورزشی را به ویژه چالش برانگیز بدانند.

در نهایت، پیشرفت زمان می‌برد - گاهی اوقات زمان زیادی! ورزشکاران به خاطر صبرشان شناخته نمی‌شوند. آنها نتایج سریع می‌خواهند زیرا حرفه آنها به آن بستگی دارد. وقتی مزایای فوری از مداخلات روانشناختی نمی‌بینند، احتمالاً آنها را به طور کامل کنار می‌گذارند.

بنابراین بله، در حالی که روانشناسی ورزشی مزایای خود را دارد و بدون شک به عملکرد ورزشی کمک می‌کند، سهم نسبتاً خوبی از موانع نیز دارد. غلبه بر این چالش‌ها مستلزم درک همه طرف‌های درگیر است: ورزشکاران به صراحت نیاز دارند، مربیان به آموزش در مورد استراتژی‌های اجرایی نیاز دارند و باید دسترسی گسترده‌تری برای همه صرف نظر از وضعیت مالی وجود داشته باشد.

در نتیجه - اشتباه برداشت نکنید - روانشناسی ورزشی معجزه می‌کند، اما نباید دشواری‌هایی را که با به‌کارگیری مؤثر آن در زمینه‌ها و افراد مختلف همراه است، نادیده بگیریم.

مسیرهای آینده و فرصت‌های تحقیقاتی در این زمینه

 

رشته روانشناسی ورزشی که به جنبه‌های ذهنی عملکرد ورزشی می‌پردازد، در سال‌های اخیر شاهد افزایش قابل توجهی در علاقه بوده است. اما به کجا می‌رود؟ چه مسیرهای آینده و فرصت‌های تحقیقاتی برای این رشته جذاب در پیش است؟

اولاً، نمی‌توان انکار کرد که فناوری نقش بزرگی ایفا خواهد کرد. دستگاه‌های پوشیدنی قبلاً در تمرینات بدنی جایگاه خود را پیدا کرده‌اند؛ با این حال، پتانسیل استفاده نشده‌ای نیز برای ارزیابی روانشناختی دارند. تصور کنید ورزشکاران بازخورد بلادرنگ در مورد سطح استرس یا انگیزه خود دریافت می‌کنند! ما هنوز کاملاً به آنجا نرسیده‌ایم، اما خیلی هم دور نیست.

یکی دیگر از راه‌های مناسب برای کاوش، ادغام واقعیت مجازی (VR) است. VR می‌تواند سناریوهای پرفشار را بدون هیچ خطر واقعی شبیه‌سازی کند و به ورزشکاران اجازه دهد ذهن خود را به روش‌هایی که قبلاً غیرقابل تصور بود، آموزش دهند. مانند این است که به آنها فرصت دهید بدون اینکه هرگز از باشگاه خارج شوند، در مقابل هزاران نفر رقابت کنند. این می‌تواند برای کسانی که با اضطراب عملکرد دست و پنجه نرم می‌کنند، یک تغییر دهنده بازی باشد.

همچنین بسیار مهم است که اهمیت رویکردهای شخصی‌سازی شده را نادیده نگیریم. یک نسخه برای همه مناسب نیست - این هم برای تمرینات بدنی و هم برای تمرینات ذهنی صادق است. تحقیقات آینده باید بر متناسب‌سازی مداخلات با نیازهای فردی، با در نظر گرفتن عواملی مانند ویژگی‌های شخصیتی و تجربیات شخصی تمرکز کنند. همه ورزشکاران به تکنیک‌های تجسم یا خودگویی مثبت به یک شکل واکنش نشان نمی‌دهند.

علاوه بر این، همکاری بین رشته‌ای چشم‌اندازهای هیجان‌انگیزی را ارائه می‌دهد. روانشناسی ورزشی نباید در انزوا وجود داشته باشد؛ ترکیب آن با زمینه‌هایی مانند علوم اعصاب می‌تواند بینش‌های جذابی در مورد چگونگی تأثیر عملکرد مغز بر عملکرد ورزشی ارائه دهد. با درک مبانی عصبی مهارت‌هایی مانند تمرکز و تاب‌آوری، می‌توان برنامه‌های تمرینی مؤثرتری را توسعه داد.

جالب اینجاست که عوامل فرهنگی را نیز نمی‌توان نادیده گرفت. تأثیر روانشناسی ورزشی در فرهنگ‌های مختلف به دلیل باورهای متفاوت در مورد سلامت روان و استراتژی‌های افزایش عملکرد، متفاوت است. مطالعات آینده باید به این تفاوت‌ها بپردازند تا رویکردهای حساس به فرهنگ را که در سطح جهانی طنین‌انداز هستند، توسعه دهند.

در نهایت، سطوح پایه را فراموش نکنیم! بیشتر تحقیقات بر روی ورزشکاران نخبه تمرکز دارند، اما در مورد آماتورها یا حتی کودکان چطور؟ مداخله زودهنگام می‌تواند عادات روانشناختی سالمی را ایجاد کند که تا آخر عمر باقی بمانند. تصور کنید اگر به ورزشکاران جوان نحوه مدیریت فشار از سنین پایین آموزش داده شود - مزایای بلندمدت بسیار زیاد خواهد بود!

سوالات قبل از زوج درمانی

۱۴ بازديد

 

اگر در زوج درمانی تازه کار هستید، در اینجا چند سوال وجود دارد که باید قبل از اولین جلسه زوج درمانی از خود بپرسید : 

  1. چرا به دنبال درمان هستیم؟ 
  2. ما از طریق زوج درمانی به چه چیزی امیدواریم دست یابیم؟ 
  3. آیا هر دوی ما با درمانگر زوج انتخابی خود احساس راحتی می‌کنیم؟ 
  4. انتظارات شما چیست؟ 
  5. به نظر شما ما تا چه مدت به زوج درمانی متعهد خواهیم بود؟ 
  6. آیا در مورد رفتن به جلسات زوج درمانی نگرانی دارید؟ 
  7. آیا قبلاً با شریک زندگی قبلی خود به زوج درمانی رفته‌اید؟ 
  8. آیا در مورد رفتن به زوج درمانی خوشبین هستید؟ 
  9. آیا رفتن هر یک از ما به درمان انفرادی نیز مفید خواهد بود؟ 
  10. آیا موضوع مهمی هست که بخواهید قبل از اولین جلسه زوج درمانی‌مان در موردش صحبت کنید؟ 

سوالات زوج درمانی که باید از درمانگر خود بپرسید

  1. در یک جلسه زوج درمانی معمولی چه اتفاقی می‌افتد؟
  2. آیا روش یا رویکرد زوج درمانی خاصی وجود دارد که مرتباً از آن استفاده کنید؟
  3. مزایای زوج درمانی چیست؟
  4. آیا زوج درمانی موثر است؟
  5. چه چیزی یک رابطه را سالم می‌کند؟
  6. نیازهای عاطفی چیست؟
  7. آیا سلامت روان ما می‌تواند بر روابطمان تأثیر بگذارد؟
  8. آیا زوج درمانی آنلاین موثر است؟
  9. اگر یکی از زوجین تمایلی به زوج درمانی نداشته باشد، چه باید کرد؟
  10. برای افزایش بهره وری جلسات زوج درمانی چه کنیم؟

سوالات زوج درمانی در مورد ارتباط

  1. چگونه می‌توانیم ارتباط مثبت‌تری برقرار کنیم؟ 
  2. آیا ما در درک یکدیگر مشکل داریم؟ 
  3. آیا ابراز افکارتان دشوار است؟ 
  4. آیا ابراز احساسات برایتان دشوار است؟ 
  5. آیا مشغله کاری/تعهدات کاری/خشم و غیره من، ارتباط برقرار کردن را برای ما دشوار می‌کند؟ 
  6. آیا احساس تنهایی می‌کنید؟
  7. آیا اختصاص دادن زمانی برای صحبت کردن مفید خواهد بود؟ 
  8. آیا می‌توانیم با هم یاد بگیریم که مشکلات را حل کنیم؟ 
  9. آیا می‌توانیم یاد بگیریم که بیشتر همکاری و سازش کنیم؟ 
  10. به نظر شما موانع ارتباطی ما چیست؟ 

سوالات زوج درمانی در مورد تعیین اهداف رابطه

  1. ما را در آینده کجا می‌بینید؟ 
  2. به نظر شما چه چیزی می‌تواند به پیشرفت رابطه ما کمک کند؟ 
  3. آیا احساس تعهد به این رابطه دارید؟ 
  4. چطور می‌توانیم با هم بیشتر خوش بگذرانیم؟ 
  5. زمان باکیفیت برای شما چه ویژگی‌هایی دارد؟ 
  6. آخرین باری که با هم خندیدیم کی بود و در آن لحظه چه کار می‌کردیم؟
  7. از اشتباهاتمان چه آموخته‌ایم؟ 
  8. چگونه می‌توانیم خانواده‌ای شادتر داشته باشیم؟ 
  9. از چه چیزهایی می‌توانیم در زندگی‌مان بیشتر استفاده کنیم؟ 
  10. از چه چیزهایی در زندگی‌مان می‌توانیم کمتر استفاده کنیم؟

سوالات زوج درمانی در مورد صمیمیت

  1. صمیمیت برای شما چه معنایی دارد؟
  2. صمیمیت از نظر شما چه شکلی است؟ 
  3. صمیمیت در فهرست اولویت‌های رابطه شما کجا قرار می‌گیرد؟ 
  4. آیا در رابطه ما از نظر جنسی احساس رضایت می‌کنی؟ 
  5. به نظر شما چه چیزی مانع صمیمیت می‌شود؟ 
  6. آیا از صمیمی بودن احساس راحتی می‌کنید؟ 
  7. آیا احساس امنیت می‌کنید؟
  8. آیا از صمیمیت می‌ترسید؟
  9. چه راه‌هایی وجود دارد که بتوانیم زمان خصوصی‌تری را با هم بگذرانیم؟
  10. آیا نگران هستید که عشق مرده باشد؟

سوالات زوج درمانی در مورد ارزش ها 

  1. آیا من و تو ارزش‌های مشترکی داریم؟
  2. آیا دین برای شما مهم است؟
  3. آیا سیاست برای شما مهم است؟
  4. فکر می‌کنی ما در مورد تصمیمات اخلاقی توافق داریم؟
  5. فکر می‌کنی ما در مورد تصمیمات اخلاقی اتفاق نظر داریم؟
  6. ارزش‌های خانوادگی شما در خانه‌تان چگونه بود؟
  7. باورهای فرهنگی شما چیست؟ 
  8. آیا خلاقیت برای شما مهم است؟ 
  9. آیا به دنبال افزایش دانش خود در زمینه‌های مختلف زندگی هستید؟
  10. آیا به یکدیگر احترام می‌گذاریم؟ 

سوالات زوج درمانی در موارد خیانت 

  1. چرا فکر می‌کنی بی‌وفا بودی؟
  2. چرا فکر می‌کنید شریک زندگی‌تان به جای طلاق یا جدایی، زوج‌درمانی را انتخاب کرد؟
  3. آیا فکر می‌کنید می‌توانید شریک خیانتکار خود را ببخشید؟
  4. چه چیزی شما را به سمت آشتی سوق می‌دهد؟  
  5. تعهد برای شما چه معنایی دارد؟
  6. تعهد از نظر شما چه شکلی است؟
  7. چه راه‌های سالمی برای مقابله با خشم و عصبانیت وجود دارد؟ 
  8. چه راه‌هایی وجود دارد که می‌توانیم با هم التیام پیدا کنیم؟
  9. به من اعتماد داری؟
  10. میشه دوباره یاد بگیری بهم اعتماد کنی؟

سوالات زوج درمانی در مورد امور مالی 

  1. آیا مسائل مالی ما بر روابطمان تأثیر منفی می‌گذارد؟
  2. آیا به من اعتماد داری که به تنهایی امور مالی‌مان را مدیریت کنم؟ 
  3. آیا می‌توانیم امور مالی خود را با هم مدیریت کنیم؟
  4. چه کارهایی می‌توانیم انجام دهیم تا هر دو از نظر مالی پایدارتر شویم؟
  5. آیا باید شفافیت مالی بیشتری در رابطه ما وجود داشته باشد؟
  6. آیا رابطه ما باری بر دوش امور مالی شما/ما می‌گذارد؟
  7. آیا من از نظر مالی مسئولیت‌پذیر هستم؟
  8. مسائل مالی چه تاثیری بر روابط ما دارند؟
  9. آیا صحبت کردن در مورد پول برایتان ناراحت کننده است؟
  10. آیا می‌توانیم یاد بگیریم که در مورد بودجه خود مثبت‌تر صحبت کنیم؟

سوالات زوج درمانی در مورد زندگی روزمره

  1. آیا هر دوی ما در کارهای خانه مشارکت داریم؟
  2. آیا در انجام کارهای روزانه احساس خستگی و فرسودگی می‌کنید؟
  3. حال و هوای امروزتان را چگونه توصیف می‌کنید؟
  4. وقتی از خواب بیدار می‌شوید، معمولاً چه احساسی دارید؟
  5. وقتی به خواب می‌روید، معمولاً چه احساسی دارید؟
  6. آیا کاری هست که شریک زندگی‌تان بتواند برای کمک به گذراندن روزتان انجام دهد؟
  7. چالش‌های روزانه شما چیست؟
  8. توصیف کنید که یک روز خوب برای شما چگونه به نظر می‌رسد. 
  9. توصیف کنید که یک روز بد برای شما چگونه به نظر می‌رسد. 
  10. شریک زندگی شما چگونه در روز شما جای می‌گیرد؟

سوالات زوج درمانی در مورد استقلال فردی 

  1. چقدر از وقتتان را جدا از هم می‌گذرانید؟
  2. آیا ترجیح می‌دهید زمان بیشتری را تنها باشید؟ 
  3. وقتی با هم نیستید، احساس راحتی می‌کنید؟
  4. آیا احساس می‌کنید که فرد مستقلی هستید؟
  5. برخی از سرگرمی‌های شخصی شما چیست و آیا این سرگرمی‌ها را دوست دارید به اشتراک بگذارید؟
  6. آیا شما و شریک زندگی‌تان دوست دارید فعالیت‌های یکسانی را انجام دهید؟
  7. آیا وقتی با هم نیستید، در رابطه‌تان احساس اعتماد به نفس می‌کنید؟
  8. آیا وقتی با هم نیستید به شریک زندگیتان اعتماد دارید؟
  9. آیا فکر می‌کنید زمان بیشتر/کمتر دور از هم بودن به رابطه‌تان کمک می‌کند؟ 
  10. به نظر شما استقلال فردی مهم است؟

درک نیاز به زوج درمانی

۱۴ بازديد

 

بسیاری از زوج‌ها در رالی وقتی با مشکلات مکرری روبرو می‌شوند که به نظر می‌رسد به تنهایی قابل حل نیستند، به درمان روی می‌آورند. مسائلی مانند اختلافات مالی، سبک‌های فرزندپروری یا تفاوت در اهداف زندگی می‌تواند باعث ایجاد تنش و فاصله شود. زوج درمانی فضایی امن را فراهم می‌کند که در آن زوجین می‌توانند این مسائل را با راهنمایی یک درمانگر آموزش دیده، آشکارا و صادقانه بررسی کنند. فرآیند درمان به زوجین کمک می‌کند تا علل اساسی اختلافات خود را درک کنند و آنها را به ابزارهایی برای رسیدگی سازنده به این مسائل مجهز می‌کند.

زوج درمانی اغلب برای رسیدگی به مسائل پیچیده و چندوجهی که بر سلامت و عملکرد رابطه تأثیر می‌گذارند، مورد نیاز است. با مراجعه به درمانگر، زوجین می‌توانند بینش کسب کنند، مهارت‌های جدیدی را توسعه دهند و برای غلبه بر موانع با یکدیگر همکاری کنند و در نهایت به یک رابطه رضایت‌بخش‌تر و انعطاف‌پذیرتر منجر شوند.

مزایای زوج درمانی

ارتباط بهبود یافته : ارتباط موثر اغلب سنگ بنای روابط موفق است. زوج درمانی به زوجین می‌آموزد که چگونه به طور مؤثرتری ارتباط برقرار کنند، فعالانه گوش دهند و نیازها و نگرانی‌های خود را بدون درگیری بیان کنند.

حل تعارض : درمانگران به زوجین کمک می‌کنند تا استراتژی‌هایی را برای حل تعارضات به شیوه‌ای سالم تدوین کنند. با یادگیری نحوه‌ی رسیدگی به اختلافات بدون تشدید آنها، زوجین می‌توانند فراوانی و شدت مشاجرات را کاهش دهند.

تقویت ارتباط عاطفی : درمان فرصتی را برای زوجین فراهم می‌کند تا از نظر عاطفی دوباره به هم متصل شوند. از طریق بحث‌ها و فعالیت‌های هدایت‌شده، شرکا می‌توانند اعتماد و صمیمیت را بازسازی کنند و پیوند عاطفی عمیق‌تری را پرورش دهند.

شناسایی و تغییر الگوهای منفی : مسائل حل نشده اغلب از الگوهای رفتاری منفی ریشه دار ناشی می‌شوند. زوج درمانی به شناسایی این الگوها کمک می‌کند و از زوجین در ایجاد تغییرات مثبت برای شکستن این چرخه حمایت می‌کند.

پیدا کردن درمانگر مناسب در رالی

انتخاب یک درمانگر زوج مناسب در رالی برای موفقیت درمان بسیار مهم است. مهم است که به دنبال یک متخصص دارای مجوز و با تجربه در برخورد با مسائل خاص خود باشید. بسیاری از درمانگران در رالی مشاوره اولیه رایگان ارائه می‌دهند که می‌تواند فرصتی عالی برای ارزیابی این باشد که آیا رویکرد آنها با نیازها و سطح راحتی شما مطابقت دارد یا خیر.

ارزیابی صلاحیت‌ها و تجربه

با تأیید صلاحیت درمانگران بالقوه شروع کنید. به دنبال متخصصان دارای مجوز، مانند درمانگران دارای مجوز ازدواج و خانواده (LMFT)، مشاوران حرفه‌ای دارای مجوز (LPC) یا روانشناسانی با آموزش تخصصی در زوج درمانی باشید. تجربه در برخورد با مسائل خاصی که با آن روبرو هستید، چه مشکلات ارتباطی، خیانت یا اختلافات والدین باشد، می‌تواند اثربخشی درمان را تا حد زیادی افزایش دهد.

تخصص و رویکرد

درمانگران مختلف از رویکردهای درمانی متنوعی مانند درمان متمرکز بر هیجان (EFT)، درمان شناختی رفتاری (CBT) یا روش گاتمن استفاده می‌کنند. در مورد این رویکردها تحقیق کنید تا بفهمید کدام یک با اهداف و نیازهای شما مطابقت بیشتری دارد. به عنوان مثال، EFT بر بهبود پیوندهای عاطفی تمرکز دارد، در حالی که روش گاتمن بر ایجاد یک خانه روابط سالم از طریق ابزارها و استراتژی‌های عملی تأکید دارد. درمانگری را انتخاب کنید که رویکردش با شما و شریک زندگی‌تان همخوانی داشته باشد.

سازگاری شخصی

رابطه درمانی برای درمان موفقیت‌آمیز بسیار مهم است. مشاوره‌های اولیه را با درمانگران بالقوه برنامه‌ریزی کنید تا میزان راحتی خود و شریک زندگی‌تان را با آنها بسنجید. درمان مؤثر نیاز به اعتماد و صراحت دارد، بنابراین انتخاب درمانی که هر دو طرف با او احساس راحتی می‌کنند ضروری است. به سبک ارتباطی، همدلی و تمایل آنها برای درک نگرانی‌های منحصر به فرد خود توجه کنید.

اعتبار و نظرات

از دوستان، خانواده یا متخصصان مراقبت‌های بهداشتی که ممکن است تجربیات مثبتی با زوج‌درمانی در رالی داشته باشند، توصیه‌هایی بخواهید. علاوه بر این، نظرات و رتبه‌بندی‌های آنلاین می‌توانند بینشی در مورد اعتبار و اثربخشی درمانگر ارائه دهند. با این حال، به یاد داشته باشید که نظرات باید در کنار عوامل دیگری مانند صلاحیت‌ها و تناسب شخصی در نظر گرفته شوند.

لجستیک و دسترسی

ملاحظات عملی مانند موقعیت مکانی، در دسترس بودن و هزینه نیز مهم هستند. اطمینان حاصل کنید که مطب درمانگر در موقعیت مکانی مناسبی در رالی قرار دارد و برنامه آنها با برنامه شما هماهنگ است. علاوه بر این، از قبل در مورد هزینه‌ها و پوشش بیمه صحبت کنید تا از هرگونه غافلگیری جلوگیری شود. بسیاری از درمانگران هزینه‌ها یا برنامه‌های پرداخت متغیر ارائه می‌دهند که می‌تواند درمان را در دسترس‌تر کند.